کد خبر: 4195029
تاریخ انتشار : ۰۷ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۲:۱۹
در صحبت قرآن/ 319

قیامت روز بینایی و مشاهده وسعت آفرینش است

گسترش بینایی در روز قیامت برای گوش نیز حاصل است زیرا چه بسیار صداها را که اینجا به علت پنبه غفلت و خودخواهی که در گوش ماست نمی‌شنویم.

۳۶۵ روز در صحبت قرآن، نوشته استاد حسین محی‌الدین الهی قمشه‌ای، کتاب چهارم از مجموعه کتاب‌های جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین و منتشر شده است.
 
کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.
 
این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.
 
گروه اندیشه ایکنا به منظور بهره‌مندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعه‌هایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. سیصد و نوزدهمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «قیام شمع رسالت در تاریکی جهل» تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

 

لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ ﴿۲۲ق﴾

(در روز قیامت به آدمی خطاب شود) همانا که تو از این احوال در غفلت و بی‌خبری بودی. پس ما پرده از پیش چشممت برداشتیم و امروز چشمی بینا و تیزبین تو را عطا شده است(22). 

در این عالم پرده‌ها و حجاب‌های بسیار بین ما و حقایق حایل شده است که البته اغلب جز حجاب غفلت نیست یعنی ما به سبب استغراق در هواهای خویش چشم نمی‌اندازیم تا حقیقت را ببینیم و بدین سبب غافل می‌مانیم و گاه این حجاب‌ها علم‌ها و آگاهی‌های نادرست و تعصبات ماست که باز راه مشاهده ما را بر حقیقت می‌بندد. آن مُلک کبیر که خداوند عالم آخرت را بدان تعبیر کرده امروز نیز در پیش چشم ماست اما چشم‌هایمان، به سبب گرد و غبار هواهای نفسانی و همان غشاء غفلت، آن ملک وسیع را نمی‌بیند اما وقتی به تعبیر حافظ غبار تن را که حجاب چهره جان است برانداختیم، چشم ما تیز و ژرف بین می‌شود و ملکی عظیم و عالمی شگفت خواهیم دید، عالمی که اهل معرفت از همین جا شکوه و عظمتش را می‌نگرند و به شوق آن هرگونه عشق و علاقه باطل را به اوصاف اهریمنی از خود دور می‌کنند.
بنابراین روز قیامت روز بینایی است، روز آگاهی است و روز آشنایی است و چقدر سخت است که آدمی چشمش را باز کند و ببیند آن کس را که مورد ظلم قرار داده و حق او را زیر پا نهاده و در حق او بی‌رحمی و ناجوانمردی کرده عزیزترین کس اوست که همان خود او باشد:

مقرعه کم زن که فرس پای توست
تیر میفکن که هدف رای توست (نظامی، مخزن الاسرار) 

و به همین مناسبت روز قیامت را همچنین روز ندامت و افسوس خوانده‌اند از آنکه آدمی چشمش به واقعیات روشن می‌شود و آه می‌کشد که چگونه غافل ماندم و خود را محروم کردم. 

روز پسین چه سود به جز آه و حسرتت
صد بار پشت دست به دندان گزیده گیر (سعدی) 

این گسترش بینایی در روز قیامت برای گوش نیز حاصل است زیرا چه بسیار صداها را که اینجا به علت پنبه غفلت و خودخواهی که در گوش ماست نمی‌شنویم مگر نیم بیماری از عشق که بر سرِ بام آگاهی می‌آید و گوش فرا می‌د‌هد: 

این مثَل بشنو که شب دزد عنید
در بن دیوار حفر می‌برید 
نیم بیماری که او بیدار بود
تق‌تق آهسته‌اش را می‌شنود 
بر سرِ بام آمد و افکند سر
گفت او را در چه کاری ای پدر 
خیر باشد نیم شب چه می‌کنی!
گفت من هستم دُهُل‌زن ای سنی 
در چه کاری؟ گفت می‌کوبم دهل
گفت کو بانگ دُهُل ای بوسُبُل 
گفت فردا بشنوی این بانگ را
نعره«یا ویلتا» «یا حسرتا» (مثنوی) 

ابونصر فارابی موسس فلسفه اسلامی و ملقب به معلم ثانی در کتاب فصوص الحکمه(فص25) مطلبی را طرح کرده و سپس آیه حاضر را به تضمین آورده است: آدمی در بیماری جوع الکلب چنان می‌شود که بدنش از گرسنگی می‌گدازد اما احساس گرسنگی ندارد یا در بیماری‌ صفرا، از شیرینی لذت نمی‌برد و آن را تلخ می‌یابد و در حالت تخدیر آتش را در کف دست احساس نمی‌کند اما وقتی حجاب بیماری و تخدیر از میان برخیزد، از گرسنگی بی‌قرار می‌شود و از شیرینی التذاذ می‌یابد و جهنم آتش را در کف دست احساس می‌کند و در پایان می‌گوید: کذلک اذا یُکشف عنک غطانُک «فبصرک الیوم حدید»: هنگامی که پرده از پیش چشمت برداشت شود چشمت بسیار تیزبین خواهد شد.

انتهای پیام
captcha