تنوع برداشت‌ها؛ نقطه قوت تفسیر گروهی «راهنما»/ اشتباهی که دامنگیر متولیان این تفسیر شد
کد خبر: 1426871
تاریخ انتشار : ۱۶ تير ۱۳۹۳ - ۱۳:۰۲
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی:

تنوع برداشت‌ها؛ نقطه قوت تفسیر گروهی «راهنما»/ اشتباهی که دامنگیر متولیان این تفسیر شد

گروه اندیشه: یکی از اعضای گروه‌های تألیف تفسیر راهنما با انتقاد از حذف نمایه‏‌هاى فرعى در پایان هر آیه و پایان هر مجلد در چاپ فعلی این تفسیر، اظهار کرد: انعکاس برداشت‏‌هایی متفاوت در تفسیر راهنما، مایه کمال کار گروهی در این تفسیر است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، در دوره معاصر و به ویژه چند دهه اخیر تفاسیر فراوانی هم به زبان فارسی و هم به زبان عربی توسط شیعیان به رشته تحریر در آمده است که می‌تواند مورد توجه جدی قرآن‌پژوهان و پژوهشگرانی از رشته‌های مختلف قرار گیرد که قصد تحقیق و پژوهش یا استفاده از قرآن را دارند.
در راستای معرفی، نقد و ارزیابی تفسیر راهنما به عنوان یکی از تفاسیر معاصر، با حجت‌الاسلام و المسلمین علی‌محمد یزدی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و یکی از اعضای گروه‌های تألیف تفسیر راهنما در جلدهای دوم و بیستم، به گفت‌وگو نشسته‌ایم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

ایکنا: جناب آقای یزدی! شما از کسانی هستید که در تألیف تفسیر راهنما همکاری داشته‌اید. نحوه شروع این تفسیر و مراحل تألیف آن چگونه بود؟
بسم الله الرحمن الرحیم. از سال 1366 تهیه تفسیر راهنما با استفاده از دست‌نوشته‌هاى آیت‌الله هاشمى رفسنجانى که 22 دفتر 200 برگی و محصول سال‌های زندان ستم شاهی بود، در دستور کار مرکز فرهنگ و معارف قرآن قرار گرفت.
براى تصویب هر یک از برداشت‏‌هاى تفسیرى، مراحل مختلفى طى شد. مرحله اول فیش‌‏بردارى از موضوعات، مفاهیم و پیام‏‌هاى هر آیه بود. در این مرحله، پژوهشگران سازمان‌یافته در گروه‌‏هاى گوناگون، با مراجعه به تفاسیر مهم و عمده و منابع لغوى به سراغ آیات می‌رفتند و با دقت و تأمل و حوصله، موضوعات آشکار و پنهان هر آیه را استخراج می‌کردند و برداشت‏‌ها را در برگه‌هاى مخصوص ثبت و سپس در گروه خود، از آن دفاع می‌کردند. گروه نیز آنچه را که در پیرامون هر آیه، پس از گفت‌وگو می‌پذیرفت، در برگه‏‌هاى مخصوص ثبت می‌کرد.

مرحله دوم کنترل کار از نظر یکسان‏‌سازى علمى و کیفیت و کمیت آن و همچنین تقریر مطالب با شیوه‏‌اى همسان و رفع نواقص و اشکالات موجود در کار بود.
مرحله سوم نیز ویرایش نهایى از جنبه لفظ و محتوا و نگارش توضیحات و مرحله چهارم نمایه‌‏سازى برداشت‏‌ها بود که در این مرحله، کلیه برداشت‏‌ها، نمایه‏‌سازى شده و پس از ورود به رایانه و انجام پردازش‏‌هاى لازم و تهیه فهرست‏‌هاى مختلف، براى ارائه نهایى آماده می‌شد.

ایکنا: تألیف و تدوین این تفسیر چه مدت طول کشید؟
تکامل تدریجى این اثر در بیش از 15 سال صورت پذیرفت. هماهنگ‏‌سازى مجلدهاى اثر و برطرف کردن کاستی‌هاى آن بیش از دو سال به طول انجامید.

ایکنا: نظر شما راجع به ویژگی‌های این تفسیر، به عنوان شخصی که در این تفسیر نقش داشته‌اید، چیست؟ البته پیش از آن که به این پرسش پاسخ دهید شاید بهتر باشد که راجع به محتوای تفسیر و مطالب آن توضیحاتی برای علاقه‌مندان بدهید.
بله در تفسیر راهنما متن قرآن محور تحقیق قرار گرفته است. این را شاید بتوان یک ویژگی برای این تفسیر دانست. برای نمونه نویسندگان تفسیر راهنما نکته‏‌هاى «بسم الله الرحمن الرحیم» را استخراج و تفکیک کرده و براى هر یک بند و جمله مستقلى نوشته‌اند؛ مثلاً: خداى تعالى داراى رحمت گسترده بر همه مخلوقات است. این مطلب از «رحمان» استفاده شده است، کلمه «رحمان» نیز زیر آن جمله فارسى نگاشته شده تا هر خواننده‌‏اى که جمله فارسى را بخواند و آن بخش آیه را زیر آن ببیند، بداند از آن بخش آیه استفاده شده است.
ممکن است عده‏‌اى چگونگى استخراج را به سادگى بفهمند و ممکن است عده‏‌اى نتوانند کشف کنند؛ از این رو نویسندگان در این باره توضیح داده‌‏اند که «رحمان» صیغه مبالغه است و با «رحیم» تفاوت دارد و این تفاوت در گستردگى همه مخلوقات یا در گستردگى خود رحمت و عظمت آن است.

ایکنا: با توجه به این که تفسیر راهنما حاصل کار گروهی از محققان است، این نکات چگونه جمع‌بندی و ارائه شد؟
این یک مسئله‌ای بود که این تفسیر با آن مواجه بود. در واقع بعد از این که برداشت‏‌هاى متعدد از هر آیه تمام شد، این نیاز پیش آمد که با توجه به این که خواننده تفسیر، براى به دست آوردن یک مفاد اجمالى از آیه، مجبور بود تمام برداشت‌‏ها را بخواند تا به معنى برسد و شاید به زحمت بیفتد، براى آسان کردن کار، یک گروه دو نفره براى ترجمه جدید قرآن تشکیل شود. در این گروه دو نفره، با توجه به برداشت‌‏ها، یکى می‌نوشت و دیگرى نقد می‌کرد. گر چه ممکن بود همراه تفسیر یکى از ترجمه‏‌هاى موجود را نیز ملاک قرار داد، اما ممکن بود با برداشت‏‌هاى تفسیر راهنما ناهماهنگ باشد و کسی به خود اجازه نمی‌داد که در آن ترجمه دخل و تصرف کند. از این رو، تصمیم بر آن شد که ترجمه‌‏اى نوشته شود که با فیش‏‌ها و جمله‏‌هاى برداشت شده سازگار باشد. اما از طرف دیگر مترجم و نقاد نیز در ترجمه آزاد بودند و شاید با برداشت‌کنندگان مطالب نیز هماهنگ نبودند؛ بنابراین آخرین تلاش این شد که ترجمه با مطالب ذیل آیه، تناقض و تنافى نداشته باشد.
اما از این که بگذریم، مسلماً امکان‌پذیر نبود که در خود ترجمه، تمام برداشت‏‌ها منعکس شود و آن مسئله تنوع و تفاوت نکات ارائه شده از سوی محققان پابر جا بود. در کلمات عربى آن‏قدر مطالب گنجانده می‌شود که اگر عرب در ذهنش از یک کلمه معنایى داشته باشد که یک فارسى‌زبان بخواهد کلمه‌‏اى از فارسى را جایگزین کند، نمی‌تواند با یک یا دو کلمه معنى را برساند، مگر اینکه با جمله مفاد آن را بیان کند و شما اگر بخواهید تفاوت اساسى و حقیقى میان «رحمان» و «رحیم» را پیدا کنید، باید برداشت‏‌ها را بخوانید. آنجا منعکس شده که خود رحمان یا رحیم معنایش چیست یا ارتباط رحمان با رحیم چیست؟ یا اساساً «بسم الله الرحمن الرحیم» در آغاز قرآن به چه معنى است؟ اینها باید به صورت مطلب جدا مطرح شود تا یک فارسى‌زبان بتواند به معنى و فهم آنها دسترسى پیدا کند.
این که مثلاً من «بخشاینده» را به «مهرگستر» تبدیل کنم، نباید خاطرم جمع باشد که رحمان را ترجمه کردم و شاید اصلاً «مهر» نتواند کلمه رحمت عربى را منعکس کند؛ مهر با رحمت عربى فرق دارد. رحمت کلمه‏‌اى است که در آن عطا کردن به دیگرى نیز وجود دارد. نعمت‏‌هایى که از روى دل‌سوزى به دیگران می‌دهیم از مصادیق رحمت است و کلمه مهر کوتاه است و اینها را نمی‌رساند.

ایکنا: راجع به گروهی بودن این تفسیر و جوانبی که این امر پیدا می‌کرد و به طور مشخص برداشت‌های مختلفی که محققان داشتند، توضیح بیشتری بیان بفرمائید.
در تفسیر راهنما، محققان بخش ترجمه با محققان بخش تفسیر متفاوت بودند. محققان بخش تفسیر 50 نفر بودند که در گروه‏‌هاى پنج نفرى کار می‌کردند و گاه برداشت‏‌هاى هر گروه متفاوت بود. کار گروهى این فایده را دارد که گروهى مطالبى را استخراج کرده و گروه دیگر از آیات دیگر مطالب مشابهى استخراج کرده است و مراجعه‌کننده به هر دو دسترسى پیدا می‌کند.
البته عده‌‏اى، این را جزء عیوب این تفسیر دانستند؛ به این تصور که هر جا آیات مشابهى است، پس باید تمامى مطالبى که ذیل آن است در ذیل این نیز بیاید، در یک آیه که اوایل قرآن است و نظیر آن در اواخر قرآن نیز آمده است، آن گروه مطالبى دارد که گروه دیگر، از آن غفلت کرده است؛ اما این تصور خطاست، زیرا اگر گروه‏‌ها موظف می‌شدند فقط یک نظر را بپذیرند و جز این چیزى اضافه نکنند، نقص عمده‏‌اى در تفسیر راهنما به وجود می‌آمد.

ایکنا: پس به نظر شما در این صورت نقص در این بود که فقط برخی برداشت‌ها مطرح شود و نه این که برداشت‌ها متفاوت ارائه شود؟
بله، وقتى 20 جلد تفسیر راهنما را جلوی خود بگذاریم، از اطلاعات و مطالب جمع‏‌آورى شده تمام گروه‌ها بهره‏‌مند می‌شویم. اینها اختلاف نیست که بگوییم نقص تفسیر راهنماست. برخی اشکال می‌کنند که برداشت‏‌هایى از آیات مشابه شده است که با یکدیگر متفاوت است. بله این درست است و منکر آن نمی‌توان شد. آیات مشابهى وجود دارد که در تفسیر راهنما ذیل یکى 17 برداشت و ذیل دیگرى 12 برداشت و ذیل سومى هشت برداشت آمده است. خود گروه تفسیر راهنما هم به این اختلاف برداشت‏‌ها پى برده بودند، اما اگر به آیات مشابهى ـ که به ظاهر مشابه است ـ دقت کنیم، می‌بینیم که مشابه نیست؛ زیرا جایگاه این آیه در آیات قبل و بعد معناى تازه‏‌اى به آن داده و در نتیجه برداشت‏‌ها متفاوت است. براى مثال، در آیاتی که «فبأىّ آلاء ربکما تکذبان»، تکرار شده برداشت‌‏هایى که ذیل اولین آیه است با برداشت‏‌هاى ذیل آیه دوم ممکن است متفاوت باشد، با اینکه در یک گروه مورد بررسى قرار گرفته است، زیرا آیه در هر جایگاهى ناظر بر یک مطلب دیده شده است.
اینکه مدیران مرکز فرهنگ قرآن به گروه‌‏هاى بعدى اجازه داده‌اند که برداشت‏‌هاى خود را در تعداد و محتوا تابع برداشت‌های گروه‌های دیگر نکنند تا مطالب آنان که چه بسا با نظائر آن در سوره‌های دیگر متفاوت است، در جلدى که مخصوص خود آنهاست، چاپ شود، مایه کمال تفسیر گروهی است نه نقص آن. شما به عنوان مراجعه‌کننده چون به هر دو مراجعه می‌کنید، می‌توانید از آیه بعدى به آیه قبلى برگردید و ذهن خود را نسبت به آیه قبلى هم پرورش بدهید و تکمیل کنید.
آری بر کار تمام گروه‌ها آئین‌نامه واحدی حاکم بود. در مورد برداشت از آیات قرآن کریم، اصولى در تفسیر وجود داشت که گرچه چاپ نشده، اما مدون شده و در مرکز موجود است. آیین‌نامه اجرایى وجود داشت و برداشت‏ها بر اساس آن انجام می‌گرفت و اگر غفلتى خارج از چهارچوب بوده، در حدى نیست که لطمه‏‌اى اساسى به کار بزند.
ایکنا: ارزیابی شما از کلیت این تفسیر چیست؟

البته تفسیر راهنما نتوانست به ایده‏‌هاى بزرگى که مد نظر داشت کاملاً جامه عمل بپوشاند. در چاپ فعلی تفسیر راهنما نمایه‏‌هاى فرعى در پایان هر آیه و پایان هر مجلد حذف شد با این توجیه که «با توجه به ارائه فهرست الفبایى موضوعى تفسیر راهنما و نیز انتشار کتاب ارزشمند «فرهنگ قرآن» (کلید راهیابى به موضوعات و مفاهیم قرآن کریم) نیازى به آن نیست»؛ اما این اشتباهی بود که انجام گرفت و کاش چنین نمی‌شد.
من در قسمت نمایه‌سازی نبودم ولی می‌دیدم که جناب آقایان مرادی و ملاحسنی و موسوی چه زحمت‌ها کشیدند و آقای هاشمی هم به همین نمایه‌ها دل خوش کرده بود و اصلاً تفسیر راهنما منهای نمایه‌های فرعی نقش اصلی خود را از دست می‌دهد. ولی این اشتباه دامنگیر متولیان فعلی تفسیر راهنما شد و ای کاش نمی‌شد.

مطالب مرتبط
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
محمد
|
-
|
۱۳۹۳/۰۴/۱۷ - ۱۳:۵۹
0
0
اگر یک گروه این تفسیر را انجام داده اند، پس نقش آقای هاشمی در آن چه بوده است؟
captcha