پس از چندین دهه تقابل و سوء استفاده گسترده بشر از محیط زیست و برتری این تفکر در جهان که به هر نحو باید از محیط زیست در جهت توسعه استفاده کرد، بشر بالاخره متوجه عواقب بسیار خطرناک صدماتی که به محیط زیست وارده کرده، شده است.
تشکیل نهادهای بینالمللی و سازمانهای مردمی متعدد برای حفاظت از محیط زیست و امضای توافقنامههای بینالمللی متعدد(اگرچه بسیاری از دولتها به این تعهدات پایبند نیستند) نشان دهنده توجه جهانی به مراقبت از محیط زیست است؛ اما نگاه اسلام به محیط زیست چگونه است؟ آیا اسلام در قبال محیط زیست سکوت کرده یا آموزههایی در این زمینه دارد که متأسفانه مورد غفلت قرار گرفته است؟
خبرگزاری ایکنا در راستای عمل به وظیفه اطلاعرسانی در حوزه دینی و برای دریافت پاسخ به این سؤالات درسگفتارهای «محیط زیست در اسلام» را با ارائه حجتالاسلام سلمان بهجتیاردکانی، پژوهشگر محیط زیست در اسلام طی 13 قسمت تهیه کرده و در معرض مطالعه و آگاهی مخاطبان قرار میدهد.
اولین بخش از این درس گفتار در خصوص «نگاه قرآن به محیط زیست» است که در ادامه با هم آن را میبینیم و میخوانیم.
اگر نگاهی به قرآن بیفکنیم تا دریابیم نگاه قرآن به طور کلی نسبت به عناصر محیط زیستی مثل آب، خاک، گیاهان و حیوانات چیست میتوانیم با قرائت آیه «تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا؛ آسمانهاى هفتگانه و زمين و هر كس كه در آنهاست او را تسبيح مىگويند و هيچ چيز نيست مگر اينكه در حال ستايش تسبيح او را مىگويد، ولى شما تسبيح آنها را درنمىيابيد به راستى كه او همواره بردبار [و] آمرزنده است». (آیه 44 سوره اسراء) نگاه قرآن به محیط زیست را دریابیم.
در واقع در این آیه تمام عناصر محیط زیستی از قبیل حیوانات، گیاهان و حتی جمادات دارای شعور فرض شدهاند؛ چرا؟ چون قرآن میفرماید اینها تسبیحگوی خداوند هستند. سؤالی که اینجا مطرح میشود این است که آیا تسبیحگویی و ستایشگری بدون شعور، فهم و احساس ممکن است؟
شعرا هم در زمینه شعور هستی شعرهایی سرودهاند از جمله: «ما سمیعیم و بصیریم و خوشیم/ با شما نامحرمان ما خامشیم). اگر واقعاً چنین دیدگاهی داشته باشیم، حیوانات را دارای شعور بدانیم، به درختها به عنوان موجودات زنده نگاه کنیم و حتی جمادات مثل کوهها، دشتها، دریاها و جلوههای مختلف طبیعت را دارای شعور بدانیم نگاه ما به آنها متفاوت شده و رفتار ما با طبیعت تغییر خواهد کرد.
این یک تعارف، غلو و بیان اغراقگونه نیست بلکه این کلام الهی حکایت از واقعیت خارجی دارد. یعنی در عالم، ماده بیجان وجود ندارد؛ اگر چنین پیشفرضی در ذهن خود داشته باشیم رفتار و سلوک ما با طبیعت و عناصر محیط زیستی متفاوت خواهد شد.
در این زمینه کتابهایی هم با عناوین تسبیح هستی یا شعور هستی نوشته شده است. براساس چنین دیدگاهی کوهها، دشتها، دریاها، آبها و جلوههای مختلف طبیعت و محیط زیست جلوههای الهی هستند. به قول شاعر: «به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست/ عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست». اگر چنین دیدگاهی داشته باشیم چیزی را جدا و منفک از خدا نخواهیم دانست و لذا همیشه و پیوسته خود را در محضر خدا میبینیم و طبیعت را جلوهای از جلوههای الهی فرض میکنیم و این صرفاً یک فرض نیست بلکه حکایت از واقعیت هستی دارد.
انتهای پیام