به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، این کتاب دربردارنده درآمد، مقدمه، سه بخش و همچنین نام نماست که هر بخش نیز دربردارنده چند فصل است.
فروغ پارسا در این کتاب، فعالیتهای فکری عالمان شیعی را در سه مکتب فقیهان اصولگرا، عالمان حکمتگرا و عالمان اخباری دستهبندی میکند و ضمن تقسیم دوره صفویه به سه دوره «پیدایی و شکلگیری صفویان»، «رشد و شکوفایی صفویان» و «آرامش و تثبیت صفویان»، معتقد است که در هر کدام از این سه دوره، یکی از مکاتب یاد شده غالب و حاکم بوده است.
بر همین اساس، در این پژوهش، تفاسیر زبدةالبیان محقق اردبیلی، تفسیر القرآنالکریم ملاصدرا و تفسیر صافی فیض کاشانی به ترتیب به مثابه شاخصترین تفاسیر در مکتب فقیهان، مکتب عالمان حکمتگرا و مکتب عالمان اخباری معرفی شدهاند که به اعتقاد نویسنده بیان دیدگاههای کلامی، فقهی و عرفانی این سه اثر، تفاوت دیدگاههای این سه مکتب در تفسیر قرآن را بهخوبی نشان میدهد.
بنا بر این گزارش، نویسنده تلاش کرده است که از منظری تاریخی ارتباط بین مسائل فرهنگی و مذهبی با امور سیاسی و همچنین چگونگی تأثیر این مقولات بر تحول اندیشههای دینی را تبیین کند.
به گفته وی، در هر پاردایم یا الگوواره فکری قالبی وجود داشته که دانشمندان سعی در تبعیت از آن داشتهاند و کوشیدهاند فعالیتهای فکری خود را در آن الگوواره قالبریزی کنند؛ این الگوواره تا حدودی از اوضاع سیاسی و نیز اقتدار فکری برخی دانشمندان آن دوره تأثیر پذیرفته است.
مولف در آغاز این کتاب سده دهم و یازدهم هجری را در تاریخ شیعه بسیار پر اهمیت قلمداد کرده است، چرا که صفویان با بنیان نهادن حکومتی مقتدر، تشیع را مذهب رسمی کشور کردند و این مذهب را به صورت فزایندهای گسترش دادند. رسمیت دادن و گسترش مذهب تشیع نه تنها شعار بلکه عنصر مقوّم حکومت صفویان بود.پشتیبانی پادشاهان صفوی از این مذهب زمینهساز پیدایش ساختار استواری برای نهاد دینی شد که نظام اندیشهای و همچنین اندیشمندان شیعی را پرورش داد.
نویسنده در مقدمه کتاب «تفسیر» را بررسی میکند و به معنای لغوی، معنای اصطلاحی، تاریخچه علم تفسیر، روشها و گرایشهای تفسیری و دیگر مباحث مربوط به تفسیر میپردازد. «واژه تفسیر در زبان عربی از ریشه فسر گرفته شده است. این واژه به معنای روشنگری، تبیین، تفصیل، ایضاح و کشف معانی به کار رفته است.» پارسا در همین بخش به چیستی شیعه ـ شیعی میپردازد و آن را از دید لغوی و نیز اصطلاحی بررسی می کند و در ادامه به سه فرقه شیعی دوازده امامی، زیدیه و اسماعیلیان میپردازد .
نخستین بخش این کتاب «دوران پیدایی و شکلگیری صفویان» نام دارد که نویسنده در آغاز به اوضاع سیاسی - تاریخی روزگار شاه اسماعیل اول، روزگار شاه طهماسب یکم، روزگار شاه اسماعیل دوم و شاه محمد خدابنده پرداخته است. در ادامه نویسنده اوضاع فرهنگی - مذهبی تشیع را پیش از حکومت صفوی و پس از آن بررسی کرده است. با مسلمان شدن غازان خان، توجه به شیعیان بسیار مهم جلوه کرد، چنان که او برای شیعیان دارالسیاده ساخت. جانشین غازان خان که اولجایتو نام داشت، نام خلفا را از خطبه نماز انداخت و مدرسه سلطانیه و مدرسه سید و ربع رشیدی را به آموزش طلاب و علمای شیعه اختصاص داد و به امرا و مردم دستور داد تا به تشیع بگروند. خدمات اولجایتو به تشیع چنان بود که شیعیان او را سلطان محمد خدابنده نام نهادند.
سربداران در سبزوار، آل جلایر در آذربایجان و عراق عرب، خاندان مرعشی در مازندران، حکومتهای محلی شیعی بودند که پس از ایلخانیان فرمان میراندند. سپس در دوره حکومت تیموریان علمای شیعی در رشتههای گوناگونی همچون حدیث و فقه و فلسفه و چیزهایی از این دست به فعالیت میپرداختند. پسانتر آققویونلوها و قراقویونلوها در آذربایجان و عراق عرب به حکومت پراختند که تا اندازهای گرایشهایی به شیعه داشتند.
نویسنده در ادامه از شاه اسماعیل اول پادشاه صفوی میگوید که چگونه برخلاف دیدگاه قزلباشان که به دلیل چیرگی مذهب تسنن در تبریز، شاه اسماعیل را از اعلان رسمی مذهب تشیع در ایران منع میکردند، او به مسجد آدینه تبریز رفت و خطبه به نام امامان شیعه خواند و تشیع را مذهب رسمی ایران کرد.
فصل سوم این کتاب «تفاسیر شیعی دوران پیدایی و شکل گیری صفویان» نام گرفته است که به تفسیرهای نوشته افرادی چون غیاثالدین منصور دشتکی، مولی کمالالدین الهی، علی بن حسن زوارهای و مولی فتحالله کاشانی پرداخته شده است.
بخش دوم که «دوران رشد و شکوفایی» نام دارد دربردارنده دو فصل «اوضاع فرهنگی - سیاسی دوران شاه عباس» و «تفاسیر شیعی دوران شاه عباس» است. در فصل نخست از قلع و قمع امیران سرکش قزلباش، صلح و سازش با عثمانیان، سرکوب ازبکان، ایمن کردن راهها و ساختن کاروانسراها، نوسازی ساختار دیوانی، بنیان نهادن نیروی نظامی نوینی از گرجیها و چرکسها به نام شاهسون به دست شاه عباس سخن رفته است. در فصل دوم نیز از تفسیرهای افرادی چون شیخ بهایی و میرداماد سخن به میان آمده است.
بخش سوم «دوران ثبات و آرامش صفویان» نام دارد که دربردارنده سه فصل به نامهای «اوضاع تاریخی - سیاسی»، «اوضاع فرهنگی - مذهبی» و «تفاسیر شیعی دوران ثبات و آرامش صفویان» است. فصل نخست با سرگذشت 14 ساله شاه صفی آغاز می شود که در این دوران غریب شاه در گیلان و سپس درویشی با ادعای نیابت امام زمان قیام می کنند که هر دو سرکوب می شوند. همچنین شاه صفی به سرکوب و کشتن کسانی پرداخت که از سوی آنان احساس خطر می کرد. در این دوره سپاه مراد چهارم سلطان عثمانی به ایران لشکر کشید که ایروان و نخجوان و آذربایجان و سرانجام بغداد را تسخیر کرد که بر پایه عهدنامه ذهاب، بغداد به عثمانیان واگذار شد.
فصل دوم با مبانی مشروعیت پادشاهان آغاز میشود که ایده مشهور در بین عالمان دین این بود که اگرچه حکومت راستین از آن خدا و رسول و امامان است اما در زمان غیبت امام، شاه جانشین بر حق اوست و پادشاهی اش مشروعیت دارد. شاه عباس دوم با اهل سنت و زرتشتیان مدارا داشت اما چنانکه در تاریخ آمده است گاه یهودیان و مسیحیان به اجبار مسلمان میشدند.
فصل سوم درباره تفاسیر شیعی است که به تفسیرهای افرادی چون مولی محسن فیض کاشانی پرداخته شده است. فیض بر این باور بود که تنها خداوند است که ظهور همیشگی دارد و پنهان نمیشود و این دنیاست که در نهان است؛ در حالی که مردم به دلیل شدت ظهور خداوند و نداشتن چشم باطنی، عکس این معنا را میفهمند که شعر «همه عالم به نور است پیدا/ کجا او گردد از عالم هویدا؛ زهی نادان که او خورشید تابان/ به نور شمع جوید در بیابان» درباره همین مفهوم است.
تفاسیر شیعی و تحولات تاریخی ایران نوشته فروغ پارسا، در 426 صفحه و با شمارگان 500 نسخه توسط انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر شده است.