به گزارش ایکنا؛ جلسه تفسیر آیتالله هادوی تهرانی، صبح امروز، 11 دیماه، برگزار شد. وی در ابتدا به توضیح درباره آیات 1 تا 4 سوره نبأ پرداخت و اظهار کرد: سوره نبأ با «بسم الله» آغاز میشود و همانطور که بارها گفتهایم ما «بسمالله» را جزء سوره میدانیم و یکی از آیات تلقی میکنیم، ولی در شمارهگذاری بر اساس همان شمارهگذاری متعارف عمل میکنیم. البته یک توجیهی وجود دارد و آن اینکه بعضی میگویند «بسمالله» آیه مستقل نیست، بلکه «بسمالله» و آیه اول هر سوره، جمعاً یک آیه محسوب میشوند. در مورد «بسمالله» توضیحی نمیدهم، ولی خود سوره نبأ با این تعبیر آغاز میشود: «عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيم الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَِ؛ درباره چه چيز از يكديگر مىپرسند از آن خبر بزرگ كه درباره آن با هم اختلاف دارند».
وی افزود: به نظر میرسد که بهترین تفسیر برای نبأ عظیم همین داستان قیامت باشد که مردم در تحقق آن با هم اختلاف دارند. در انتهای سوره فصلت، میفرماید: «أَلَا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقَاءِ رَبِّهِمْ أَلَا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ؛ آرى آنان در لقاى پروردگارشان ترديد دارند آگاه باش كه مسلما او به هر چيزى احاطه دارد»؛ یعنی اینها در قیامت شک دارند؛ در این آیه همین مضمون تکرار شده است و میگوید که به نظر این افراد، قیامت امری مسلم نیست و در آن شک دارند. یک نکتهای که وجود دارد و مشکل بشر است که خیلی چیزها را وقتی میداند هم باور نمیکند. در بسیاری از موارد که باور نمیکند، مشکلش علمی نیست، مشکلش این نیست که نمیدانم؛ بلکه میداند، ولی نمیتواند بپذیرد. قیامت به نظر ما یک حقیقتی است که خیلی به ما دور است و در آینده دور اتفاق خواهد افتاد. چیزهای نزدیکتر را هم باور نمیکنیم.
استاد حوزه علمیه ادامه داد: مثلاً یکی از چیزهایی که در آن شک نداریم مرگ است. آیا کسی شک دارد که میمیریم؟ خیر، ولی آیا کسی باور دارد که ما میمیریم؟ اگر باور داشتیم که میمیریم خیلی از این کارهایی که میکنیم را میکردیم. فرض کنید اصلاً روز قیامتی هم در کار نبود، ولی باور میکردیم که زندگی دنیا این قدر محدود است. آیا آن قدر برای دنیا حرص میخوردیم تا این همه پول جمع کنیم؟ تو که میدانی چند سال دیگر خواهی مرد. مشکل بشر این است چیزی که میداند را به راحتی باور نمیکند و تا باور نکند در عملش ظهور پیدا نمیکند. اینکه چیزهایی که نمیدانیم را باور نمیکنیم خیلی عجیب نیست؛ ولی اینکه چیزهایی که میدانیم را باور نمیکنیم عجیب است. حتی اموری که به آن یقین داریم را هم باور نمیکنیم. مثلاً همه ما یقین داریم که میمیریم.
وی تصریح کرد: اگر این حقیقت را باور میکردیم، خیلی کارها را نمیکردیم. تازه اگر باور میکردیم که بعد از مرگ آغاز یک حیاتی است که انتها ندارد، آن موقع دیگر رفتار ما چه میشد. اصل مرگ را که به آن یقین داریم باور نمیکنیم، چه برسد به بعد از مرگ! اگر باور میکردیم مرگی هست و مرگ آغاز یک داستان بیپایان است، آن موقع قطعا وضع ما در رفتارهای فردی و اجتماعیمان فرق میکرد. اگر این مبنا درست میشد بر اساس این مبنا همه چیز قابل اصلاح بود. همه چیز از این ریشه آب میخورد. وقتی ریشه با مشکل مواجه است ثمرات آن هم با مشکل مواجه خواهند شد.
انتهای پیام