آیتالله سیدمحمدمهدی برهانی از نوادگان علامه سیدهاشم بحرانی و فرزند صاحب تفسیر روایی بینظیر با عنوان پیامبر اعظم(ص) در گفتوگو با خبرگزاری بین المللی قرآن (ایکنا) درباره خصوصیات تفسیر پیامبر اعظم(ص)، تالیف منتشر نشده آیتالله سیدمحمد برهانی اظهار کرد: این تفسیر ترتیبی است، اما ما در همه آیات روایت نداریم. آقایانی که تفسیر میکنند و مثلا نمونه المیزان و... را نوشتهاند معمولا تفسیر خود را میگویند و جایی اگر روایاتی باشد به آن اشاره شده است. تفسیر البرهان روایی است، اما آن هم تکمیل نیست و برخی از آیات به دست صاحب البرهان تفسیر نشده است. لذا البرهان از آیاتی که روایات نداشته گذشته است. شما این قضیه را محدودتر کنید و تنها روایاتی را در نظر بگیرید که از پیامبر رسیده که محدود هم میشود. کتاب العلم نوشته پدرم آیتالله سیدمحمد برهانی، جمعآوری احادیث نبوی پیامبر در خصوص علم است که از طریق ائمه به ما میرسد و اولین نمونه از کارهایی بود که ایشان میخواستند در باره موضوعات متفاوت انجام دهند اما از این کار منصرف شدند.
وی ادامه داد: ایشان در مقدمه کتاب العلم ذکر میکنند که در نظر داشتهاند، بعدها موضوعات دیگری را بپردازند. در بحث رجالی که داشتهاند به اصحاب پیامبر پرداختهاند و بر خلاف اعتقاد اهل سنت که قابل به برابری اصحاب پیامبر بودهاند، به بررسی صلاحیتهای اصحاب پرداختهاند و شئون خاص هر یک را بیان کردهاند.
برهانی افزود: ایشان به کتب اربعه اکتفا نکردهاند و برخی از دیگر از کتابهای حدیثی شیعه نیز استفاده کردهاند. ایشان بحار را به جهت اینکه مجمع حدیثی است، مورد استفاده قرار دادهاند. ظاهرا قصد ایشان این بوده است که احادیث را به کتب اصلی ارجاع دهند.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا اجتهاد در تفسیر معنا دارد، گفت: در تفسیر ماثور و حتی در غیر ماثور، اجتهاد به معنایی که در فقه مطرح است، بیمعناست. فقه اسخراج احکام است ولی در تفسیر قرآن بیان مقصد خداوند را داریم. این بیان مقصود غیر از آن است که روایاتش از جانب معصومین باشد، ممکن نیست. هیچ فرد غیر معصومی نمیتواند ادعا کند که در یک آیه منظور خداوند چه بوده است. آنچه را هم که به عنوان تفسیر مطرح میشود، در واقع تفسیر نیست، بلکه شرح کلمات و مباحث ادبی قرآن است و هیچ مسلمانی نمیتواند به جرات بگوید که مقصود خداوند این بوده است.
معنای اجتهاد در تفسیر قرآن
وی ادامه داد: اجتهاد به این معنا که کسی در رجال و سند حدیث و در متن حدیث تفکر کند و از آن مطلبی را که قصد معصوم (ع) بوده است را استخراج کند، به شرطی که موافقت با اصول مذهب داشته باشد، این قدرت اگر نامش اجتهاد باشد، بله اما اصطلاحا به چنین چیزی اجتهاد گفته نمیشود.
برهانی تصریح کرد: اجتهاد امروزه به استخراج احکام از منابع نامیده میشود که به فقه بر میگردد. ما خیلی از اصطلاحات را داشتیم که در زمان نزول قرآن با امروز تفاوت دارد. مثلا آیه نحل که غالب علما میگیرند بر وجوب استنباط که از نظر من این گونه نیست به خاطر اینکه خود آیه محل تامل و دقت است.
وی در خصوص اینکه احادیث نبوی در خصوص آیات قرآن بیشتر ناظر بر چه مسائلی است، گفت: بنده تحقیق میدانی در این زمینه نداشتهام، اما تصورم این است که آنهایی که به معصوم مراجعه میکردند، بیشتر ناظر به آیات متشابه است که فهمش به سادگی ممکن نیست. بر عکس در آیه محکمات ابهامی وجود ندارد و نیاز ندارد از معصوم بپرسیم. بنابراین علیالظاهر مراجعات مردم به معصومین بیشتر در خصوص متشابهات بوده است. آنچه ما به دنبال آن هستیم هم همین متشابهات است. آنچه روان و واضح است نیاز به توضیح ندارد.
برهانی در پایان گفت: قرآن و معصومین به تنهایی کفایت نمیکند و لذا فرمودهاند اگر روایتی از ما رسید و خلاف قرآن بود به دیوار بکوبیدش. این بدان معناست که این روایت از دیدگاه معصوم مطابق با قرآن است و این معنای حدیث انی تارک فیکم ثقلین با تمسک به این دو است که گمراهی حاصل نخواهد شد. وقتی کسی این مساله را بفهمد و ایمان قلبی به تمسک به این دو شی گرانبها وجود داشته باشد، هرگز ضلالتی در راه نخواهد بود و در این دنیا ارزشمندترین مساله هدایت است.