کد خبر: ۴۲۱۹۶۳۳
تاریخ انتشار : ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۵
اسرار حج/ ۱۰

چرا بین صفا و مروه، سعی و تقصیر می‌کنیم + فیلم

بعد از طواف باید برای به دست آوردن رزقی عظیم از حج سعی کنیم و بعد خودمان به دست خودمان زلف گره زده به دنیا را بچینیم تا هیچ تعلقی باقی نماند.

حجت‌الاسلام عبدالحسن افتخاری، استاد حوزه و دانشگاهحج یک مناسک است؛ اعمالی مشخص و به صورت دقیق از پیش تعیین شده که همه مسلمانان حاضر در این مراسم باید به صورت دقیق آن را انجام دهند. اما آیا منظر و مقصود خداوند از قرار دادن حج به عنوان یکی از فروع دین اسلام انجام ظاهری همین اعمال است؟

مطالعه احادیث حضرت رسول(ص) و ائمه اطهار(ع) و نیز کتاب‌های بزرگان دین در خصوص حج حکایت از وجود اسراری ژرف در پس هر عملی در این مناسک دارد. اسراری که مطالعه و آشنایی با آنها موجب به کمال مطلوب رساندن عمل عظیم حج می‌شود.

خبرگزاری ایکنا ضمن آرزوی حجی مقبول برای همه زائران بیت‌الله الحرام، درس گفتارهای اسرار حج را با تدریس حجت‌الاسلام عبدالحسن افتخاری، استاد حوزه و دانشگاه و روحانی کاروان‌های حج تهیه کرده است تا گامی در جهت آشنا کردن هرچه بیشتر زائران با اسرار حج برداشته شود.

دهمین بخش از این مجموعه با موضوع «سعی بین صفا و مروه» را با هم می‌بینیم و می‌خوانیم.

طواف گردیدن به دور کعبه و گشتن با قلب به دور عرش و تکرار عهد و میثاقی که در عالم زر و در عهد الست بسته بودیم است که یکبار دیگر آن را در کنار کعبه تکرار می‌کنیم؛ طواف حال خیلی خوبی دارد اما خداوند متعال گویی به انسان‌ها می‌گوید این مقدار که طواف می‌کنی و نشان می‌دهی دلت می‌خواهد دائم در حال طواف دور خانه خدا و در طواف به دور عرش باشی، کافی نیست.

تو بعد از آن باید سعی کنی. چیزی را باید به دست بیاوری و لازم است سعی و حرکتی داشته باشی. مثل چه کسی؟ مثل هاجر؛ هاجر یک زن ناامید با یک فرزند تشنه بود که برای پیدا کردن آب بین دو تکه از کوه حرکت می‌کرد و به دنبال آب می‌گشت.

Video Player is loading.
Current Time ۰:۰۰
/
Duration ۰:۰۰
Loaded: ۰%
۰:۰۰
Progress: ۰%
Stream Type LIVE
Remaining Time -۰:۰۰
 
۱x

دویدن هاجر بین دو کوه برای این است که گرما به حدی زیاد بود که وقتی به سمت یک کوه می‌رفت، آن طرف سراب می‌دید و فکر می‌کرد آب است و با اینکه می‌دانست احتمالاً سراب است اما به آن سمت می‌رفت. هاجر توکل داشت و خداوند در زمینی سخت و در فضای ناامیدی برای او آبی را جوشاند که کودک او و او سیراب ‌شدند.

با این اتفاق گویی خداوند می‌خواهد بفرماید که عبادت و طوافت را قبول دارم اما وقتی سعی می‌کنی حتی اگر فکر می‌کنی سعی و تلاش تو خیلی بجا نیست، از بخشی از زندگی تو به تو رزقی می‌دهم که نمی‌توانی تصور کنی که در میان ناامیدی‌ها آن رزق به تو داده می‌شود و آب زمزمی می‌جوشد که انسان‌ها تا کرانه قیامت از آن باید استفاده کنند.

سعی که تمام شد نوبت به تقصیر می‌رسد. تقصیر چیدن مو و بریدن از خود است. من خودم با دست خودم، خودم را از تمامی وابستگی‌هایی که در زندگیم داشته‌ام، می‌برم.

تقصیر یعنی چیدن و بریدن. شاید یکی از سخت‌ترین کارهای حج همین تقصیر باشد. تقصیر یعنی لحظه‌ای که قیچی را در دست می‌گیرم و بخشی از موهای خودم را که زلف گره زده به دنیاست می‌چینم در واقع دارم به خودم می‌گویم ببین تو قرار است از همه چیز ببری، همه چیز را تمام کنی و دیگر چیزی برای دلبستگی و وابستگی تو باقی نمی‌ماند.

اسم همه این اعمال می‌شود عمره؛ اما عمره حج نیست. عمره تعمیر است چون خود عمره یعنی اعتمار، اعتمار یعنی تعمیر کردن. یعنی من شکسته، من بیحال، خسته و پریشان خودم را تعمیر و ترمیم می‌کنم چون قرار است حج را انجام دهم. معتمر یعنی کسی است که خودش را تعمیر می‌کند و می‌خواهد وارد حج شود که حج داستان دیگری دارد غیر از عمره. 

انتهای پیام
captcha