حج یک مناسک است؛ اعمالی مشخص و به صورت دقیق از پیش تعیین شده که همه مسلمانان حاضر در این مراسم باید به صورت دقیق آن را انجام دهند. اما آیا منظر و مقصود خداوند از قرار دادن حج به عنوان یکی از فروع دین اسلام انجام ظاهری همین اعمال است؟
مطالعه احادیث حضرت رسول(ص) و ائمه اطهار(ع) و نیز کتابهای بزرگان دین در خصوص حج حکایت از وجود اسراری ژرف در پس هر عملی در این مناسک دارد. اسراری که مطالعه و آشنایی با آنها موجب به کمال مطلوب رساندن عمل عظیم حج میشود.
خبرگزاری ایکنا ضمن آرزوی حجی مقبول برای همه زائران بیتالله الحرام، درس گفتارهای اسرار حج را با تدریس حجتالاسلام عبدالحسن افتخاری، استاد حوزه و دانشگاه و روحانی کاروانهای حج تهیه کرده است تا گامی در جهت آشنا کردن هرچه بیشتر زائران با اسرار حج برداشته شود.
نوزدهمین بخش از این مجموعه با موضوع «حج؛ دشتپیمایی یا کوهپیمایی» را با هم میبینیم و میخوانیم.
توضیحاتی به اختصار با توجه به آنچه اولیای خدا و ائمه معصومین که هادیان این طریق سلوک و بندگی الهی هستند، خدمت شما تقدیم کردیم. به پایان رسید این بحثها اما دو نکته باقی مانده که مطرح میکنم.
نکته اول اینکه کسانی که از حج باز میگردند بعضی گویی دشتپیمایی کردهاند یعنی مسیری را رفتهاند، قدم زدهاند، چیزهایی را در اطراف خودشان دیدهاند اما چند قدم که رفتهاند بعد برایشان تمام دشت یکسان بوده است و چیز جدیدی برای آنها نیست.
اما کسی که رفتن به حج را کوهپیمایی دیده به اندازهای که قدرت پیدا کرده از دامنه این کوه به سمت قلهها بالا رفته و به ارتفاعی از شخصیت، دیدگاه، فهم و ... رسیده است. نگاه و نگرش این حاجی به صحنهای که تا به آنجا رسیده با کسی که پایینتر از اوست و کسی که بالاتر از اوست فرق دارد.
وقتی سخنان برخی از حجاج را میشنوی حس میکنی که او دشتپیمایی کرده، چیزی ندیده، ارتفاعی ندیده، تکراری و تکراری و تکراری. اما آن کسی که کوهپیمایی کرده هر بار که سخن میگوید یک چیز بدیع و تازهای را که دیده، زاویه جدیدی از نگاه، دریافت و حسش را بیان میکند. این دو فرد با هم تفاوت زیادی دارند. فرد هر قدر به این قله نزدیک شود دیدنیهای بیشتری را دیده و زوایای بیشتری را درک کرده و اوجی از نگرش را دارد و این حقیقت را برای ما بیان میکند.
خداوند متعال در قرآن میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد چون خدا و پيامبر شما را به چيزى فرا خواندند كه به شما حيات مىبخشد آنان را اجابت كنيد و بدانيد كه خدا ميان آدمى و دلش حايل مىگردد و هم در نزد او محشور خواهيد شد»(آیه 24 سوره انفال). پیامبر و خداوند میخواهند به شما حیات جدیدی بدهند. حج رسیدن به یک حیات جدید است؛ یک زندگی و نگاه جدید که این حیات جدید در یک دوره ساخته میشود.
شما کرم ابریشم را دیدهاید. این کرم ظاهر زشتی دارد و خیلی هم پُرخور است و به درخت چسبیده و برگ میخورد و در نهایت عمرش چند شاخه را بالا میرود اما زمانی این کرم برای خودش پیله درست میکند، داخل پیله میرود و مدتی آنجا میماند، تغییر و تحول پیدا میکند و پیله که باز شد دیگر آن کرم زشت نیست بلکه یک پروانه زیباست.
خوراکش عوض شده و دیگر پرخوری ندارد و فقط از شهد نابی که در گلهای زیبا و گیاهان معطر وجود دارد تغذیه میکند. بسته به شاخه درخت نیست و تمام عمرش به چند شاخه درخت خلاصه نمیشود؛ پرواز میکند، هستی را طور دیگری میبیند و ارتباطش با عالم هستی عوض میشود.
حاجی آن کسی است که در یک دوره در پیله خودش رفته و اگر مثل کرم ابریشم بوده مثل پروانه با تمام لطافتهایی که میتواند داشته باشد بیرون آمده است. حاجی اگر به این حس برسد حاجی است اما اگر به این حس نرسد یک کرم کوچکی بوده که به کرم بزرگتر تبدیل شده و پناه بر خدا از جهالت، غفلت و ظلمی که کسی در این مسیر به عنوان حاجی انجام دهد. آن وقت حساب او سختتر خواهد بود همانطور که پاکی او بیشتر است حساب او هم سختتر میشود.
امیدواریم دوستان ما با خوبی، سلامتی و پاکی بروند و پاکتر از آنچه بودند بازگردند و رشد پیدا کنند.
انتهای پیام