به گزارش ایکنا، یکی از شبهاتی که درباره عصمت امام از سوی شبکههای معاند و مخالف شیعه در فضای مجازی منتشر شده است، مسئله سهو امام معصوم در نماز است. متن شبهه و پاسخ آن در ادامه از نظر میگذرد؛
شبهه: یک تناقض در مذهب شیعه این است که آنها معتقدند، امامانشان معصوم هستند، درحالیکه خودش میگوید من سهو میکنم، در روایتی امام صادق(ع) آنها میگوید: من در نماز شخصی را میگذارم تا مواظب من باشد و رکعات را به من بگوید.
پاسخ: بارها گفته شده که دشمن در بین کتب روایی شیعه میگردد و روایات شاذ و نادر را انتخاب کرده و طوری جلوه میدهد که مخاطب فکر کند اندیشه ناب شیعه و قویترین روایت شیعه است. اینجا نیز به همین شکل عمل کرده و روایتی بدون سند و ضعیف را مطرح کرده و تعداد کثیری از روایات را نادیده گرفته است.
عصمت ائمه اطهار(ع) از گناه و معصیت و خطا و اشتباه مورد اجماع علمای شیعه است و علامه مجلسی نیز به این اجماع تصریح کرده و میگوید بجز شیخ صدوق و استادش ابن ولید کسی از علمای شیعه با این اعتقاد مخالفت نکرده است. هم دلایل عقلی بر این اعتقاد وجود دارد و هم روایات متعددی از ائمه اطهار(ع) دال بر این مسئله است.[1]
اما در عین حال روایات معدودی نیز در بین روایات شیعه وجود دارد که مضمون آنها این است که امام سهو انجام داده و خطا کرده است، علمای شیعه این روایات را حمل بر مقام تقیه کردهاند، به این معنا که احتمال دارد در آن مجلس شخصی بوده که یا ظرفیت شنیدن عصمت را نداشته یا از جاسوسان خلیفه بوده است، به همین خاطر در مقام تقیه فرمودهاند که سهو دارند و مرتکب خطا میشوند.
بر این اساس، در کتاب سرائر مرحوم ابن ادریس نقل شده که فضیل میگوید از امام صادق(علیهالسلام) درباره سهو پرسیدم، حضرت فرمود: هیچ کسی از آن رهایی ندارد، من گاهی خادم خودم را پشت سرم میگذارم تا نماز من را حفاظت کند».[2]
سند این روایت بدین شکل است: «الْعَبَّاسُ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْفُضَيْلِ قَالَ ذَكَرْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّه» این سند ضعیف است، زیرا راوی این حدیث «عباس» است و اینجا منظور «عباس بن معروف قمی» است که در مورد او نوشتهاند با سه تن از امامان شیعه (حضرت امام رضا و امام جواد و حضرت امام هادى(علیهمالسلام)) معاصر بوده است؛[3] پس طبیعتاً ایشان در قرن دوم بوده است و ابن ادریس در قرن ششم و این وسط مشخص نیست که ابن ادریس از چه کسی نقل کرده است، پس مقداری از سند نقل نشده است.
از طرفی این روایت در هیچ کتاب دیگری قبل از ایشان نقل نشده و اولین بار توسط ابن ادریس در قرن ششم نقل شده و بزرگانی مانند کلینی، شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ طوسی و... این روایت را نقل نکردهاند، لذا تک روایت است و سندش نیز مقطوع است و از طرف دیگر مخالف هزاران روایت درباره عصمت و مقام اهل بیت(علیهمالسلام) است، لذا نمیتوان آن را پذیرفت بلکه نهایتاً در صورت فرض قبول روایت آن را باید حمل بر مقام تقیه کرد.
جالب است که دشمن بیان میکند که علامه مجلسی نیز این روایت را در بحارالانوار نقل کرده است، اما ذیل آن و شرح علامه مجلسی را دیگر نقل نمیکند که دلالت بر خباثت درونی و گمراهکنندگی دشمن دارد. ایشان در ذیل روایت نقل میکند: «قد مضى القول فی المجلد السادس فی عصمتهم(ع) عن السهو و النسيان و جملة القول فيه أن أصحابنا الإمامية أجمعوا على عصمة الأنبياء و الأئمة صلوات الله عليهم من الذنوب الصغيرة و الكبيرة عمداً و خطأً و نسياناً قبل النبوة و الإمامة و بعدهما بل من وقت ولادتهم إلى أن يلقوا الله تعالى: سخن در مورد عصمت آنان(ائمه اطهار) از سهو و فراموشی در جلد ششم گذشت، و خلاصه کلام این است که اصحاب امامیه اجماع دارند بر عصمت انبیا و ائمه از گناهان کبیره و صغیره عمدا و خطایی، قبل از نبوت و امامت و بعد از آن، از زمان ولادتشان تا زمانی که به مقام میرسند».
سپس این روایت را مخالف این عقیده و روایات دال بر عصمت میداند و روایت را نمیپذیرد، و به عنوان نمونه یک روایت از امیرالمومنین(ع) را بیان میکند که در آن حضرت به عصمت، به عنوان یکی از صفات امام و رهبر جامعه تصریح میکند.[4] اما متأسفانه دشمن طوری وانمود میکند که مخاطب فکر کند علامه مجلسی نیز این روایت را پذیرفته است.
بنابراین عصمت ائمه اطهار(ع) مورد اتفاق علمای شیعه بوده و هم روایات زیادی دال بر آن است و هم ادله عقلی آن را تایید میکند؛ بر این اساس روایاتی که دال بر سهو یا خطای امام است را حمل بر مقام تقیه کرده و نمیپذیریم.
محمد فرضی پوریان
پینوشت
[1]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، دار إحياء التراث العربی، بيروت، چاپ دوم، 1403 ق، ج25، ص 351.
[2]. «الْعَبَّاسُ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْفُضَيْلِ قَالَ ذَكَرْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع السَّهْوَ فَقَالَ وَ يَنْفَلِتُ مِنْ ذَلِكَ أَحَدٌ رُبَّمَا أَقْعَدْتُ الْخَادِمَ خَلْفِي عَلَيَّ يَحْفَظُ صَلَاتِی.» ابن ادريس، محمد بن احمد، السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي( و المستطرفات)، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم، چاپ دوم، 1410 ق، ج3، ص 614.
[3]. بحارالانوار، همان.
[4]. همان.
انتهای پیام