43 سالگی انقلاب اسلامی ایران فرصتی برای ارزیابی دقیق، منصفانه و به دور از شعارزدگی و حب و بغض عملکرد و کارنامه انقلاب را فراهم میآورد.
باید بپذیریم که انقلاب اسلامی ایران در طول تاریخ، مانند سایر انقلابهای تاریخساز جهان مملو از چالشها، تهدیدها فرصتها، ناکامیها و پیروزیها بوده است و ارزیابی کارنامه انقلاب اسلامی نیز باید با در نظر گرفتن تمامی این ابعاد و اهداف بنیادین انقلاب انجام شود.
رویایی و آرمانی پنداشتن انقلاب اسلامی، آن را از ماهیت اصلی و واقعیت این روزهای جمهوری اسلامی ایران خارج میکند و ممکن است تصوری فراتر از آنچه که انقلاب اسلامی در 40 سال گذشته رقم زده است، برای ما ایجاد کند. بنابراین، اگر ارزیابی عملکرد انقلاب اسلامی در 43 سال گذشته مبتنی بر واقعیات و با در نظر داشتن چالشها و مشکلات داخلی و خارجی که در طول تاریخ بر سر راه تحقق اهداف بنیادین آن قرار گرفته است، انجام شود آنگاه میتوان نمرههای حقیقی و منصفانه به عملکرد انقلاب در همه حوزههای سیاسی،اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی داد.
به همین مناسبت با حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی میرزایی، عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی(ص) العالمیه در مورد موضوع «فاصله ساختار نظام با نقطه آرمانی مورد نظر امام خمینی(ره)» به گفتوگو نشستیم که اولین بخش از این گفتوگو از نظر میگذرد:
ایکنا - در ابتدا بفرمایید چرا نظام آرمانی مطرح شده از سوی امام(ره) با وضع موجود فاصله دارد؟
هدفگذاری انقلابیون پیش از اینکه با واقعیات پساانقلابی خود مواجه شوند و تصور دقیقی از حجم تهدید و چالشهای پس از انقلاب داشته باشند، هدفگذاری اولیه تلقی میشود، علت این است که این هدفگذاری ناظر بر آرمان و ایدئولوژی بوده است در حالی که هدفگذاریها باید ناظر به آیندهپژوهی و شناخت تصویری از فردای انقلاب باشد و اینگونه میتواند نقشه بسیاری از اهداف را ویرایش کند.
ما باید اعتراف کنیم بسیاری از اهداف و انگیزههای درجه دوم انقلاب با واقعیت پس از انقلاب سازگاری نداشت، انقلاب در بستری طبیعی، منطقی و واقعگرایانه حرکت میکند. بنابراین، باید بپذیریم که انقلاب قرار نیست در همه سطوح همواره ایدهآلترین شکل ممکن را ارائه دهد زیرا مبتنی بر واقعیت شکل گرفته است. لذا، گاهی اوقات وعدههایی داده میشود که با مسیر حرکت واقعگرایانه انقلاب مغایر است.
ایکنا - در واقع شما معتقد هستید آنچه که از اهداف انقلاب در اذهان عمومی نقش بسته است با واقعیت اهداف بنیادین انقلاب سازگار نیست؟
صدها هدف در ادبیات انقلابیون آمده است اما پرسش اصلی اینجاست که در انبوه اهداف، منطق اولویت و دستهبندی اهداف چگونه است؟ دشمن به دنبال این است که اهدافی که کمتر تحقق پیدا کرده است بیشتر دیده شود و آنها با اهداف به شکل پاره و پاره برخورد میکنند و بهعنوان یک بسته و سبد اهداف نگاه نمیکنند؛ برای مثال اگر یکی از متولیان انقلاب وعده ارائه خدماتی رایگان در برخی موضوعات داده است، عدم تحقق آن به معنای این نیست که انقلاب به اهداف متعالی خود نرسیده است.
دشمنان روی اهدافی از انقلاب دست میگذارند که سطحی و درجه دوم است؛ انقلابیون پیش از آنکه به پیروزی برسند و وضعیت شاه را سرنگون کنند، نگاههای دقیقی از تحولات انقلاب نداشتند و کاملا طبیعی بود زیرا به دست آوردن چنین چشماندازی نیازمند مطالعه، پژوهش و مستقر شدن آن نظام است.
بدون تصور درست اهداف اساسی انقلاب، سنجش کارنامه انقلاب صحیح نیست باید بدانیم که انقلاب ما ذاتا یک انقلاب مادی و دنیوی محض نبوده و سعادتی که این انقلاب بهعنوان یک واژه کانونی به دنبال آن بوده است یک مفهوم فرادنیوی است و لذا اهداف آن را باید در دستهبندی منطقی و متعادل قرار داد و سپس به ارزیابی آن پرداخت.
ایکنا - با این تفاسیر کارنامه انقلاب را باید بر چه اساسی ارزیابی کرد؟
مهمترین اهداف انقلاب آن است که بدانیم رهبر کبیر انقلاب در دوران حیات خویش، بر چه اهدافی بیش و پیش از همه تکیه میکردند و آن را اهداف کانونی انقلاب بدانیم؛ اینکه در یک سخنرانی و در یک موردی خاص درباره امری سخن گفتهاند، به معنای هدف بنیادین انقلاب نیست، یکی از این سخنرانیها رایگان کردن قبوض مردم است؛ آیا این امر از اهداف بنیادین انقلاب بوده است؟ اگر به شیوه منطق نیز بنگریم آیا رایگان کردن کلیه قبوض عموم مردم امری منطقی و علمی است؟ نباید یک بخش از سخنرانی را بریده و آن را بزرگ کنیم و بهعنوان اهداف بنیادین انقلاب اسلامی بسنجیم.
استقلال از اهداف بنیادین انقلاب اسلامی بوده و هست و بدون تردید اگر پربسامدترین اهداف انقلاب را ترسیم کنیم عنوان یکی از اهداف بنیادین در کلام امام(ره)، استقلال است اما اینکه انقلابیها هنوز به شدت درگیر و دار نیازهای اولیه مردم و ملت هستند و تورم تا این مقدار روی گلوی مردم فشار میآورد و نفس مردم را بند آورده است یک ناکامی است و بدون شک نمیتوان آن را نادیده گرفت و یک نمره منفی در کارنامه انقلاب است. نمیتوان ناکامیها را بر دوش دشمن گذاشت و تعهدی نسبت به این مسئله بر خودمان در نظر نگیریم.
اسلام رسالتی است که نائل شده است تا انسان را به سعادت برساند و اگر این دو هدف را بنگیریم چه میزان میتواند بصیرت ملی نسبت به اهداف انقلاب درست کند ما اگر ارزیابی میکنیم باید ناظر بر اهداف خود انقلاب آن را بسنجیم.
ملت فاقد استقلال، ملتی خوار، پست، ذلیل و مطیع هستند و انسانیت آنها زیر سؤال میرود، ملت به استقلال برسد یعنی اینکه ملت خودش برای خودش تصمیم بگیرد. من ادعا نمیکنم که هماکنون استقلال صددرصدی داریم اما انقلاب در این عرصه نمره قابل قبولی میگیرد؛ باید استقلال را به معنای فرایند تصمیمگیری در نظر بگیریم و بدانیم که استقلال به معنای قطع ارتباط با دنیای پیرامون ما و تولید کلیه نیازهای یک ملت در خاک سرزمین خویش نیست؛ زندگی بریده از کشورهای دیگر بیمعناست، استقلال کرامت و آزادی برای این ملت به ارمغان آوردن است.
علت اصلی این جنگ هشت ساله میان ایران و عراق نشانه گرفتن اراده و استقلال انقلابیون بود و اگر انقلاب از اهداف و آرمانهای بنیادین خود دست برمیداشت جنگ طولانی نمیشد، هیچ انقلابی با این پهنههای جهانی و حجم درگیری نمیتواند از چالشهای پیش روی خود تصویر دقیقی داشته باشد.
ایکنا - با توجه به چشماندازهای مهم انقلاب اسلامی که شما مطرح کردید، میزان تحقق این اهداف را چگونه ارزیابی میکنید؟
بدون شک بنیادینترین اهداف انقلاب تا حد قابل دفاعی تحقق یافته است اما در برخی از حوزهها به ویژه حوزههای اقتصادی و تأمین تحقق عدالت اجتماعی بهطور جدی چالش داریم. تحقق عدالت اجتماعی از اهداف اولیه و بنیادین انقلاب بوده است و نمیتوانیم عدالت اقتصادی و بهطور کلی مفهوم عدالت را هدف درجه دوم تلقی کنیم اگرچه رایگان کردن برخی خدمات برای مردم یک هدف درجه دوم است.
هنوز مبنای پویش و حرکت و کنش اقتصادی کشورمان بانک است، آن هم بانک با همه مختصات غربی خودش. چگونه میشود یک انقلاب در اهداف اقتصادی خود به همه اهدافش برسد با بانکهایی مبتنی بر ساز و کارهای غربی.
در مسئله تحقق عدالت اجتماعی نکته مهم آن است که بدانیم انقلاب اسلامی با چالشهای بنیادین از جمله جنگ هشت ساله و محاصره کردن انقلاب اسلامی و کشور در عرصه جهانی مواجه شد و این چالشها بهطور طبیعی ابزارهای تحقق عدالت اجتماعی را از دستان انقلاب ربود.
نگاه ما به اهداف انقلاب اسلامی، نگاه آرمانی بوده است و نگاه به تحقق باید واقعگرایانه باشد و ارزیابی نیز باید مبتنی بر واقعیات باشد نه آرمانگرایانه؛ زمانی که شما ارزیابی واقعگرایانه انجام میدهید نباید مطالبه آرمانگرایانه داشته باشید. لذا اهداف آرمانی را با نگاه واقعی ارزیابی کنیم.
یکی دیگر از چالشهای مهم انقلاب اسلامی، عدم تمرکز بر تربیت نیروی کارآمد انقلابی است؛ ما انقلاب کردیم اما در قامت و شایستگی این انقلاب ساختارهایی که انسان این انقلاب را تربیت کند متأسفانه ایجاد نکردیم و هنوز هم نداریم؛ هماکنون نیز ساختار دانشگاه و حوزه این انقلاب نسبتی با اقتضائات و مطالبات نقشههای فرهنگی و اقتصادی انقلاب ندارد.
اگر بیکفایتیهای برخی انقلابیون بهویژه در لایههای درونی مدیریت نبود اهداف انقلاب محقق میشد؛ وزارت علوم باید در رأس امور خود به این نکته توجه داشته باشد که علوم مبنای تربیت کادر دانشگاه که هماکنون در حال تدریس است با مطالبات اخلاقی و اقتصادی انقلاب چه نسبتی دارد؟
امروز، درصد قابل توجهی از مسئولان نظام از جنس و سنخ رایحه انقلاب نیستند و درصد بسیاری از واکنشهای احزاب، از انقلاب به دور است و این ضعف خود را در شکستهای نظام نشان میدهد.
ادامه دارد..
گفتوگو از محدثه نعیمیفرد
انتهای پیام