به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از اصفهان، مرتضی فلاح، محقق و پژوهشگر عرفان و اخلاق اسلامی روز گذشته، چهارشنبه، 15 دی ماه در اولین محفل ادبی مثنویخوانی و تفسیر اشعار مولانا جلالالدین که با عنوان «چهارشنبهها با مولانا»، در محل معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی واحد اصفهان برگزار شد، با بیان اینکه سخن گفتن از مولانا به جهات مختلف امری بسیار دشوار است، اظهار کرد: مولانا دریایی از معانی و مفاهیم را در کتاب مثنوی گنجانده و به دریای معرفت الهی متصل بوده است، اینکه بدانیم موضوع مثنوی چیست و مخاطب آن کیست، دو سؤال بنیادینی هستند که اهمیت بسیار زیادی دارد.
وی افزود: اعمال و اعتقادات موضوع اصلی مثنوی نیست، اگرچه در این کتاب به انجام اعمال نیک توصیه شده و نگرش اعتقادی مولانا را به کرات میتوان در آن مشاهده کرد، ضمن اینکه مولانا انسانی متشرع، معتقد و صاحب فتوا بود؛ اما به عقیده من، مثنوی کتابی برای ترویج اعتقادات اسلامی یا توصیه به اعمال اخلاقی نیست.
فلاح با بیان اینکه مولانا هم از فقر صحبت میکند و هم از وحدت و در اینجا فقر، عرفان و تصوف معنا میشود، ادامه داد: اصل در مثنوی، وحدت یعنی همان عرفان است و مقوله عرفان بیش از آنکه با اعمال و اعتقادات سروکار داشته باشد، با نگاه انسان مرتبط است، یعنی با نگاه شروع میشود و هدف نیز سعادت دنیوی و اخروی است.
وی تصریح کرد: با اینکه مولانا در جمیع علوم زمان خود متبحر بود، چیزی که در مثنوی مدنظر اوست، عمدتا نگاه عرفانی است و اینکه به کجا و چگونه باید نگاه کرد و باید نگاه گسترده، عمیق و پرسشگر داشت.
این محقق عرفان و اخلاق اسلامی با اشاره به اینکه مثنوی با ابیاتی با مطلع«بشنو از نی چون حکایت میکند/ از جداییها شکایت میکند» شروع میشود، گفت: در این ابیات، بر مقوله جدایی و فراق تأکید شده است و جدایی نیز بدون اتصال معنا ندارد. اگر نی را به نی معمولی، انسان، خود مولانا یا انسان کامل تعبیر کنیم؛ در هر صورت، در این ابیات، از اتصال قبل از جدایی صحبت شده است.
وی بیان کرد: در«بشنو»، مخاطب انسانها هستند و منظور از آن، توجه کردن و درست، عمیق و اصولی نگریستن است. مولانا میگوید اگر ما گشودگی و چشم معنابین بینا داشته باشیم، آن وقت میتوانیم چیزهایی را درک کنیم که پیامبران و عرفا درک میکنند.
فلاح با بیان اینکه برای درک زیبایی باید ممارست کنیم و درک هنری نوعی مکاشفه و آگاهی و در نتیجه، عملی فعالانه است، گفت: باید با زیبایی مؤانس و دمخور باشیم و در درون خود سکوت و سکون به وجود آوریم تا بتوانیم زیبایی را درک کنیم؛ درک هر واقعیتی زمانی اتفاق میافتد که ما نسبت به آن گشودگی داشته و در ارتباط مستقیم با آن باشیم.
این پژوهشگر عرفان اسلامی اظهار کرد: محوریترین سنگ بنای مثنوی بر توجه و آگاهی است و ما موظفیم که به این توجه پرداخته و آگاهی کسب کنیم. ایمان همان آگاهی قلبی ما نسبت به خداوند است و آگاهی یعنی توجه ما نسبت به خداوند، نه صرف اعتقاد عقلی به خداوند.
وی ادامه داد: مفهوم بعدی عشق است. عشق یعنی آگاهی و زمانی محقق میشود که تمام معرفت من معطوف یک وجود یا موجود شود و معرفت من نیز تمام وجود او را در بر گیرد. بنابراین، آگاهی درون مایه ایمان و عشق است و مثنوی سه چیز یعنی آگاهی به مفهوم نوعی نگاه، عشق یعنی درک خوبیها و زیباییها و تکلیف داشتن نسبت به خیر و نیکویی را به ما میآموزد و عشق و تکلیف بر آگاهی استوار است.