به گزارش ایکنا، در این شماره از فصلنامه پژوهشنامه نهجالبلاغه مقالاتی با عناوین «بررسی عهدنامه امیرمؤمنان(ع) به مالک اشتر از منظر کارکردهای فقه سیاسی»، «بررسی معناشناسی واژۀ چند معنای أمر با تأکید بر رابطۀ همنشینی و تعیین مصادیق آن براساس بافت در نهجالبلاغه»، «تأثیرپذیری ابن نباته فارقی از خطبه جهاد امام علی(ع) با محوریت تضمین (با تکیه بر شرح ابنابیالحدید)»، «جستاری بر حسن و قبح عقلی از دیدگاه نهجالبلاغه»، «کاربست نظریۀ کنش گفتاری جان سرل در خوانش خطبۀ غرّاء»، «مطالعه حقوق مالی زن در آیینه حقوق موضوعه ایران و آموزههای قرآنی و علوی» و «واکاوی و نقد اشارههای علمی در حاشیه ترجمه دشتی و تطبیق آن با نهجالبلاغه» منتشر شده است.
در طلیعه نوشتار «بررسی عهدنامه امیرمؤمنان(ع) به مالک اشتر از منظر کارکردهای فقه سیاسی» میخوانیم: فقه سیاسی در مواجهه با چالشهای عصر حاضر نیازمند تبیین دقیق مبانی خویش است تا بتواند کارآمدی خود را در عرصههای اجتماعی به اثبات رساند. از جملۀ رویکردهای مورد توجه در این خصوص، رهیافت مقاصد محور به فقه است. دستیابی به رویکرد مقاصد محور نیازمند شناسایی مقاصد شریعت و اهداف دین از منابع فقهی و تبیین کارکرد آن در فرایند استنباط است، امری که نوشتار حاضر با روش توصیفی و تحلیلی، با مطالعه موردی اهداف شریعت درعهدنامۀ امیرمؤمنان(ع) بررسی کرده است. در این راستا نامه 53 نهجالبلاغه از منظر کارکرد فقه سیاسی در دو جنبه مورد توجه قرار گرفته است. اول؛ بحث شناخت مقاصد شریعت در فقه سیاسی که در این نامه با توجه به محتوا و فضای صدور آن میتوان مقاصدی مانند عبودیت، عدالت، اعتدال و نفی استکبار ورزی، حفظ امنیت و رفق و مدارا را ردیابی کرد. توجه به ابعاد این مقاصد میتواند ویژگیهای یک حاکم دینی و تفاوت نظام سیاسی الهی را از سایر نظامهای سکولار روشن سازد. دومین کارکرد این نامه نیز در مسائل فقه سیاسی با بررسی اصل اولیه در برخورد مسلمانان با غیرمسلمانان که از مباحث بنیادین جهاد در اسلام است مورد توجه است و حاصل آن با توجه به سخنان امیرمؤمنان(ع) و تحلیل نصوص ذیل مقاصد شریعت، برگزیدن اصالت صلح در عرصه روابط بینالملل فقه سیاسی است.
در طلیعه نوشتار «جستاری بر حسن و قبح عقلی از دیدگاه نهجالبلاغه» میخوانیم: حسن و قبح از جمله موضوعات مهم دانش کلام اسلامی است که نتایج مختلفی در حوزهها و شاخههایی چون اخلاق و عقاید دارد. اشاعره حسن و قبح را شرعی و محصول احکام میدانند و معتزله و شیعه آن را از احکام عقل و مقدّم بر شرع دانستهاند. طبق دیدگاه دسته دوم، حسن و قبح احکام، تابع مصالح و مفاسد آنهاست. حکم حَسَن تابع مصلحت و حکم قبیح دارای مفسده است. البته به جهت محدودیتهای عقل آدمی، یافتن مصالح و مفاسدِ پشتیبان و یا حسن و قبح احکام، صرفا برای برخی احکام محقق میشود نه بهصورت قاعده کلی. پژوهش حاضر با رویکردی تحلیلی-توصیفی مبتنی بر روشی کتابخانهای در پی تحقیق پیرامون نگرش نهجالبلاغه به مسئله حُسن و قبح و پاسخ به این سؤال است که آیا میتوان از آن بر نظریه حسن و قبح اقامه دلیل کرد؟ در پاسخ به پرسش محوری پژوهش ممکن است برخی ادعا کنند که این کتاب دغدغه مسئله حسن و قبح را نداشته و اشارهای به این اصل ندارد. حال آنکه از برخی تعابیر آن میتوان بر اثبات و تأیید مدعای این اصل مهم کلامی بهره گرفت. از این رو، به کمک نگرش نهجالبلاغه به مسئله فطرت، نقش و جایگاه عقل و همچنین گوشههایی از بیانات امام (ع) میتوان پاسخ پرسش پژوهش را یافت؛ با توجه به این نکته که عقلی بودن حسن و قبح، وجدانی است. اقامه دلایل و شواهد نقلی بر آن بیشتر جنبه تنبیهی و برطرفکنندگی غبار غفلت از آن دارد.
نویسنده مقاله «کاربست نظریه کنش گفتاری جان سرل در خوانش خطبۀ غرّاء» در طلیعه نوشتار خود آورده است: خطبۀ غرّاء با عنایت به ارزش ادبی و اخلاقی ویژهاش، تحلیلهای گوناگونی را میطلبد. با عنایت به آنکه کاربست مباحث زبانشناسی در مطالعه متون دینی، امکان واکاوی زوایای گوناگون مسئله پژوهشی را فراهم میکند، پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس نظریۀ کنشگفتاری جان سرل، واکاوی خطبۀ غرّاء را مدنظر قرار داد تا بتوان با عنایت به این رویکرد، خوانش ساختارمندی از خطبۀ غرّاء که از شاکلۀ زبانی قدرتمندی در ارائه مضامین مهم برخوردار است ارائه داد. بررسی مزبور روشن ساخت که از میان کنشهای گفتاری پنجگانه، کنش گفتاری اظهاری، ترغیبی و عاطفی در خطبۀ غرّاء نمود دارد. البته روح کلی فعل مضمون در سخن، با توجه به بافت درون زبانی در استفاده از پارهگفتارهای سجعگونه و موزون و نیز توصیف و استعارهها و از آنسو بافت موقعیت خطبه که زمینه ایراد این خطبه را سبب شده است، کنش گفتاری ترغیبی و عاطفی است که در لایۀ غیرمستقیم کنش گفتاری، مخاطب را از دنیاگرایی و غفلت از مرگ تحذیر داده و به تقوای الهی و توشهبرداری برای آخرت ترغیب میکند. آنچه ضریب تأثیر کنشهای گفتاری را دو چندان میکند، کیفیت استفاده از این کنشهای گفتاری است که خطی نبوده و دارای فراز و فرود است. پیش از رسیدن به نقاط اوج که میبایست کنش ترغیبی و عاطفی غیرمستقیم صورت گیرد، کنش اظهاری زمینهسازی مناسب را فراهم میکند.
در چکیده مقاله «واکاوی و نقد اشارههای علمی در حاشیه ترجمه دشتی و تطبیق آن با نهجالبلاغه»، میخوانیم: امام علی(ع) در گسترۀ مباحث مطرحشده در نهجالبلاغه و در جهت تبیین نظم و غایتمندی جهان خلقت، انسان را متوجّه حقایقی از آفرینش ساختهاند که بسیاری از آنها را میتوان با کشفیّات علمی معاصر همسو دانست. محمّد دشتی در حاشیه ترجمه خود، برخی از این مباحث را با علوم رایج در عصر حاضر مطابقت داده و کلام امام(ع) را اشارهای به این علوم معرفی کرده است. در پژوهش حاضر سعی شده است که با روش توصیفی ـ تحلیلی و با مقایسة محتوای این علوم با سخنان امام(ع)، گفتههای دشتی مورد نقد و بررسی قرار گیرد. برآیند پژوهش نشان داد که بیشتر علوم ذکرشده در حاشیۀ ترجمه دشتی، از جمله مبحث امواج الکترومغناطیس، صوتشناسی و حشرهشناسی، به دلیل وجود نکات دقیق یا مباحث کلّی و گسترده علمی در نهجالبلاغه، صحیح است و میتوان سخنان امام(ع) را اشارهای به این علوم دانست، حال آنکه در مواردقابلتوجهی، ازجمله فلزشناسی، سنگشناسی و حیوانشناسی، توجیه علمی مشخّصی وجود ندارد و در کلام امام(ع) اشارهای به علوم یادشده دیده نمیشود. همچنین در شمار اندکی از آنها، دقّت لازم در بیان عنوان علم، صورت نگرفته است. بدین معنا که برخی، بهعنوان یک رشتة علمی مستقل مطرح نیست یا عنوان علم ارائه شده از سوی دشتی با تعاریفی که در کتابهای تخصصی آمده همخوانی ندارد.
انتهای پیام