کد خبر: 3894972
تاریخ انتشار : ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۸:۱۲

قرائت انقلاب اسلامی از قرآن عرفانی و سیاسی است

انقلاب اسلامی بازگشت به قرائتی از قرآن است که دو شاخصه دارد؛ اولاً قرائت عرفانی و ثانیاً سیاسی است که تا حالا جمع نشده بود. الآن که تاریخ، تاریخ سیاسی است و سیاست می‌خواهد تعیین سرنوشت کند، می‌گوییم قبول است، اما آن سیاستی باید باشد که محمدی باشد و این معنای برگشت به قرآن است.

به گزارش ایکنا؛ اصغر طاهرزاده، نویسنده و پژوهشگر در برنامه تلویزیونی «سوره» که شب گذشته،  8 اردیبهشت‌ماه، پخش شد به طرح بحث در زمینه نحوه رجوع صحیح به قرآن و همچنین نسبت انقلاب اسلامی با این نحو رجوع پرداخت که در ادامه متن آن را می‌خوانید؛

بشر آرام‌آرام به این رسید که امیدش به آنچه زندگی مدرن به او پیشنهاد کرد، ناامید شد و از آن جوابی نگرفت. البته عقل مدرن برای نیازهای بشر کافی نبود، اما عقلی بود که تمدن‌ساز بود. یعنی عقل مدرن این هنر را داشت که تمدن بسازد و برای تمام ابعادی که انسان فکر می‌کند ابعاد او است، جوابی در نظر گرفت. به هر صورت فکر می‌کرد دارد جواب می‌دهد، اما وقتی تمدنی شد، بشر دیگر نمی‌تواند بیرون از تمدن زندگی کند. بشر امروز، بشر تمدنی است، یعنی همواره باید در مناسباتی زندگی کند که ابعاد مختلفش در مناسبات جواب داده شود.

تمدن غرب پاسخگوی همه نیازهای بشر نبود

یک وقت یک عارفی سلوک می‌کند و در گوشه‌ای حیات مومنانه دارد، اما تمدن نیست. تمدن یعنی بیاید و تاریخی شروع شود که همه اعضای نیازهای انسان در آن، جا داشته باشد و ازدواج و اقتصاد و ... در آن جا بگیرد. در دنیای مدرن، تمدنی طلوع کرد و این دنیا، راهکارهایی نشان داد. دنیای مدرن، ضددین نیست، بلکه برای دین در کنار تمدن غربی جایی قائل است. اما این روند به نتیجه نرسید و به این نتیجه‌ای که بشر می‌خواست از طریق حیات مدرن با همه ابعاد خودش رابطه قدسی ایجاد کند، نشد و حالا که نشد آرام‌آرام منتظر ماند.

در ادامه، دو چیز جلوی بشر آمد؛ یکی اینکه باید به یک تاریخ قدسی فکر کنیم که برخی اندیشمندان  حرف‌هایی زدند که اینها فهمیدند یک حیات متعالی می‌خواهند. نکته دوم اینکه اینها امیدشان به کلیسا نبود و این ظرفیت را در سنت مسیحی نیافتند. اصلا سر همین بود که مارکسیسم آمد که جبران کند که آن نیز نتوانست. اینجا است که یک مرتبه، امثال امام خمینی به یک نوری که شعور تاریخی را نصیب امام کرد، می‌آیند. یعنی اشراقی را خدا بر امام نازل کرد که باید تاریخ دیگری شروع بشود و همچنین غرب نیز بهانه‌های خوبی به دست امام داد که فعلاً کاری با آنها نداریم.

امام خمینی قائل به حضور تمدنی اسلام با قرائت عرفانی و سیاسی بود

امام انسانی است که معتقد است باید حضور تمدنی اسلامی را با قرائت عرفانی و سیاسی به بشر بدهد. ببینید که انقلاب اسلامی با چه کسی شروع شده است. یک سالک و عارف که اولاً جهان را خوب می‌شناسد. مدرس رئیس مجلس است و امام یک طلبه، اما دو ملاقات با مدرس دارد و این نشان از عطش امام به سیاست است و از آن طرف نیز شاگرد آیت‌الله شاه‌آبادی است و از طرف دیگر، آیت‌الله کاشانی را دنبال می‌کند. انقلاب، انقلاب یک آخوند صوفی متدین نیست، انقلاب یک فقیه است که صرف فقاهت هم نیست، چه اینکه قرآن تنها فقاهت نیست. امام حامل این فرهنگ است و مدعی بود که پاسخ خلأ بشر امروز را که از آن طرف نیز دنیای مدرن نتوانست جواب دهد، می‌تواند ارائه کند.

امام می‌گویند به ما گفتند در سیاست دخالت نکنید. و الله همه اسلام سیاست است. این سیاست، سیاست محمدی است. این قرآن به این صورت به وسط آمد و انقلاب اسلامی بازگشت به قرائتی از قرآن است که دو شاخصه دارد؛ اولا قرائت عرفانی و ثانیاً سیاسی است که تا حالا جمع نشده بود. الآن که تاریخ، تاریخ سیاسی است و سیاست می‌خواهد تعیین سرنوشت کند، می‌گوییم قبول است، اما آن سیاستی باید باشد که محمدی باشد و این معنای برگشت به قرآن است و اگر ما بخواهیم این عطای الهی که انقلاب است، خوب نگه داریم، غیر از این نمی‌شود که با این رویکرد که قرآن برای امروز ما و برای انسانی که می‌خواهد متمدن باشد و تمدنی فکر کند و مناسبات خود را بر اساس حیات قدسی معنا کند، به آن رجوع کنیم.

فرماندهان دفاع مقدس به دنبال احیای قرآن بودند

این قرآنی است که بود ما را شکوفا می‌کند و هر کدام از شما می‌شوید ابر‌مرد. در دفاع مقدس، شب‌های حمله، فرماندهان می‌گفتند اگر می‌خواهید قرآن به بشر برگردد، باید جانانه بجنگید. در کتاب هم‌پای صاعقه، گزارش شب‌های حمله فرماندهان است و تماماً به امید برگرداندن بشر به قرآن، قرآنی بودن خود را اثبات می‌کردند.

قرآن، معنابخشی متناسب با نیاز امروز را به ما می‌دهد. شما ذیل تابوت شهید سلمیانی معنای گمشده خود را پیدا می‌کردید و لذا شاید همه هم با حجاب نبودند، اما بشر این را نیاز دارد و اگر کسی معاند نباشد و در هر کجا باشد و حس کند معنای حاج قاسم را، می‌بیند که گویا خودش است. قاسم سلیمانی یعنی چه؟ یعنی حیات جدیدی که بشر باید با قرآنی که با قرائت امام به بشر برگشته است، این حیات را پیدا و حفظ کند. اگر یک انقلاب منهای قرآن باشد که می‌شود یک انقلاب مرده، اما اگر با قرآن باشد، خودتان را نجات داده‌اید. یعنی اگر خواستید بی‌تاریخ نشوید، باید با این نحو رجوع به قرآن احساس حضور تاریخی خود را در انقلاب اسلامی بیابید که اینها نیز بحث می‌خواهد.

حیات تاریخی شما، حیات شما است. یعنی در خود قرآن نیز فرمود که همه شما به صورت جمعی به ریسمان الهی چنگ بزنید. یعنی جز این نیست که خودتان را در بقیه انسان‌ها باید جست‌وجو کنید. انسان‌ها با امکاناتشان انسان هستند. بنابراین لازم است که از حالت فردگرایی خارج شویم و به صورت جمعی کار را پیش ببریم. خطر بشر امروز همین فردگرایی است و بشر مدرن فکر کرد می‌تواند در تنهایی خودش به جایی برسد، اما آن نشاطی که شب‌های حمله در بچه‌ها بود، به این دلیل بود که دارند به صورت جمعی در یک تاریخ ظاهر می‌شوند. فردی زندگی کردن دینداری نیست.

انتهای پیام
captcha