اصول حاکم بر زندگی امام علی(ع) در همه ابعاد و زمینهها مبتنی بر قرآن و سنت پیامبر اکرم(ص) بوده است. در زمینه سیره اجتماعی و برخورد با جامعه نیز روابط آن حضرت براساس دستورات الهی و نبوی استوار بوده است که میتواند الگویی تمام عیار برای افراد محسوب شود.
خبرگزاری ایکنا از فرصت معنوی ماه رمضان استفاده کرده و با انتشار درسگفتارهای زیست اجتماعی علوی با حضور بخشعلی قنبری، نهجالبلاغهپژوه به بررسی اخلاق اجتماعی از دیدگاه نهجالبلاغه پرداخته است تا در مسیر شیعه مولا بودن را بیش از پیش بیاموزیم.
در جلسه نخست موضوع «مذمت جاهلیت» مورد بررسی قرار گرفته که در ادامه با هم میخوانیم و میبینیم.
یکی از کلیدواژههای اصلی نهجالبلاغه کلمه جاهلیت است. در نهجالبلاغه با پارهای از کلیدواژهها مواجه هستیم که بسیار مهم هستند. در واقع راههای شناخت این کتاب، شناخت این کلیدواژههاست و یکی از آنها جاهلیت است.
جاهلیت در نهجالبلاغه در مقابل عالمیت نیست. یعنی این طور نیست که بگوییم، جاهل از دیدگاه نهجالبلاغه به کسی میگویند که عالم نیست. جاهل در نهجالبلاغه و اساساً در فرهنگ اسلام و در دوره صدر اسلام به کسی گفته میشد که از مدنیت، اخلاق و فرهنگ به دور است. پس جاهلیت سه ویژگی دارد. یک؛ از مدنیت دور است، دو؛ از اخلاق دور است، سه؛ از فرهنگ دور است.
یکی از خطبههای زیبای نهجالبلاغه که به این موضوع پرداخته، خطبه دوم نهجالبلاغه است؛ از این رو توصیه میکنم حتماً آن را بخوانید. من قسمتی از این خطبه را که مربوط به این حوزه بوده و ویژگیهای جامعه جاهلی را بیان کرده است، مطرح میکنم که اگر آن را برعکس کنیم، ویژگیهای جامعه مدنی و علوی مشخص میشود.
حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) در این زمینه در خطبه دوم چند ویژگی را بیان میکنند؛ اولین مورد این است؛ فَهُمْ فِیهَا تَائِهُونَ، مردم در این جامعه سرگشته و سرگردانند. یعنی راه رسیدن به اهدافشان را نمیدانند، چون فرهنگ، در این جامعه وجود ندارد. دوم؛ حَائِرُونَ، به معنی سرگشته است. درست است که واژههای تَائِهُونَ و حَائِرُونَ هممعنی هستند، اما تفاوتهای ظریفی میان آنها وجود دارد، «تائه» به معنی سرگردان شدن است، در واقع عربها وقتی شترشان، گله را گم میکرد و در بیابان گم میشد به این شتر گمشده چند واژه میگفتند، یکی میگفت این شتر تائه است، دیگری میگفت حائر است و یکی هم میگفت این شتر ضال است. یعنی این، گم شده است؛ بنابراین اولین ویژگی جامعه جاهلی، این است که نمیداند راهش چیست و باید به کدام سمت برود.
سومین ویژگی دقیقاً به کلمه جاهلون اشاره دارد، جَاهِلُونَ مَفْتُونُونَ، یعنی جاهلان فتنهزده هستند. در ادامه میگوید؛ فهم فِی خَیْرِ دَارٍ ولکن شَرِّ جِیرَانٍ، اینها در بهترین سرزمین خدا یعنی مکه به سر میبرند، ولی بدترین همسایهها هستند، به دلیل اینکه اینها امنیت نداشتند؛ بنابراین در جامعه جاهلی، حیرت و سرگشتگیِ مذموم و ناپسند وجود دارد و اینها امنیت جانی ندارند.
چه کسانی میتوانند امنیت جانی داشته باشند؟ کسانی که امنیت فکری دارند؛ بنابراین امام علی(ع) بیان میکند: نَوْمُهُمْ سُهُودٌ وَ کُحْلُهُمْ دُمُوعٌ بِأَرْضٍ عَالِمُهَا مُلْجَمٌ وَ جَاهِلُهَا مُکْرَمٌ؛ اینها در سرزمینهایی به سر میبرند که همواره اشکشان جاری است، خوابشان بیخوابی است، بر دهان عالمان لجام زدهاند و جاهلان صدرنشینان مجالسند و قدربینان محافل؛ پس هرگاه در هر جامعهای این ویژگیها تحقق پیدا کند، آن جامعه، جامعه جاهلی است و از جامعه مدنی، نبوی، علوی و مدینهای کاملاً به دور است.
انتهای پیام