به گزارش خبرنگار اعزامی خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) به دشت نینوا، مردمانی با رخت عزا بر تن و دلی سرشار از امید، از گوشه گوشه دنیا به اجتماعی عظیم و رونده پیوسته اند که به یاری مظلومی بشتابند که طنین «هل من ناصر ینصرنی» او همچنان در دالان تاریخ شنیده میشود. آنها در این مسیر به هم پیوستهاند تا از تعلقات دست و پاگیر هوس بگسلند و مهر باطنی خویشتن به او را عیان کنند.
این مسیر از روز نخست در مخاطره بوده است و همچنان نیز هست. چه پاهایی که خسته در این راه ماندند و پس نشستند و گوش جان را مسدود کردند تا صدای یاری خواستن کسی را نشوند که خود «کشتی نجات» است و «فانوس هدایتِ» او با اعجاز شگفتانگیزی، جانها را متحول میکند و از بردگان، آزاده میسازد.
اما امروز در اربعین ١٤٣٦ قمری، جمعیتی کثیر و خیرهکننده برای تجدید میثاق با او، دشواری مسیر طولانی سفر با پای پیاده را بر خود هموار کردهاند و رو به سوی او آوردهاند تا حبّ او را در دل زنده نگاه دارند و با رساترین بیانها ابراز کنند که طالب نوشیدن جرعهای از جام هدایت او هستند.
خوب که بنگری، در مسیر پیادهروی هرکس گوشهای از کار را گرفته است و اینجا خادمی مقامی است که عاشقان بر سر آن رقابت میکنند. امروز مریدان کوی حسین(ع) در دشت نینوا میکوشند که کسی رنجی متحمل نشود و همگان در هر آنچه که هست – کم یا زیاد – شریک هستند، اما جای جای این مسیر، هر صحنهای که مشاهده میشود، با اندک تاویلی در ذهن نظارهگر محرم، به مرثیهای سوزناک بدل میشود:
دختر بچهای که بر دوش پدر نشسته و خندان به هر سو مینگرد و هراسی در دل ندارد، جوان رشیدی که بیرق یا اباالفضل به دوش میکشد، خادمی که تو را به سرای خویش میخواند و با تکریم، اطعام میکند و دائما میپرسد که آیا بیشتر نمیخواهی؟، مبادا که گرسنه او را ترک کنی و نوجوان سیهچردهای که با محبت به تو آب گوارای دربستهای را هبه میکند و با اشاره میگوید که بیشتر بردار، مبادا که تشنه بمانی...
اربعین ١٤٣٦ قمری در دشت نینوا مهر و محبت و برادری بینظیری تجربه میشود که هرچه در ذهن مرور کنی، خاطرهای از این حجم عاطفه و محبت را در هیچ مقطعی از روزگار خویش نخواهی یافت که با آن قابل قیاس باشد و عجیب آن که این همه تنعم، زائر را بیشتر میآزارد و قلبش را می سوزاند و چشمانش را تر میکند.
بامداد امروز آخرین گروههای زوار با پای پیاده وارد کربلا شدند تا اجتماع عظیم و بینظیری از دهها قومیت و ملیت، گردهم آیی باشکوه دیگری را در اربعین حسینی(ع) رقم بزنند.
اینجا برادری و محبت موج میزند و «عبادالله» زیر سایه مهر «اباعبدالله» همدل، امیدوار و استوار گام بر میدارند و پایِ برهنه آنها نشان میدهد که خود را مخاطب این آیه شریفه یافتهاند که «فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّس...».
آنگاه که موسی به همراه خانواده خویش در ظلمات بود، کورسوی نوری دید و چون به سوی آن نور حرکت کرد و به آن نزدیک شد، خطاب الهی در رسید که «إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى: این منم پروردگار تو! پاىپوشهای خویش بیرون آور که تو در وادى مقدس طوى هستى»(طه/۱۲).
برخی مفسران با استناد به روایاتی که ناظر به تأویل آیه و بطون آن است، گفتهاند که «منظور از "فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ" این است که دو ترس و وحشت را از خود دور کن: خوف از این که خانوادهات که مورد علاقه تو است در این بیابان از بین برود، و خوف از فرعون»!(1).
زائرانی که از مبادی دور و نزدیک با پای پیاده و برهنه به سوی حرم اباعبدالله(ع) میآیند، خود را مخاطب این کلام الهی پنداشتهاند که باطن آن، از یک سوی دل کندن از تعلقات دنیوی و از سوی دیگر، شجاعت و دلاوری در برابر تفرعن ظالمان است.
زائران پیاده اربعین تمرین میکنند که موسیوار دو پایپوش خویش را واگذارند و به یاری خضر بشتابند و این همدلی و برادری و وحدت مقصد را نه در مقطعی خاص که در همه دورانها حفظ کنند، چرا که «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا».
اربعین آغاز راهی است که تا مقصد هنوز منزلهایی در پیش دارد.
تمام آنچه ندارم، نهاده خواهمرفت پیاده آمدهبودم، پیاده خواهمرفت(2)
پینوشتها:
1- تفسیر «نور الثقلین»، جلد 3، صفحه 373.
2- محمدکاظم کاظمی.