شاگردپروری استاد علی‌اکبر غفاری به زبان شاگرد / ملاک‌های نقد حدیث نزد غفاری چه بود؟
کد خبر: 3970585
تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۷:۴۳

شاگردپروری استاد علی‌اکبر غفاری به زبان شاگرد / ملاک‌های نقد حدیث نزد غفاری چه بود؟

در نشست بزرگداشتی که برای استاد علی‌اکبر غفاری برگزار شد، عباس اشرفی به ارائه توضیحاتی در زمینه نحوه شاگردپروری علی‌اکبر غفاری پرداخت و از تجربه زیسته خود با این استاد مثال‌هایی را مطرح کرد و علی شریفی نیز ملاک‌های نقد حدیث نزد غفاری را تبیین کرد.

به گزارش ایکنا؛ نشست بزرگداشت استاد علی‌اکبر غفاری، شب گذشته، 19 اردیبهشت‌ماه با سخنرانی جمعی از اساتید دانشگاه به صورت مجازی برگزار شد.

عباس اشرفی، عضو هیئت علمی گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه علامه طباطبایی در این نشست به شاگردپروری علی‌اکبر غفاری پرداخت و بیان کرد: اگر بخواهیم شاگردپروری را تعریف کنیم، باید بگوییم این کار، آماده‌سازی افراد متخلق، کارآمد و متخصص برای ایفای نقش‌های متناسب با علوم در جوامع انسانی است. مقام معظم رهبری نیز تعریفی از شاگرد دارند و آن اینکه شاگرد آن کسی نیست که سر کلاس حاضر شود، بلکه کسی است که به وسیله استاد ساخته و به عنوان یک نیروی کارآمد و علمی، تحویل داده شود.

وی افزود: من زمانی که خدمت استاد بودم، به مواردی رسیدم که همان‌ها را مطرح می‌کنم و باید توجه کنیم که ویژگی‌های استاد بیش از اینها بود و مواردی که من می‌گویم بر اساس نظر و تجربه من است. یکی از این ویژگی‌ها صبر و حلم بود. همچنین استاد بانشاط و خوش‌خلق بود؛ به این معنا که بدخلقی از او نمی‌دیدیم. تواضع علمی داشت و اهل ساده‌زیستی و قناعت بود و برای نمونه، ما یک تابستانی که خدمت استاد بودیم، در میدان بهارستان یک اتاق بود و آشپزخانه کوچکی هم داشت. روز اول که آنجا بودم، استاد گفت من ناهار را آماده می‌کنم. دیدم که نان و انگور خرید. بعد دیدم انگور دانه‌دانه است و گفت تا دیروز من و آقای جعفری بودیم که یک کیلو انگور می‌شد صد تومان، الآن شما به ما اضافه شدید، اما بودجه ما اضافه نشده و من یک کیلو و نیم انگور را طوری خریدم که بشود صد تومان.

اشرفی تصریح کرد: آخرین ناهاری که آنجا خوردم هم آبدوغ‌خیار و کشمش بود و استاد به من گفت شما کم بخور و گفتند چون شما مازندرانی هستید، این با شما ناسازگار است و اتفاقاً همین هم شد. در راه شکمم را گرفتم و استاد گفت الآن که به خوابگاه رفتی، به خانه برگرد و یک مدت که برنج بخوری حال و روزت بهتر می‌شود. این زمانی بود که استاد به اوج شهرت رسیده بودند و تمام مراجع ایشان را می‌شناختند و زمانی بود که تهذیب‌الاحکام کار می‌شد و ظاهراً خواسته مقام معظم رهبری تصحیح این کتاب بود که در 10 جلد آن کار انجام شد.

علم و عمل نزد استاد هماهنگ بود

وی افزود: ویژگی بعدی، سیره عملی استاد بود که علم و عمل را هماهنگ داشتند. به کرات شده که این اتفاق برای من افتاد که باهم نماز می‌خواندیم؛ یعنی وسط راه که اذان می‌شد، یک چیزی شبیه چفیه داشت و آن را می‌انداخت و نماز می‌خواند. نکته دیگر بحث کار تیمی بود. همه را یک جور می‌دید، مخصوصاً که ما یکبار تصمیم گرفتیم مقباس را ترجمه کنیم و ایشان برای ما تقسیم کار کردند و روحیه ایشان در این زمینه بسیار جالب بود. نکته دیگر این بود که وقتی که بحث می‌شد و با اندیشه‌های دیگران مواجهه پیدا می‌کرد که آن اندیشه‌ برای ایشان ناپسند بود، بسیار محترمانه وارد می‌شد. یکبار نظر ایشان را در مورد آقای بهبودی پرسیدم و دیدم ایشان بسیار با احترام در مورد آقای بهبودی سخن گفتند.

این استاد دانشگاه گفت: جدیت و پیگیری نیز ویژگی دیگر استاد بود. همچنین ایشان وقتی ما را با کتابی آشنا می‌کرد، ما را با روش نقد نیز آشنا می‌کرد و روش‌های تخصصی در فقه‌الحدیث و ... را هم می‌آموختیم. بنده خیلی از استاد سوال می‌کردم و خیلی جالب بود که یک نگاه احترام‌آمیزی به اندیشه کوچک من داشت و به اندیشه‌های ما توجه می‌کرد. یکبار استاد پنج دوره کتاب عیون اخبارالرضا را برای ما آورده بود و فرمود باید به فکر شما هم باشم؛ چون نمی‌توانید که خیلی از اینها را تهیه کنید.

انتقال تجربیات از بزرگان

وی تصریح کرد: یک نکته دیگر، انتقال تجربیات و خاطرات استاد از علامه طباطبایی و دیگر بزرگان بود. به ویژه از علامه شعرانی و علامه طباطبایی خاطراتی را نقل می‌کرد و از معاصرین نیز ایشان به استاد مطهری ارادت خاصی داشت. به خاطر دارم، یکبار که در مورد شهید مطهری صحبت می‌کرد، بسیار متأثر بود و روش‌ها و تجربیات آنها و منش آنها را برای ما تعریف می‌کرد.

در بخش دیگری از این نشست، علی شریفی استاد دانشگاه و پژوهشگر با عنوان «روش‌شناسی استاد غفاری در نقد حدیث»، به ایراد سخن پرداخت و بیان کرد: سالیان مدیدی در دانشگاه امام صادق(ع) در محضر استاد غفاری بودیم. در این سال‌ها که خدمت استاد بودیم، دو نکته خیلی مهم از ایشان یاد گرفتم؛ نکته اول در معیارهای نقد حدیث، توجه ایشان به نقش قوه عقل در اسلام بود. استاد بسیار زیاد نقش عقل را ممتاز و برجسته می‌دانست و دانشجویان را به سمت توجه به قوه عقل سوق می‌داد و جامعه دانشجویی را از نگاه اشعری‌گری به مباحث احتراز می‌داد و می‌گفت: شیعه مکتب عقل است.

وی افزود: نکته دوم که در مشی اجتماعی و سیاسی استاد باید مورد توجه قرار گیرد، حریت و آزادگی ایشان در بحث علمی بود. اگر در بحث علمی به یک نکته‌ای می‌رسیدند، نکته را با درایت اعلام می‌کردند و توجهی به جریانات سیاسی نداشتند که فلان دسته سیاسی ناراحت و یا خوشحال می‌شود. موضع‌گیری‌های ایشان مخصوصاً در جاهایی که رنگ سیاسی داشت، برای ما بسیار آموزنده بود. استاد نان به نرخ روز نمی‌خورد و استادی در کمال حریت و آزادگی بود.

شریفی گفت: اما در زمینه روش ایشان در نقد حدیث، چند ملاک وجود دارد که مطرح می‌کنم؛ در نگاه اول که با ایشان برخورد می‌کردید، این احساس به شما دست می‌داد که گویی ملکه‌ای برایشان شکل گرفته و حدیث را که می‌خواندید، تشخیص می‌داد صحیح است یا صحیح نیست و می‌توانست بگوید از کجا مشکلی به حدیث وارد شده است. بنابراین ایشان یک ملکه‌ای داشت که می‌توانست تشخیص دهد. یکی از ملاک‌های مهم در نقد حدیث، مسئله عرض بر کتاب‌الله بود و در موارد مختلف می‌دیدیم که ایشان این ملاک را به ما نیز می‌گوید. مثلاً حدیثی در مورد هابیل و قابیل داریم که خدا دو زاغ را فرستادهتا به هابیل برای دفن قابیل آموزش دهند که ایشان قبول نداشت.

نقد حدیث به واسطه اطراف آن

وی افزود: ملاک دیگر، نقد حدیث با کمک اطراف حدیث و صدر و ذیل آن بود. اگر حدیث ادراج و مشکلی داشت، ایشان آن را تشخص می‌داد که البته مثال‌های آن نیز زیاد است. ملاک دیگر استاد برای نقد حدیث، نقد با کمک احادیث مضبوط دیگر بود؛ مثلاً در حدیثی آمده بود عماره بن ولید از جمله اصحابی بود که در حبشه بود، اما روایت داریم قریش به ابوطالب گفتند برادرزاده‌ات را تسلیم کن و عماره را بگیر که با این روایت می‌گفت حدیث اول اشتباه است. ملاک دیگر استاد در نقد حدیث، نقد براساس اطلاعات تاریخی است که تشخیص می‌دادند که در حدیث اضطرابی وجود دارد. در سند حدیثی آمده بود که معلی بن خنیس، از ابوالحسن ماضی نقل می‌کنند و ایشان می‌گفت معلی در زمان ابوالحسن ماضی از دنیا رفته بود و یا حدیثی است که بین یحیی و خروج بخت‌النصر صد سال فاصله است، اما ایشان معتقد به 600 سال فاصله بود.

شریفی گفت: ملاک دیگر، نقد حدیث بر پایه ضروریات مذهب بود. استاد می‌گفتند این احادیث که در تضاد با ضروریات هستند را نمی‌توانیم قبول کنیم و معیار دیگر، نقد حدیث بر پایه فهم علمی بود. از استاد می‌پرسند شما که این همه کتب را تصحیح کرده‌اید، برنامه‌ای برای تصحیح بحار دارید؟ فرمودند خیر، بحار باید از سوی متخصصین از رشته‌های مختلف نقد شود. هر متخصصی اعم از کلامی و ... باید وارد شوند و بعد تصحیح انجام شود و این نکته را از ایشان یاد گرفتیم که تخصص بسیار مهم است. ملاک دیگر استاد، نقد بر پایه زبان و فهم عرفی بود. همچنین ایشان عقل را بالاترین ملاک در نقد حدیث می‌دانست و به زبان و فهم عرف نیز بسیار توجه می‌کرد. آخرین نکته در مورد روش ایشان، نقد حدیث با توجه به باب مربوطه بود و وقتی می‌دید حدیث با باب مربوطه هم‌خوانی ندارد، می‌گفت باید در آن شک کرد.

انتهای پیام
captcha