به گزارش ایکنا، نشست نقد و بررسی کتاب «زیست دانشجویی؛ سیاست و هویت» روز دوشنبه، ۱۲ آبانماه، به همت مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی با حضور عبدالامیر نبوی، تدوینکننده کتاب؛ عباس عبدی و علی مرشدی زاد- بهعنوان منتقد- به صورت برخط برگزار شد.
در ابتدای این نشست، عبدالامیر نبوی در معرفی این کتاب که مشتمل بر ۱۲ مقاله در ارزیابی زیست دانشجویی از بعد سیاست و هویت است اظهار کرد: با وجود آثاری که در زمینه جنبش دانشجویی منتشر شده احساس کردیم جنبش دانشجویی هنوز جای کار دارد بنابراین با همکاری برخی دوستان پازلی طراحی کردیم و سراغ نویسندگان علاقهمند رفتیم و از آنها خواستیم مقالاتی در خصوص جنبههای مختلف این مسئله ارائه کنند. البته در بعضی زمینهها یا نویسنده مناسبی پیدا نکردیم یا نوشته خوبی به دست نیامد. وی افزود: امیدوارم این کار راهگشای یک سری رویکردها و نگاههای تازه در درک زیست دانشجویی باشد.
عباس عبدی، روزنامهنگار و از فعالان سابق جنبش دانشجویی هم که به عنوان منتقد در نشست حضور داشت، اظهار داشت: یک سری کتابها وجود دارند که یک نفر آن را مینویسد و خیلی زحمت دارد و زمانبر است و فارغ از محتوایی که دارد نیازمند برنامهریزی بلندمدت است، اما بعضی کتابها، حاصل ایده نویسنده اصلی و مقالاتی است که در خصوص جنبههای مختلف این ایده از صاحبنظران میگیرد. به این ترتیب نه تنها کار سریعتر انجام میشود که با توجه به دیدگاههای مختلف مطرح شده، اثر جذابتری به مخاطبان عرضه میشود.
وی افزود: کتاب «زیست دانشجویی؛ سیاست و هویت از این حیث جزو کارهای قابل توجه است که در کشور کمتر داشتهایم، چون سرویراستار اصلی باید بتواند رضایت افراد صاحبنظر را جلب کند که به دلیل مشارکت پایین علمی در بین محققان ما کار بسیار سختی است.
عبدی تصریح کرد: ویژگی مهم دیگر این نوع کتابها تنوع مخاطبان آنهاست که فقط به مخاطبان عمومی یا متخصصان محدود نیست بلکه به دلیل نوع نگارش علمی و در عین حال ژورنالیستی، مخاطبان بینابینی دارد. کتاب از لحاظ موضوع و شکل هم کاملاً قابل دفاع است.
این کنشگر دانشجویی گفت: در مورد محتوا به درستی گفتهاند که درک ما از تاریخ جنبش دانشجویی بهتر از وضعیت کنونی دانشگاههاست که این مسئله دلایل مختلفی دارد. در این کتاب با قید پسوند سیاست و هویت تلاش شده که روشن شود منظور از زیست دانشجویی، ابعاد سیاسی و هویتی آن است، ولی مفهوم هویت آن قدر گسترده است که فکر میکنم درک همین جنبه از زیست دانشجویی هم بدون توجه به ابعاد فردی زیست دانشجویی مانند پایگاه اجتماعی، اخلاق جنسی و … ممکن نیست. در گذشته جنبش دانشجویی حتی در مورد نیروهای چپ، اخلاق به نوعی مکمل سیاست بود، در حالی که در سالهای اخیر شاهد نوعی فردگرایی در دانشجویان هستیم که به نوعی بر ابعاد سیاسی و هویتی زیست دانشجویی هم مؤثر است.
عبدی اظهار کرد: صرفنظر از اخلاق جنسی، مسائلی مثل ازدواج، تعلقات و مناسک مذهبی، مهاجرت، وضعیت اشتغال، مصرف فرهنگی، مسئله سهمیهها و … هم باید در تحلیل وضعیت دانشگاهها و زیست دانشجویی موردنظر قرار گیرد. البته بهعنوان یک مؤسسه دولتی، شاید ملاحظاتی داشتید که به مسئله اخلاق جنسی، مهاجرت، پایگاه اجتماعی، اقتصادی و سهمیهها و خلافهایی مثل مصرف مشروبات الکلی و … که جزو زیست اجتماعی و فردی دانشجویان است و در زیست سیاسی هم تأثیر دارد نپرداختهاید.
این روزنامه نگار تصریح کرد: کاستی دیگری که در این کتاب قابل طرح است این که وقتی کتابی مینویسید سرویراستار اصلی مسئولیت دارد که اعتبار تحقیقات را بررسی کند. در بعضی مقالات این کتاب به تحقیقاتی ارجاع داده شده که اعتبار آنها معلوم نیست. درست نیست که هر پژوهشی را از هر جا آدم بردارد و بگوید دانشجویان این طور فکر میکنند. البته شاید این پژوهشها و پیمایشها واقعاً معتبر باشد اما به هر حال محقق در جایگاهی نیست که اعتبار آنها را تأیید کند.
علی مرشدی زاد، دانشیار علوم سیاسی و مطالعات انقلاب اسلامی دانشگاه شاهد و دیگر سخنران این نشست اظهار داشت: کتاب «زیست دانشجویی، سیاست و هویت» کار بدیعی است. قبلاً هم کارهایی درباره جنبش دانشجویی شده بود که به روز کردنش لازم بود. البته بهتر بود که دکتر نبوی که ویراستاری اثر را عهدهدار بودهاند، منطق و چارچوب مشخصی را برای نویسندگان تعیین میکردند تا انسجام و هماهنگی بیشتری در مقالات ایجاد می شد. نبود چارچوب یا حداقل تعریف مشخص در کتاب باعث شده منظور از اصطلاحات مطرح شده در مقالات مختلف مشخص نباشد. مثلاً در کل مقالات، سیاسی شدن آمده ولی معلوم نیست حد سیاسی شدن چه قدر است و کجا افراطی میشود. در برخی مقالات نویسنده، حضور در جنبش دانشجویی، افراطی و انقلابی شدن تلقی شده و جنبش را معادل رادیکال شدن گرفتهاند یا فمینیسم که بالذات افراطی نیست، افراطی تلقی شده است.
وی با ابراز این عقیده که در مجموع، کتاب، تحت سیطره یک روح محافظهکارانه است و با نگاه به حفظ وضع موجود و غیرسیاسی کردن دانشجویان نوشته شده است، خاطرنشان کرد: کتاب، علت رادیکال شدن دانشجویان و افراطی شدن آنها را در دانشجویان جستوجو کرده و سهمی برای دولت در این زمینه ندیده است که شاید چون کتاب توسط یک مؤسسه دولتی تدوین و منتشر شده این کار را کردهاند ولی نباید همه تقصیر را گردن دانشجویان انداخت و نحوه برخورد حاکمیت و دولتها و پاسخگو نبودن آنها را که جنبشهای اصلاح طلبانه را به سمت انقلابی شدن میبرد نادیده گرفت.
وی افزود: نکته دیگر این که کاش از برخی فعالان جنبش دانشجویی که اتفاقاً برخی از آنها در مطبوعات قلم میزنند و در سطوح علمی بالا هم هستند خواسته میشد که مقالات یا لااقل خاطرات خود را برای درج در این کتاب ارائه میکردند.
مرشدیزاد با بیان برخی ایرادات نوشتاری و صوری کتاب گفت: کاش مقاله اول کتاب که توسط دکتر مردیها نوشته شده و مقاله بسیار خوبی هم هست، آمیخته با مبانی نظری بود تا مدخلی بهتر بر ای آغاز بحث میشد. همچنین در کتاب مقالهای در خصوص اسلامی شدن دانشگاهها آمده اما به این که این تجربه موفق بوده یا نه نپرداخته است. همچنین در مقالهای از دکتر جزایری، سیاسی بودن دانشجویان مذموم تلقی شده ولی به این که منظور از سیاسی شدن چیست و آیا هر اعتراض و موضعگیری دانشجویان امری مذموم است پاسخی داده نشده است. در کتاب مقالهای هم از دکتر نبوی در خصوص تغییر نسلی چاپ شده که شاید ارتباط کمتری با جنبش دانشجویی دارد.
نبوی هم در پایان این نشست با وارد دانستن برخی ایرادات مطرح شده به مقالات گفت: در تدوین این کتاب به هیچ وجه سعی نداشتیم که روح محافظهکارانهای بر کتاب حاکم کنیم ولی حقیقتاً جست و جوی من و همکارانم برای یافتن کسانی که بتوانند مقالاتی قابل استناد بنویسند در برخی حوزهها بینتیجه بود که همین مسئله هم بر کتاب سایه انداخته و ایراداتی که اساتید محترم مطرح کردند وارد است.
جبار رحمانی که اداره این نشست را برعهده داشت نیز در سخنانی کوتاه با تأیید دیدگاههای مطرح شده در خصوص تأثیر جنبههای مختلف فردی، اجتماعی و … بر زیست و هویت دانشجویی گفت: به نظر من حتی معماری فضاهای دانشگاهی بر هویت سیاسی دانشجویان مؤثر است. سال ۱۳۷۸ که در کوی دانشگاه تهران سکونت داشتم فضای کوی طوری بود که با هر اتفاقی دانشجویان میتوانستند سریعاً واکنش نشان دهند ولی بعد از چند سال کوی دانشگاه به خوابگاه متأهلان تبدیل شد و مسئولان با این دستکاری هوشمندانه، تلاش کردهاند چگالی دانشجویان را در مکانی مشخص کاهش دهند.
عباس عبدی هم در تأیید این صحبتها گفت: تأثیر محیط دانشگاه بر هویت و جنبش دانشجویی را میتوان در دانشگاه آزاد به خوبی دید. محیط دانشگاه آزاد که نزدیک به دبیرستان یا حداکثر مدارس عالی قبل از انقلاب است برای زیست دانشجویی متعارف مناسب نبود و امکان انجام فعالیتهای فوق برنامه مثل کلاسهای فوق برنامهای که در سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۴ در پلی تکنیک برگزار میشد و پویایی قابل توجهی به این دانشگاه میداد را نداشتند.
وی با تأکید بر این که شخصاً اعتقاد دارد که دانشگاه نهاد علم است نه سیاست و سیاست باید در دانشگاه در حاشیه باشد و عملکرد حاکمیت است که باعث میشود دانشگاه به دلیل ضربهپذیری کمتر و کمتر بودن امکان شناسایی فعالان سیاسی، کانونی برای حرکتهای سیاسی باشد، اظهار داشت: با این حال با این نظر که علت افت گرایش به فعالیتهای سیاسی در دانشگاهها در سالهای اخیر گرایش بیشتر دانشجویان به فعالیتهای علمی و درسی است موافق نیستم.
انتهای پیام