کد خبر: 4221286
تاریخ انتشار : ۲۳ خرداد ۱۴۰۳ - ۲۲:۴۹
اعوانی بیان کرد:

تلاش منوچهر صدوقی‌سها برای شناساندن حکمت حکمای امروز

استاد فلسفه ضمن معرفی برخی از آثار منوچهر صدوقی سها تصریح کرد: ما علمایی داشتیم که وقتی دانشگاه تأسیس شد، در بوته فراموشی رفتند ولی استاد صدوقی در شناساندن حکمت حکمای امروز خیلی خدمت کردند.

به گزارش خبرنگار ایکنا، آیین نکوداشت مقام علمی منوچهر صدوقی سها، استاد و پژوهشگر حکمت و فلسفه، عصر امروز 23 خرداد در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

در ابتدای این نشست غلامرضا اعوانی، استاد پیشکسوت فلسفه گفت: ایشان بهترین کسی است در ایران که همه کسانی که در فلسفه کار کردند را می‌شناسد. معمولاً اساتید فلسفه، فلسفه را به همه کسی یاد نمی‌دهند چون فلسفه جز در نفوس صالحه بار نمی‌دهد ولی ایشان اساتیدی را پیدا و خدمت آن‌ها تلمذ کردند. مثلاً استاد روشن یکی از اساتید ایشان بوده است که از خواص شاگردان میرزامهدی آشتیانی بوده است و در تفسیر قرآن هم توانا بود. 

وی افزود: جناب استاد خدمت بسیار بزرگی به فلسفه و حکمت کردند و بدون اینکه دنبال نام و شهرت باشند سرگرم این کار بودند. اولین کتابی که یک نفر تألیف می‌کند، معرف او است. ایشان کتاب‌های زیادی تألیف کردند از جمله کتاب ولایت که اثری ارزشمند از ایشان است. ابن عربی بحث مفصلی در ولایت دارد و اعتقاد دارد همچنان که حضرت رسول(ص) خاتم انبیاء است و نبوت او جمع نبوت همه انبیاء است، ولایت او هم همینطور است و کسی نمی‌تواند به طور کامل وارث ولایت او باشد. 

اعوانی ادامه داد: استاد صدوقی در شناساندن حکمت حکمای امروز خیلی خدمت کردند. ما علمایی داشتیم که وقتی دانشگاه تأسیس شد، در بوته فراموشی رفتند. تهران شهر هزار حکیم است. یکی از افتخارات ایران این است که وارث حکمت علوی است. در غیر ایران این حکمت وجود ندارد و در کشورهای دیگر ما چیزی به نام حکمت اسلامی نداریم ولی در ایران فرهنگی، از قدیم این حکمت وجود داشته است. به طور کلی هر جایی که مرکز حکومت بوده، مرکز حکمت هم شده است. زمانی خراسان مرکز بوده، بعد اصفهان بوده و خود ابن‌سینا در اصفهان شاگرد تربیت کرده است، بعد از اصفهان حکمت به تهران منتقل شده و تهران شهر هزارحکیم است. حکیم خودش یک معبد متحرک است. حکیم همه چیز را از نور الهی می‌بیند. بنابراین وقتی در زمان فتحعلی شاه، تهران پایتخت شد، مرکز حکمت شد و ملاعلی نوری را برای تدریس حکمت به تهران دعوت کردند ولی او گفت من 400 شاگرد دارم و شاگردان خود را به تهران فرستاد.

وی در ادامه گفت: ایشان کتاب‌هایی چاپ کردند که واقعاً نمونه است اما یکی از مهم‌ترین کارهای ایشان تاریخ حکمای متأخر ایران است. در این کتاب تمام بزرگان حکمت که در گذشته بودند و کتاب‌های آن‌ها را معرفی کردند. بیش از اینکه ایرانی‌ها به این کتاب ارجاع بدهند، در خارج از کشور به این کتاب ارجاع می‌دهند. ایشان اهل صدق و صفا و وفا است و اصلاً به شهرت و ثروت توجه ندارد و واقعاً در محافل ادبی حضور پررنگ دارد.

نسل امروز باید بداند روی چه استوانه‌هایی ایستاده است

در ادامه نشست نجف‌قلی حبیبی، استاد پیشکسوت فلسفه اسلامی اظهار کرد: من خیلی سال است با استاد صدوقی سها مأنوس هستم. همانطور که فرمودند ایشان انصافاً مرد حکیم است و با سبک قدما کار می‌کند. کسانی که با ایشان تعلیم می‌بینند، همینطور بار می‌آیند یعنی عمیق هستند و اصلاً کارهایشان سطحی نیست. شاید توقع بود ایشان کارهای بیشتری بنویسد ولی همین‌هایی که هست انصافاً کتاب‌های عمیق و مؤثری است. توجهی که به حکمای متأخر کردند و آن‌ها را معرفی کردند خیلی ارزشمند است. یکی از کمبودهای ما همین است عالمان بزرگ خود را معرفی نمی‌کنیم. توجه به دانشمندان به گسترش حوزه دانش می‌انجامد و اگر این کار صورت نگیرد، جوانانی که باید از آن‌ها الهام بگیرند کم می‌شوند. در طول سال‌های اخیر چقدر توانستیم انسان‌های بزرگ تحویل جامعه بدهیم؟ ذوقی که جامعه ایجاد می‌کند، سبب می‌شود علاقه‌مندان دنبال دانش بروند و سرمایه ملی شوند.

وی افزود: ایشان سعی کرده جوانان را وادار کند در این حوزه‌ها وارد شوند و همین حضور شما نشان می‌دهد تلاش ایشان مؤثر بوده است. من قدردان زحمت‌های آقای دکتر صدوقی سها هستم. اینکه کسی وقت بگذارد و این شخصیت‌ها را به نسل امروز معرفی کند، ارزشمند است. نسل امروز باید بداند روی چه استوانه‌هایی ایستاده است. اینکه نسل جوان مفاخر خود را بشناسند، موجب می‌شود احساس کنند بنیه فرهنگی کشورشان محکم است. آقای صدوقی سها این کار را کرده و توانسته دانشمندان را معرفی کند و ما باید قدر کار ایشان را بدانیم. ایران یک کشور شگفت‌انگیز است و این تاریخ و سابقه و تمدن را نمی‌توانید جای دیگری پیدا کنید. این ایرانیان هستند که چراغ حکمت را در سراسر جهان زنده نگه داشتند. من خواهش می‌کنم جوانان به این سرمایه‌ها تکیه و جای آن‌ها را پر کنند.

تاریخ‌نگاری فلسفی در سنت ما کم‌فروغ است

در ادامه نشست حسین کلباسی اشتری، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی سخنرانی کرد و گفت: در چنین جلساتی علی القاعده باید از فضائل و سجایای کسی که این جلسه برایش برگزار شده سخن بگوییم ولی من درباره آثار ایشان نکاتی عرض می‌کنم. مقدمتاً این نکته را عرض کنم سنت تاریخ‌نگاری آنچنان که در دوره اخیر خصوصاً بعد از قرن هجدهم در اروپا رایج شد، در سنت ما کم‌فروغ است. نه اینکه کتاب‌هایی درباره تاریخ در سنت ما نوشته نشده است ولی تاریخ فلسفه سابقه چندانی در سنت ما ندارد. ما در حوزه تاریخ آثار کمی نداریم و ثبت رویدادها و حوادث انجام شده است ولی چیزی به عنوان تاریخ دانش در سنت ما سابقه ندارد. این چیزی است که در آثار صدوقی سها انعکاس پیدا کرده است ولی توأم با یک نقیصه. آن نقیصه چیست؟

وی افزود: یک نقیصه‌ای که وجود دارد این است تاریخ مشرق زمین را غربی‌ها نوشتند. از جمله چیزهایی که در سنت ما جایش خالی بوده، این بوده تاریخ فلسفه اسلامی به دست وارثان این سنت معنوی نگاشته نشده است. آنچه تحت عنوان تاریخ فلسفه از آن یاد می‌کنیم، در سنت ما سابقه‌ای کمتر از یک قرن دارد و آغازگر آن مستشرقان بودند. نخستین متن مدونی که توسط یک مستشرق نوشته شد برای هانری کربن است. آن هم که نگاشته شد و آهنگ و روح متفاوتی داشت به این جهت است که هانری کربن می‌گوید من مستشرق نیستم بلکه زائر شرق هستم. این نقیصه باید تدارک می‌شد و تدارک هم شده است ولی آنچنان که باید و شاید هنوز بسیاری از این زوایا روشن نشده است. 

وی ادامه داد: بعد از کربن خیلی‌ها دست به قلم شدند و آثاری در این زمینه پدید آوردند ولی مجموعه‌ای مشتمل بر سیر و تطور عرفان و علوم عقلی نداریم. از آن بدتر این است که ما هنوز یک متن محصل درباره سنت پیش از این سنت یعنی حکمت خسروانی نداریم. اگر هم داریم گزارش‌هایی است که پراکنده است. ایشان در کتاب اخیرشان به نام تاریخ عمومی فلسفه اسلامی، نشان دادند دو پیش‌انگاره شرق‌شناسی که بر اساس آن آثاری پدید آمده، اشتباه است. آن دوپیش‌انگاره یکی این است که فلسفه اسلامی عربی‌شده فلسفه یونانی است. اگر هم فلسفه اسلامی وجود داشته باشد، فلسفه نیست بلکه کلام است. ایشان با شواهد متعدد نشان دادند این باور، باور نادرستی است.

فلسفه بدون تاریخ مدون فلسفه ناقص است

در ادامه این نشست محمد فنایی اشکوری، عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) سخنرانی کرد و گفت: بنده بحثی با عنوان تاریخ فلسفه خدمت شما ارائه می‌کنم. جایگاه تاریخ فلسفه در دانشی به نام فلسفه چه جایگاهی است و پرداختن به تاریخ فلسفه چه ضرورتی دارد و کارهایی که دکتر صدوقی انجام دادند، چه اهمیتی دارد. مدعای من این است فلسفه بدون تاریخ مدون فلسفه ناقص است. سامان یافتن یک سنت فلسفی در گرو این است که تاریخ آن تدوین و حدود آن مشخص شود. بنده معتقدم تاریخ فلاسفه هم جزء تاریخ فلسفه است. تاریخ فلسفه جزئی از فلسفه است و تاریخ فلاسفه هم جزئی از تاریخ فلسفه است و فلسفه را آنگونه که شایسته است بدون نگاه به تاریخ فلسفه نمی‌توان فهمید، یعنی با خواندن متون فلسفه انسان نمی‌تواند نگاه جامعی به فلسفه پیدا کند. 

وی افزود: نقشه جامع فلسفه با خواندن متون بدون در نظر گرفتن سیر تاریخی فکر فلسفی به دست انسان نمی‌آید، بنابراین فهم فلسفه و فلسفه‌آموزی شرطش آگاهی از تاریخ فلسفه است. این مدعا یک مبنایی دارد و آن اینکه فکر فلسفی در خلأ زاییده نمی‌شود. تفکر فلسفی ارتباط مستقیم با زمانه و زمینه‌ای دارد که در آن ظهور پیدا می‌کند و اگر ما از آن اطلاع نداشته باشیم، درک درستی از آن فلسفه نخواهیم داشت. پس اگر ظهور فلسفه متأثر از زمانه و زمینه و تاریخ است، فهم فلسفه هم نمی‌تواند بدون آگاهی از آن زمانه و زمینه فهم درستی باشد.

وی ادامه داد: می‌خواهم عرض کنم مطالعه تاریخی در چه ابعادی در تفکر فلسفی اثر می‌گذارد: یکی اینکه تاریخ فلسفه باعث می‌شود فیلسوفان را به درستی بشناسیم، دوم اینکه پاره‌ای از مسائل فلسفی را بدون تاریخ فلسفه نمی‌توان فهمید، سوم اینکه تاریخ فلسفه سنت فلسفی را قوام می‌بخشد و بخشی از این هویت با تاریخ فلسفه شکل می‌گیرد، مورد چهارم شناخت مکتب‌های فلسفی است و سرانجام، شناخت خود فلسفه که انسان با تاریخ فلسفه می‌تواند آن را دریابد.

در ادامه این نشست علی موسوی گرمارودی به شعرخوانی پرداخت و موسیقی زنده توسط یکی از هنرمندان کشور نواخته شد.

انتهای پیام
captcha