پایگاه مراجعه «فیرحی» به مشروطه فقه است / مسیرهای خارج فقه به بن‌بست می‌رسد
کد خبر: 3934761
تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱۳۹۹ - ۱۱:۱۰

پایگاه مراجعه «فیرحی» به مشروطه فقه است / مسیرهای خارج فقه به بن‌بست می‌رسد

حجت‌الاسلام نجف لکزایی با اشاره به ویژگی‌های اندیشه مرحوم فیرحی، بیان کرد: پایگاه مراجعه ایشان به مشروطه، فقه است و می‌گفت مسیری که بخواهد برای حل مسائل ایران نشانی بیرون از فقه بدهد بن‌بست‌ است، همچنان که برخی اساتید ایشان نیز همین راه را پیمودند.

به گزارش ایکنا، برنامه تلویزیونی زاویه شبکه چهارم سیما، شب گذشته، 21 آبان‌ماه، به موضوع «الهیات حکومت در ایران معاصر؛ گفت‌وگویی درباره برنامه پژوهشی دکتر فیرحی» اختصاص داشت. حجت‌الاسلام والمسلمین داود فیرحی، پژوهشگر اندیشه سیاسی در اسلام و استاد دانشگاه تهران، که همگان از او به عنوان پژوهشگری نواندیش و آزاداندیش یاد می‌کنند، صبح روز گذشته، 21 آبان‌ماه، به دلیل ابتلا به کرونا درگذشت. در ادامه متن صحبت‌های حجت‌الاسلام والمسلمین نجف لکزایی، استاد علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم(ع)، را در این برنامه می‌خوانید؛

آشنایی بنده با دکتر فیرحی به اواخر دهه شصت بازمی‌گردد که آن زمان در مقطع کارشناسی رشته علوم سیاسی تحصیل می‌کردم و ایشان مدرک کارشناسی‌ ارشد را اخذ کرده و به قم آمده و هنوز معمم نشده بودند. در ترم آخر کارشناسی، یک یا دو درس با ایشان داشتم؛ یکی نظام سیاسی و دولت در اسلام و دیگری تاریخ تحول دولت در اسلام بود. آیت‌الله عمید زنجانی که همشهری و استاد دکتر فیرحی بود، این درس‌ها را به رشته علوم سیاسی اضافه کرده بودند. بنابر این ایشان بحث خود را با دروس اسلامی در رشته علوم سیاسی در دانشگاه باقر‌العلوم(ع) قم شروع کرد و هر دو بحث نیز تبدیل به کتاب شد.

زمانی که مقطع دکتری را می‌خواند با ایشان ارتباط داشتم که در آن زمان دانشجوی ارشد بودم. در دکتری، دغدغه ایشان این بود که ببیند چه شد که اسلام صدر اسلام، تبدیل به اسلام اموی شد و یا می‌گفتند چطور از دل اسلامِ نجات‌بخش و یا رهایی‌بخش یک سلطنت استبدادی درآمد؟ با بهره‌گیری از نظریه فوکو در دانش، قدرت و مشروعیت سعی کردند، تقریری از این بحث ارائه کنند و می‌گفتند در دوره اسلام میانه، قدرت روی دانش‌سازی گذشته شده است و برای خودش تولید مشروعیت کرده است. یعنی چیزی تولید شده که واقعیت ندارد و وقتی به اسلام برگردید، چنین چیزی درست نیست.

اسلام بی‌خطری که غربی‌ها به دنبالش بودند

ایشان از دوره معاصر به دوره صدر اسلام نگاه می‌کرد. چون با استبداد و استعمار در دوره پهلوی مواجه بودیم و انقلاب اسلامی برای حذف اینها آمده بود که استقلال به نفی وابستگی، و آزادی به نفی استبداد، اشاره داشت. دوران پهلوی، استبدادی بود که قرآن هم چاپ می‌کرد و محمدرضا پهلوی به حرم امام رضا(ع) نیز می‌رفت و به تعبیر یکی از پژوهشگران غربی، آنها تلاش کردند دو مدل اسلام بی‌خطر در اسلام درست کنند؛ برای شیعیان، پهلویزم بود و برای اهل سنت، کمالیزم که مصطفی کمال آتاتورک، پرچمدارش بود و اینها زمینه‌ساز نفوذ غرب بودند. ایشان از اینجا به گذشته برگشته بود که ببیند کجای آن اسلام حقیقی، دچار چالش شده است؟ که ایشان به دوره‌های میانه و یا اوایل دوره‌های میانه می‌رسید.

دغدغه ایشان ادامه یافت و در دو کار قبلی نیز می‌توان اینها را ریشه‌یابی کرد. ایشان از صدر اسلام شروع می‌کند و الگوی امامت، خلافت و سلطنت را توضیح می‌دهد و به دوره جدید می‌آید و ولایت فقیه را نیز در کتاب نظام سیاسی و دولت در اسلام تبیین می‌کند. دانشجویانی که این کتاب را می‌خوانند، هم با اندیشه سیاسی اهل سنت و هم با اندیشه سیاسی شیعه آشنا می‌شوند که از امامت و دوره غیبت تا دوره مشروطه و انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره) و قرائت‌هایی که از ولایت فقیه شده است، شامل می‌شود و ایشان انتصاب و انتخاب را نیز مطرح می‌کنند.

در تاریخ تحول دولت، روی دولت، رفته و از جریان‌های فکری عبور کرده است و به صورت مفصل تحولات دولت تا دوره عثمانی را بحث کرده است و در دوره اخیر نیز تمرکزی بر فقه مشروطه پیدا کرد که در قم این جلسات شکل گرفت. ایشان جلسه‌های شب‌های چهارشنبه را داشتند که حدود پنج سال به صورت مستمر برگزار می‌شد و اخیرا هم از تهران به قم می‌آمدند و با فضلا در انجمن مطالعات سیاسی حوزه این جلسات را داشتند که اساتید دانشگاه یا دانشجویان دکتری بودند که این بحث‌ها نیز ضبط و پیاده‌ می‌شد.

نکته مهم اینکه، دیگران نیز به مشروطه مراجعه می‌کنند، اما پایگاه مراجعه ایشان به مشروطه، فقه است و می‌گوید مسیری که دارد برای حل مسائل ایران راهکار می‌دهد و بیرون از فقه است، این مسیرها بن‌بست‌آفرینی است. ایشان به اساتید و دانشجویانشان علاقه زیادی داشتند، ولی این باعث نمی‌شد که بحث علمی را نگویند. یکی از اساتید ایشان اخیراً نقد می‌کرد، اما دکتر فیرحی هرگز پاسخ نداد. نقدها نیز تند بود، اما ایشان همه نقدها را در کانال خود می‌گذاشت و آن استاد نیز به نائینی بازگشت، اما نه از پایگاه فقه، بلکه از پایگاه سلطنت ایران‌شهری به اندیشه‌های اندیشمندان بازگشت می‌کرد.

البته ایشان شیخ فضل‌الله را نیز می‌خواند و تحلیل می‌کرد و در کتاب اخیرشان که زیر چاپ است نیز سطح مراجعه‌شان به فقها و روشنفکران آن دوره پیداست که چه سازوکاری داشتند که فقه را به قانون تبدیل کنند. چون شما یک منابعی دارید و وقتی می‌خواهید آن را به یک فراورده‌ای تبدیل کنید، باید خط تولیدی داشته باشید که این دغدغه را دارد که چطور این تحول اتفاق بیفتد.

حجیت، دغدغه اصلی مرحوم فیرحی

نکته دیگر این است که دغدغه دکتر فیرحی، تراث نیست و تراث برای ایشان اصالت ندارد، بلکه دغدغه ایشان حجیت است و می‌خواهد به یک جوابی برسد که وقتی این جواب را برای جامعه ایران عرضه می‌کند، اگر به او گفتند از کجا آوردی، بتواند حجیتش را توضیح دهد. دغدغه ایشان این بود که می‌خواست بگوید به سیمای جدیدی از سیاست نیاز داریم که این نیز می‌خواهد به آن چیزی که قبل از اسلام میانه بودیم برگردد و دکتر فیرحی فکر می‌کرد نائینی می‌تواند این را در اختیارش قرار دهد.

آقای دکتر فیرحی می‌گفت که چرا خود ما به سرچشمه مراجعه نکنیم؟ در سال‌های اخیر ایشان بخش عمده‌ای از وقت خود را گذاشت که به عنوان یک صاحب‌نظر، نه در ذیل شرح آرای عالمان دیگر، بلکه مستقیما خودش به صدر اسلام مراجعه کند و بگوید پیامبر(ص) چطور دولت‌سازی کرده است. یکی از مسائل، قانون اساسی مدینه است و از یک طرف نیز بحث اصحاب قرارداد در غرب برای ایشان جلب توجه کرده است. دکتر فیرحی یک پُلی میان اندیشه اصحاب قرارداد، با نوع قراردادگرایی در صدر اسلام، زده بود. یعنی چیزی که پیامبر(ص) با مسلمانان امضا می‌کند و اسم آن را صحیفه مدینه می‌گذارد و همین قرارداد با یک قالب جدید با یهودیان مدینه نیز امضا می‌شود، آیا به معنای قراردادگرایی است؟

یعنی دارد با تکیه بر قراردادهای دوجانبه دولت‌سازی می‌کند که این می‌شود امت، و می‌گویند در این صحیفه مدینه، امت دو معنا دارد؛ یک مرتبه برای مسلمانان و یک بار به عنوان واژه سیاسی به کار می‌رود و آن هم برای کسانی که شهروند دولت مدینه هستند. چنانکه در دولت مدینه فقط مسلمانان نبودند و تا مادامی که پایبند به عهد و پیمان بودند، حضرت(ص) نیز مقید به حفظ این معاهدات بودند. اما تفاوتی که با قراردادگرایی غربی دارد، این است که در اینجا یک چیزی داریم که زیرساخت این قرارداد را تأمین می‌کند و آن عبارت از وحی الهی است. یعنی دو طرف این قرارداد باز نیست که به هر سمت و سویی بروید. اگر یک ایدئولوژی را قبول کردید، قرارداد نیز سوار آن ایدئولوژی می‌شود و یا آن ایدئولوژی، پشتوانه این قرارداد می‌شود که در مدینه نیز این اتفاق می‌افتد.

ایشان از این مسئله، پلی به دوره جدید می‌زند که اگر می‌خواهیم جایگاه قانون را محکم کنیم، باید تصور خود را اصلاح کنیم، چون برداشت این است که مشکل همان یک کلمه است که در دوره مشروطه مطرح بود و ما باید تصور خود را از قانون اصلاح کنیم و بدانیم در حکومت مدینه نیز به این مدل نیاز دارید و اینکه فقط در وحی آمده کافی نیست و این را باید به قانون تبدیل کنید که یک شکل و فرایندی دارد و بعد برای جامعه اسلامی لازم‌الاتباع می‌شود. بنابر این، در این دوره اخیر فکری که درس سیره سیاسی نبوی را ارائه می‌کند، یک راهکار با این سبک ارائه می‌کرد که از دوره میانه و مشروطه عبور کنیم و برای اینکه به یک راهکار برسیم، باید به دولت نبوی و علوی و قیام امام حسین(ع) مراجعه کنیم که اصل این ایده، خوب و قابل دفاع است.

انتهای پیام
captcha