کد خبر: 4075888
تاریخ انتشار : ۱۳ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۵:۱۷
حجت‌الاسلام صادق‌نیا:

جنبش امام حسین(ع) نمونه بارز پیدایش امید اجتماعی بود

استاد دانشگاه ادیان و مذاهب ضمن اشاره به اینکه امید اجتماعی در مقابل امید الهیاتی قرار دارد تصریح کرد حرکت امام حسینن(ع) نمونه بارز زایش و پیدایش امید اجتماعی بود.

به گزارش ایکنا، نخستین نشست از سلسله نشست‌های «امام حسین(ع) و اصلاح اجتماعی» شب گذشته دوازدهم مردادماه با سخنرانی حجت‌الاسلام و المسلمین مهراب صادق‌نیا، استاد دانشگاه ادیان و مذاهب در کانون توحید برگزار شد و خلاصه آن را در ادامه می‌خوانید؛

مفهوم نخستینی که درباره آن صحبت می‌کنم شکاف سعادت است مفهومی که از قرن دوازدهم میلادی توسط توماس آکویناس در الهیات مطرح شد. مراد از شکاف سعادت فاصله‌ای است که میان سعادتمندی و وضعیت واقعی و عینی انسان‌ها در جامعه وجود دارد. آکویناس به این فاصله شکاف سعادت می‌گوید. به بیان دیگر فاصله میان وضع مطلوب و وضع موجود. این فاصله همیشه هست و انکارشدنی نیست. ادیان آسمانی از ملکوت الهی سخن می‌گویند که در آن ملکوت حکم خدا جاری و ساری است. آگوستین از آن وضعیت با نام شهر خدا یاد می‌کند. از فاصله شهر خدا و شهر انسان، به عنوان گسل یا شکاف سعادت تعبیر می‌شود. فاصله بین غایتی که خدا برای انسان تصور می‌کند و وضعیتی که انسان با آن درگیر است. فاصله میان بایدها و هست‌ها، فاصله میان آرمان‌ها و واقعیت‌ها.

شکاف سعادت و گسترش انزواطلبی و صوفیگری

شکاف سعادت یکی از بزرگترین رنج‌های جوامع بشری است. به ویژه انسان‌های آرمانگرا از این مسئله در رنج هستند و احساس ناخوشایندی دارند که می‌توانند به موقعیت مطلوبی برسند، ولی واقعیت عینی آنها را از رسیدن به آن موقعیت منع می‌کند. انسان‌ها معمولا در شکاف سعادت ممکن است رفتارهای متفاوتی انجام دهند. گاهی مواقع در این وضعیت پدیده انزواطلبی رخ می‌دهد. این گوشه‌گیری خودش می‌تواند صورت‌های مختلفی داشته باشد. ممکن است یکی از این صورت‌ها رشد صوفیگری باشد. بعد از حمله مغول، صوفیگری در میان مسلمانان رشد کرد چون در آن زمان مردم هیچ امیدی به تغییر وضعیت نداشتند لذا به خانقاه‌ها خزیدند. این صوفیگری نوعی از انزواطلبی است که می‌شود از آن به انزواطلبی فیزیکی تعبیر کرد. امروزه گرایش جوان‌ها به عرفان‌های نوپدید یا کاذب دقیقا ناشی از همین مسئله است.

مفهوم بعدی امید اجتماعی است. چیزی که یکی از سویه‌های شکاف اجتماعی است. اولا امید اجتماعی یعنی چه؟ وقتی از امید اجتماعی صحبت می‌کنیم در حقیقت آن را در مقابل امید الهیاتی قرار می‌دهیم. جامعه‌ای که امید اجتماعی نداشته باشد یا گرفتار انزواطلبی خواهد شد یا گرفتار شورش‌ها و انقلاب‌ها و درگیری‌های مختلف. پس امید اجتماعی برای یک جامعه یک امتیاز به حساب می‌آید. نقطه مقابل امید اجتماعی امید الهیاتی است که می‌گوید برقراری حکومت یا شهر خدا یک کار انسانی نیست و انسان‌های متعارف امکان برقرار کردن آن را ندارند و صرفا توسط یک موعود الهی میسر است که باید بیاید تا این ملکوت الهی را برقرار کند. ما الآن از شهر خدا محرومیم. ما نباید غمگین باشیم که در گسل سعادت زندگی می‌کنیم. ما باید امیدوار باشیم در روزی موعودی که خدا وعده داده می‌آید و ملکوت الهی را محقق می‌کند. امید الهیاتی غیر طبیعی است چون بر کنش طبیعی ما انسان‌ها استوار نیست و آنچه اتفاق می‌افتد قابل تبیین نیست. اساسا امید الهیاتی تبیین‌پذیر نیست در حالی که امید اجتماعی تبیین‌پذیر است. امید اجتماعی برخلاف امید الهیاتی بر عاملیت انسان تاکید دارد و می‌گوید شما باید کاری انجام دهید تا به وضعیت مطلوب برسید.

در شرایط شکاف اجتماعی ممکن است دو مدل امید در جامعه رخ دهد: یکی امید الهیاتی که نتیجه آن انزواطلبی و عزلت‌گزینی است و دوم امید اجتماعی یعنی انسان‌ها بکوشند وضعیت را به سود خودشان تغییر دهند. اتفاقی که در عاشورا افتاد، نمونه بارز زایش یا پیدایش امید اجتماعی بود. امام حسین(ع) در سال شصت و یک هجری وقتی شکاف سعادت را می‌بیند به جای تلاش برای پررنگ کردن امید الهیاتی و اینکه مردم را وعده دهد دست خدا از غیب خواهد رسید، دست به شورش می‌زند.

منشأ شکاف سعادت در نظر امام حسین(ع)

کاری که امام حسین(ع) انجام داد یک شورش اجتماعی بود چون همه مشخصات یک شورش را داشت. اولاً بر ضد وضعیت طبیعی روزگار و حاکمیت بود. ثانیاً جنبه خیابانی داشت یعنی مردم را به تظاهرات و اعتراض دعوت می‌کرد. ثالثاً معطوف به قدرت و حاکمیت بود. کاری که امام حسین(ع) کرد برای اصلاح افراد و شهروندان نبود. یکی از تحریف‌ها نسبت به مسئله عاشورا همین است که می‌گویند کار امام حسین(ع) برای اصلاح افراد و آدم‌ها بود. نخیر، کاری که امام حسین(ع) انجام داد معطوف به قدرت بود. چرا؟ چون حضرت آنجا را منشأ گسل و شکاف سعادت می‌دانست. حتی امر به معروف و نهی از منکر امام حسین(ع) معطوف به میگساری یزید نبود، معطوف به بوزینه‌بازی یزید نبود، اینها در مقابل کار امام حسین(ع) چیزی به حساب نمی‌آید و کار امام حسین(ع) بالاتر از این حرف‌ها بود.

امام حسین(ع) شکاف سعادت را در بوزینه‌بازی یزید نمی‌دید، در میگساری یزید نمی‌دید، بلکه شکاف سعادت را در این می‌دید آدمی که بر مسند قدرت نشسته قائم به قسط نیست، حاکم به کتاب خدا نیست. این منشأ شکاف سعادت است که امام حسین(ع) از آن یاد می‌کند. خطبه منا را نگاه کنید. در خطبه منا از اول تا آخر شکاف سعادت کجا است؟ شکاف سعادت در این است که قسط در محکمه جاری نمی‌شد، شکاف سعادت در این بود بنی امیه سه قانون وضع کرد؛ قانون اول اینکه اطاعت از خلیفه واجب است لذا هر کس حرفی می‌زد تنبیه می‌کردند و هر حرکتی را با این بهانه سرکوب می‌کردند. قانون دوم لزوم جماعت مسلمین و جلوگیری از آسیب دیدن جماعت مسلمین بود. قاعده سوم حرمت نقض بیعت بود یعنی اگر جامعه بیعت کرد حرام است بیعت خود را زیر پا بگذارد. شکاف سعادت این بود چنین قوانینی در جامعه وجود داشت و هر مخالفی را با آن ساکت می‌کردند.

انتهای پیام
captcha