کد خبر: 3293128
تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۵:۴۸

گزارش عملکرد کارگروه جامعه‌شناسی شورای تحول و ارتقای علوم انسانی

گروه دانشگاه: رئیس کارگروه جامعه‌شناسی شورای تحول و ارتقای علوم انسانی در گفت‌وگویی به بیان گزارش عملکرد این کارگروه پرداخت.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، به نقل از روابط عمومی شورای عالی انقلاب فرهنگی، تحول و ارتقای علوم انسانی و اسلامی شدن دانشگاه‌ها، موضوعی است که از دیرباز مورد توجه امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی بوده است. به همین منظور شورای عالی انقلاب فرهنگی شورای تخصصی تحول و ارتقای علوم انسانی را با عضویت برخی از اعضای شورای عالی، استادان و صاحب‌نظران و نخبگان حوزوی و دانشگاهی با شرح وظایف و مأموریت مشخص ایجاد کرد.

این شورای تخصصی دارای 15 کارگروه در رشته‌های مختلف علوم انسانی است. به‌ منظور اطلاع از اقدامات صورت گرفته در کارگروه رشته جامعه‌شناسی شورای تحول و ارتقای علوم انسانی با غلامرضا جمشیدی‌ها، رئیس کارگروه جامعه‌شناسی شورای تحول و ارتقای علوم انسانی و عضو هیئت علمی گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تهران گفت‌وگویی انجام شده که در ادامه می‌آید.

کارگروه جامعه‌شناسی شورای تحول با چه ساختاری و از چه زمانی و چگونه فعالیت‌های خود را آغاز کرد؟

کارگروه جامعه‌شناسی ابتدای سال 90 تشکیل شد. پیش از تشکیل این کارگروه در شورای تحول و ارتقای علوم انسانی شورای عالی انقلاب فرهنگی، کمیته‌‌های مختلفی در وزارت علوم تحقیقات و فناوری هم وجود داشت. یکی از این کمیته‌ها، کمیته علوم اجتماعی بود. اینجانب از سال‌های قبل از سال 90 عضو کمیته علوم اجتماعی بودم. در مراحل بعد براساس تفاهم‌نامه‌هایی که بین شورای تحول و ارتقای علوم انسانی و وزارت علوم تحقیقات و فناوری منعقد شد، کمیته رشته‌هایی که ذیل کمیته علوم اجتماعی در وزارت علوم بودند با کارگروه‌های تحول در هم ادغام شدند.

در مورد ترکیب کارگروه هم باید عرض کنم که ما سعی کرده‌ایم که از ظرفیت دانشگاه‌های سراسر کشور استفاده کنیم و از همین رو در حال حاضر اساتید از دانشگاه‌های تهران، شیراز، علامه، اصفهان، مؤسسه باقرالعلوم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، دانشگاه الزهرا و دانشگاه خوارزمی در این کارگروه حضور دارند.

تاکنون چه اقداماتی در کارگروه جامعه‌شناسی انجام شده است؟

از ابتدای فعالیت کارگروه و در زمان دولت پیشین کار ارزیابی برنامه‌های درسی انجام شده در رشته جامعه‌شناسی به عهده ما گذاشته شد. یکی از کارها به عهده دانشگاه علامه طباطبایی بود که در آن زمان ریاست این دانشگاه به عهده حجت‌الاسلام شریعتی بود. دانشگاه علامه طباطبایی بازنگری‌ را در برخی برنامه‌ها و سرفصل‌های رشته جامعه‌شناسی، خدمات اجتماعی و ارتباطات انجام داده بود که برای ارزیابی به ما ارائه شد. در این راستا ارزیابی انجام شد و ما درخواست اعمال برخی اصلاحات را داشتیم که توسط شورای تحول به دانشگاه علامه اعلام شد، اما این اصلاحات تاکنون انجام نشده و به دست ما نرسیده است. البته ناگفته نماند که رشته ارتباطات بعداً خودش یک کارگروه مستقل شد.

برنامه دیگری نیز توسط پژوهشگاه علوم انسانی تهیه شده بود که علیرغم وجود برخی عناوین و سرفصل‌های خوب، ارزیابی ما در مورد آن در مجموع خیلی مثبت نبود و نهایتاً هم کاری از پیش نبرد و باقی ماند.

از این مطالب که بگذریم، دو بازنگری در برنامه داشته‌ایم؛ یکی بازنگری رشته دانش اجتماعی مسلمین و همچنین بازنگری فلسفه علوم اجتماعی. به علاوه کار پیگیری، اصلاح، به تصویب رساندن و اجرایی کردن برنامه دکترای مردم‌شناسی که توسط گروه انسان‌شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ارائه شده بود، نیز انجام شده است. حتما مستحضر هستید که تاکنون در ایران دکترای مردم‌شناسی وجود نداشته است.

برنامه دیگری که انجام شده و به تصویب شورای تحول رسیده و مورد تصویب وزارتخانه هم قرار گرفته است، دکترای مطالعات اسلامی ایرانی پیشرفت است. این برنامه در نوع خود بی‌نظیر است. برنامه دیگر جامعه‌شناسی دفاع مقدس در مقطع کارشناسی ارشد بوده. این برنامه مورد تصویب شورای تحول قرار گرفته و اکنون در وزارتخانه است. از این به بعد تأکید عمده کارگروه روی برنامه‌های جاری در مقاطع سه‌گانه آموزشی خواهد بود.

شما فرمودید که در ادامه قرار است که بر روی برنامه‌های جاری در مقاطع سه‌گانه آموزشی کار شود. پس اقداماتی که تاکنون انجام شده در چه قالبی بوده است؟

اصولاً دو کار عمده در کارگروه‌ها قرار بوده پیگیری شود؛ یکی تجمیع و دیگر تحول. مناسب است که توضیح مطلب را از بیان این نکته شروع کنم که تحول در وزارت علوم و دانشگاه‌ها تابعی از تصمیماتی است که دولت‌ها در هر دوره‌ای اتخاذ کرده‌اند. در گذشته حداقل تا قبل از سال 1374، به طور مثال یک رشته به نام علوم اجتماعی وجود داشت و ذیل آن گرایش‌های شش‌گانه‌ای مانند ارتباطات اجتماعی، برنامه‌ریزی اجتماعی، پژوهشگری علوم اجتماعی، تعاون و رفاه اجتماعی، خدمات اجتماعی و بالاخره دبیری علوم اجتماعی وجود داشت. با روی کار آمدن دولت خاتمی تأسیس و تصویب رشته‌ها به دانشگاها سپرده شده بود. نتیجه این واگذاری، تأسیس رشته‌های متنوع و متعددی بود که در بیشتر مواقع همپوشانی داشتند. به طور مثال قبلاً یک رشته به نام علوم اجتماعی بود با شش گرایش، بعد از آن شش گرایش علوم اجتماعی تبدیل شد به شش رشته. نتیجه تأسیس این رشته‌ها پذیرش دانشجو بدون توجه به نیاز جامعه بوده است. در دولت احمدی‌نژاد برخی از اختیاراتی که از قبل به دانشگاه‌ها سپرده شده بود مجدد به وزارتخانه بازگردانده شد. یکی از اینها تجمیع رشته‌هایی بود که حوزه‌های معرفتی یکسان و همپوشانی دارند. البته بحث تجمیع در مقطع کارشناسی و دکترا مطرح بوده است. در دوره ارشد تجمیع مطرح نبود. براساس آنچه گفته شد یکی از کارهای کارگروه‌های شورای تحول تجمیع است.

کار دومی که کارگروه‌ها بایستی انجام بدهند، و به عبارتی درست‌تر، پیگیری کنند، بحث تحول در علوم انسانی و اجتماعی است. اجازه بدهید اینجا از یک اصلی استفاده کنم که امام خمینی(ره) در مورد فقه به کار برده‌اند و آن این است که زمان و مکان دو عنصر تعییین‌کننده در فقه است. علاقه‌مندم بگویم این دو عنصر در حوزه علوم انسانی و اجتماعی هم صدق می‌کند. توضیح اینکه از عنصر زمان و تحولات آن، به روز بودن حاصل می‌شود. بنابراین لازم است که درس‌ها دائم به روز شود. حال آنکه این گونه نبوده و نیست. از مکان هم بومی‌سازی حاصل می‌شود. در حوزه علوم اجتماعی خصوصاً، بیشتر مطالب ترجمه و بازتاب‌دهنده مغرب زمین است؛ بدون این که اشاره‌ای به وضع جامعه خودمان داشته باشد. در واقع دانشجویان این رشته‌ها به جای اینکه با استفاده از دستاوردهای بشری به فهم درست‌تری از جامعه خود برآیند، بیشتر با غرب و جامعه دیگری آشنا می‌شوند. نتیجه این فرآیند از خودبیگانگی است. این کار دومی است که کارگروه‌های شورای تحول بایستی به همراه دانشگاه‌ها انجام دهند.

قدری بیشتر راجع به روند کار در کارگروه جامعه‌شناسی توضیح دهید. بعضی دیگر از کارگروه‌ها گوئی رأساً با گرد آوردن تعدادی از صاحب نظران اقدام به تهیه و تدوین برنامه‌های درسی و آموزشی برای همه مقاطع و همه گرایش‌ها می‌کنند. با توضیحات شما به نظر می‌رسد که شما چنین مسیری را نمی‌پیمایید. درست است؟

بله؛ البته ما هر دو روش را به کار می‌بریم؛ در بعضی موارد خود کارگروه رأساً برنامه‌ای را تهیه و تدوین می‌کند، اما در اکثر قریب به اتفاق موارد، در کارگروه جامعه‌شناسی، این کار به دانشگاه‌ها سپرده شده است. به این ترتیب که هر دانشگاهی در حوزه‌ای از جامعه‌شناسی محوریت و مرجعیت دارد کار بازنگری سرفصل‌های رشته و گرایش مربوطه به آن دانشگاه سپرده می‌شود.

دانشگاه تهران، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه شیراز و یا حتی دانشگاه شهید بهشتی دانشگاه‌های مطرح در علوم انسانی و علوم اجتماعی هستند اما هر کدام ممکن است در یک رشته شاخص‌تر باشند. برای مثال دانشگاه تهران هیچ گاه رشته خدمات اجتماعی را ارائه نداده است و ما بازنگری این رشته را به دانشگاه علامه سپرده‌ایم. اما برای مثال در رشته جامعه‌شناسی که در همه این دانشگاه‌ها مطرح است می‌تواند برنامه از طریق همکاری این دانشگاه‌ها تهیه شود. رشته دیگری مانند جامعه‌شناسی انقلاب اسلامی نه در دانشگاه تهران وجود دارد و نه در دانشگاه علامه طباطبایی و نه در دانشگاه‌های دیگر و تنها جایی که این رشته در آن تدریس می‌شود پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی است. خب طبیعتاً اگر قرار باشد تغییر و بازنگری‌ در این رشته انجام شود باید از طرف متخصصینی که در همین مرکز تدریس می‌کنند این کار صورت بگیرد.

در واقع شما یک تقسیم کار انجام داده‌اید!

بله از این طریق راه مشارکت برای همه دانشگاه‌ها باز است و هر دانشگاهی می‌تواند متناسب با ظرفیتش برای بازنگری و ایجاد تحول در جامعه‌شناسی اقدام کند.

خود من به لحاظ نظری معتقدم که اگر در این کار مشارکت همه بدنه جامعه‌شناسی وجود داشته باشد و تحول از پایین بیاید، اجرا و پذیرش آن هم راحتتر است. البته اگر کارگروه هم  این توانمندی را دارد و می‌تواند خودش رأساً برنامه‌های جدید ارائه دهد هیچ مانعی ندارد.

در هر صورت در روشی که ما غالباً استفاده کرده‌ایم دانشگاه‌ها و مراکز برنامه یا بازنگری خاصی را انجام داده و به ما ارائه می‌کنند، ما این تغییرات را بر اساس آیین‌نامه موجود و مواد مورد نظر در آن بررسی و ارزیابی می‌کنیم و در صورتی که مورد تأیید باشد به شورای تحول و ارتقای علوم انسانی تحویل می‌دهیم. در صورتی که این تغییرات مورد تصویب شورای تحول نیز قرار بگیرد به شورای عالی برنامه‌ریزی وزارت علوم رفته و اجرا می‌شود. البته این که بعداً در هر کلاس دقیقاً آنچه تصویب شده است ارائه شود چیزی است که دیگر به استاد ارتباط می‌یابد و توسط او باید اجرا شود.

در مجموع در فضای همین بازنگری‌ها و تعاملاتی که میان کارگروه جامعه‌شناسی شورای تحول و وزارت علوم و دانشگاه‌ها وجود دارد، چه اتفاقاتی تاکنون در مورد کارشناسی جامعه‌شناسی افتاده است؟

پیش از این بحثی در مورد دوره کارشناسی در جریان بود تحت عنوان تجمیع و بازنگری و مسئولین وزارت علوم همچنان به این مسئله معتقدند. در واقع موردی که دانشگاه علامه طباطبایی در دست بازنگری و تدوین داشت مربوط به همین مسئله و برای سه گرایش اصلی پژوهشگری، خدمات اجتماعی و ارتباطات بود؛ که پس از درخواست ما مبنی بر اصلاح آن برنامه، همچنان چیزی به دست ما نرسیده است. این مورد الان در دستور کار ما قرار گرفته است که دوباره پیگیری شود.

آیا در مورد بازنگری در برنامه‌های دوره کارشناسی دانشگاه دیگری هم مشارکت دارد؟

در ایده جدیدی که مطرح شده است قرار است از هر دانشگاه خواسته شود که رشته‌های خود را بازنگری و برنامه بازنگری شده را ارائه کند.

در این زمینه کارگروه جامعه‌شناسی هیچ ارتباط سازمانی با واحدهای آموزشی ندارد و در کنار وزارتخانه قرار داریم و کمک‌دست آن محسوب می‌شویم. در واقع نقش کارگروه نقش مشورتی و ارزیابی است. تلاش وزارتخانه این است که هر چه زودتر همه رشته‌ها در همه حوزه‌های معرفتی مورد بازنگری قرار بگیرد.

در زمینه تألیف کتاب‌های جدید چه اقداماتی داشته‌اید؟ به نظر شما آیا منابع موجود پاسخگوی نیازهاست؟

در زمینه تألیف کتاب خود شورای تحول پیگیر بعضی کارهاست. اما در مورد کافی بودن یا نبودن منابع باید بگویم که منابع وجود دارد اما مسئله‌ای که ما با آن روبرو هستیم این است که این منابع در حاشیه‌اند. ما حرف‌های زیادی داریم اما این حرف‌ها که الان در حاشیه هستند باید به متن تبدیل شود و به عنوان متون درسی در کلاس‌ها مطرح شود.

با توجه به چهار مؤلفه مورد نظر از سوی شورای تحول، یعنی روزآمدی، غنی‌سازی، بومی‌سازی و اسلامی‌سازی، ارزیابی شما از آنچه که هم در کارگروه جامعه‌شناسی و هم در کلیت روند تحول در این رشته روی داده و همچنان در جریان است، چیست؟

من در اینجا می‌توانم به عنوان نمونه به رشته مردم‌شناسی که پیش از این از آن صحبت کردم اشاره کنم. ما در این رشته درس‌ها را به گونه‌ای طراحی کرده‌ایم که دانشجو ضمن آشنایی با نظریات متفکران غربی، چیزهایی هم در مورد فضای اجتماعی ایران بداند و این گونه نباشد که در ایران باشد و فقط به جهان غرب فکر کند؛ بلکه از تجربه دنیا استفاده کند ولی مردم‌شناسی ایران را یاد بگیرد و رشد بدهد. بحث اصلی ما و جهت‌گیری ما این است.

به عنوان یک مثال دیگر ما در رشته دانش اجتماعی مسلمین سرفصل‌هایی مربوط به نظریه جامعه‌شناسی داریم اما آن را همراه با نقد داریم. بنابراین ما نمی‌گوییم نظریه‌های جامعه‌شناسی بد است و آن را کنار بگذاریم بلکه به نقد نظریه جامعه‌شناسی غربی می‌پردازیم. ما در این رشته واحدهای بیشتری را به متفکران اسلامی اختصاص داده‌ایم و در کنار آن هم نظریه اجتماعی در قرآن و نهج‌البلاغه را داریم. به نظر ما چنین برنامه‌هایی کمک می‌کند که در گذر زمان فضا برای مبانی دیگری آماده شود که به بازتولید و احیای هویت فرهنگی و دینی ما و استمرار آن در زمان منجر می‌شود.

به نظر شما و به طور مشخص تاکنون جریان تحول در رشته جامعه‌شناسی تا چه حد پیش رفته است؟

ببینید، اصل تحول یک اصل پذیرفته شده است و اساساً به نحوی منطقی، تغییر در زمان و مکان اقتضای تحول در علم را ایجاد می‌کند. خب در حال حاضر در این رابطه ساز و کارهایی تعریف شده است که از وظیفه واحدهای آموزشی برای اصلاح برنامه‌ها تا ارزیابی کارگروه‌ها و فعالیت‌های شورای تحول و وزارت علوم را دربرمی‌گیرد. این ساز و کار روندی برای یک حرکت مشخص کرده است و ما نباید انتظار داشته باشیم که علوم انسانی غربی که از سال‌ها پیش وارد جامعه ما شده است با پنج سال و 10 سال متحول شود. این یک کار درازمدت است، ولی شروع خوبی داشته است. به نظر من به مرور زمان هم توانمندی‌ها بیشتر می‌شود و با افزوده شدن بر تجربیات کسانی که در این فرآیند مشغول  هستند کار بهتر پیش خواهد رفت. من در مجموع آینده خوبی را برای این حرکت پیش‌بینی می‌کنم.

این نکته را هم اضافه کنم که قرار هم نیست که ما از تجربه دنیا استفاده نکنیم، بلکه نگاه، نگاه عالمانه است؛ همان گونه که در گذشته‌ها هم غرب از حوزه تمدنی اسلامی استفاده کرده و هم ما از آنها استفاده کرده‌ایم.

به نظر شما در ادامه این روند چگونه باید پیش رفت؟

مشکلات از سر راه کارگروه‌ها باید برداشته شود. یک مشکل عام که برای همه کارگروه‌ها وجود دارد این است که اعضا مشغله‌های متعددی دارند و یکی از آن‌ها هم فعالیت در کارگروه است. خب در این شرایط ممکن است افراد نتوانند وقت زیادی را برای کار در کارگروه اختصاص دهند، اما اگر تمام وقت در اختیار کارگروه باشند کارها بسیار سریع پیش می‌رود. در این جهت مناسب است دولت یا شورای عالی انقلاب فرهنگی جایی متمرکز را به تحول علوم انسانی اختصاص دهند تا افراد معتقد به این مسئله در آن مرکز جمع شوند و با کنار گذاشتن سایر مشغولیت‌هایشان، به شکلی که مصداق یک کار جدی باشد برای موضوع تحول علوم انسانی وقت بگذارند. حالا ممکن است این امر در شکل‌های دیگری صورت گیرد اما به نظر می‌رسد که در هر صورت عده‌ای باید تمام وقت به این کار بپردازند.

captcha