یکی از
وجوه برجسته دوران حکومت مأمون، قوت گرفتن جریان فکری معتزله بود. به گزارش تاریخ،
عقاید مأمون با تفکرات جریان معتزلی نزدیک بود و همین امر باعث شده بود که اندیشههای
این گروه در آن عصر رونق بگیرد. مهمترین خصیصه جریان اعتزال، عقلگرایی و بررسی
عقاید اسلامی با سنجه خرد است. این جریان تا امروز هم به حیات خود ادامه داده است
و در روزگار ما نیز متفکرانی زندگی میکنند که میتوان از آنها با عنوان جریان «نو
معتزلی» یاد کرد.
معتزله بر این باورند که باید اساس عقاید دینی بر
مبنای عقلانیت شکل بگیرد و هر چه در چارچوب عقلانیت و استدلال نگنجد، قابل پذیرش و
باور نیست. به عنوان مثال یکی از موضوعاتی که مأمون، سخت به آن پایبند بود موضوع
«مخلوق بودن قرآن» یا به عبارت دیگر «حدوث قرآن» بود. این مسئله یکی از قدیمیترین
مسائل کلامی بود که ذهن مسلمانان را به خود درگیر کرده بود. حتی برخی معتقدند که
عنوان علم «کلام» از همین جا شکل گرفته است چرا که «حدوث قرآن» در حقیقت با مسئله
«کلام باری تعالی» ارتباط مستقیم دارد.
در زمان مأمون ترجمه تراث علمی یونان سرعت گرفت و
اندیشههای جدیدی وارد جامعه مسلمانان شد. در همان فضا، عالمان سایر ادیان خصوصا
در پایتخت دولت مأمون زندگی میکردند. مأمون هم که به استناد تاریخ به مباحث و مناظرات
علمی علاقمند بود از این فرصت بهره میبرد و مجالسی را جهت مناظره تدارک میدید. میتوان
ادعا کرد که این مجالس مناظره نخستین کرسیهای آزاد اندیشی بود که در حکومت اسلامی
برپا میشد. در طول مدت حکومت خلفای سهگانه، بنیامیه و بنیعباس شاید هیچ دورهای
نبود که علمای سایر ادیان بتوانند به این میزان به طور آزادانه به بحث و مناظره در
باب اعتقادات مذهب خویش بپردازند.
نکته اساسی، واکنش امام رضا(ع) به این فضای به وجود
آمده بود. با نگاهی به زندگی ائمه اطهار(ع) بیگمان در مییابیم که ایشان به پیروی
از مضامین قرآن کریم مبنی بر دعوت به تفکر و عقلانیت، همواره نه تنها از گفتوگو
با پیروان سایر ادیان و حتی ملحدان امتناع نمیکردند بلکه با سعه صدر به مناظره با
ایشان مینشستند و گفتوگو میکردند. حتی ایشان فرهنگ مناظره را به یاران و
شاگردان خود میآموختند که یکی از نمونههای آن شخصی است به نام «مومن الطاق» که
فن مناظره را از امام صادق(ع) آموخته بود. ائمه اطهار(ع) هیچ گاه از مناظره در باب
اساسیترین گزارههای دینی هراس نداشتند و در پی مسکوت گذاشتن این مسائل و خاموش
ساختن آن نبودند. بلکه هرگاه سوال و شبههای از ایشان پرسیده میشد با ابزار استدلال
عقلی به اقناع مخاطب اقدام میکردند و اندیشههای خود را بر دیگران تحمیل نمیکردند.
این ویژگی در زندگی امام رضا(ع) نیز به وضوح مشاهده
میشد. مناظرات امام رضا(ع) خصوصا مناظره مشهور ایشان با علمای مسیحیت و یهودیت و
همچنین مناظره با عمران صابی در باب دقیقترین مسائل توحیدی، نمونهای از عقلانیت
و منطق عقاید مذهب تشیع است. در این میان، رویکرد امام رضا(ع) و سیره رفتاری ایشان
در مناظرات میتواند در زمان معاصر که نقطه اوج تضارب افکار و اندیشههاست حائز
اهمیت باشد. در کتاب «عیون اخبار الرضا» شرح مناظرات حضرت ذکر شده است. در روایتی
که درباره مناظره حضرت با علمای سایر ادیان نقل شده، نکاتی حائز توجهی به چشم میخورد:
نکته اول این که وقتی شخصی به نام «نوفلی» که از
ملازمان امام بود، سعی کرد تا حضرت را از شرکت در این مناظره بر حذر دارد، حضرت
تبسمی فرمودند و گفتند: «آیا میترسی آنان ادلّه مرا باطل کنند؟» این امر نشان
دهنده گستره علم امام و اتصال آن به علم الهی است که موجب شده بود حضرت در نهایت طمأنینه،
هشدار نوفلی را با لبخند پاسخ دهند. سپس امام فرمودند که با پیروان هر کدام از کتب
آسمانی با کتب خودشان احتجاج خواهم کرد. همچنین با علمای هر فرقهای با زبان
خودشان سخن خواهم گفت. از جمله با زرتشتیان به زبان پارسی گفتوگو خواهم کرد.
نکته دوم این است که در مجلس مناظره، حضرت نه تنها از
پاسخ گفتن به شبهات حاضرین امتناع نکردند بلکه خطاب به جمعیت فرمودند: «اگر در بین
شما کسی مخالف اسلام است و میخواهد سوال کند، بدون خجالت و رودربایستی سوال کند».
در این هنگام عمران صابی برخواست و سوالات اساسی در باب توحید ذات متعال پرسید و
حضرت، با سعه صدر به آن سوالات پاسخ داد.
نکته سوم قدرت امام در اقناع مخاطب است. یعنی امام
تنها به دنبال این نبود که با استمداد از روش جدل و فن مناظره، مخاطب را منکوب
کند. بلکه ایشان با هدف روشنگری و هدایت وارد مناظره میشد چنانکه عمران صابی در
پایان مناظره با حضرت، رو به قبله به سجده افتاد و مسلمان شد. بعد از این ماجرا،
متکلمین از گروههای مختلف نزد عمران میآمدند و وی سخنان و ادله ایشان را پاسخ میداد
و باطل میکرد.
بیدلیل نیست که در میان ائمه اطهار(ع) که همگی خزانه
داران علوم وحیانی بودند، امام رضا(ع) ملقب به عنوان «عالم آل محمد» شده است. یکی
از آموزههای حیات علمی امام رضا(ع) این بود
که نه تنها از شنیدن سخن مخالف نهراسیم و از رویاروی با افکار گوناگون و تضارب
اندیشهها نگریزیم بلکه با بهرهگیری از سلاح تفکر و عقلانیت به رویارویی با
دشمنان برخیزیم و اذهان آنان را چنان اقناع کنیم که خود، به مبلغانی بدل شوند که
عقاید حقه ما را ترویج و تبلیغ میکنند.
مصطفی شاکری