حجتالاسلام والمسلمین علی اکبر بابایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) درباره تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع) با بیان اینکه، اگرچه برای ما به صورت قطعی روشن نیست که این تفسیر از امام عسکری(ع) باشد گفت: پیدایش این تفسیر مربوط به روایتی از مفسر استرآبادی است که ایشان نیز از قول دو روای آن را ذکر کرده است.
وی با بیان اینکه در روایات شیخ کلینی، علی بن ابراهیم قمی، احمد برقی، احمد بن ادریس و ابن قولویه و ... از این اثر و راویان آن نامی برده نشده است ادامه داد: براساس آنچه مفسر استرآبادی نقل کرده است؛ یوسف بن محمد بن زیاد و سیار دو نفری هستند که راویان این تفسیرند و نقل است که خدمت امام رسیده و امام نیز مطالب را به ایشان القاء میفرمودند و آنان نیز قریب به مضمون آن را مینوشتند.
بابایی با بیان اینکه علما، نظرات مختلفی در مورد این تفسیر دارند اظهار کرد: شیخ حر عاملی سند متصلی درباره این تفسیر ذکر کرده که شیخ صدوق هم در آن وجود دارد و به دو نفر راوی که نام بردیم ختم میشود و ایشان نیز مدعی هستند که به مدت هفت سال از محضر امام عسکری(ع) بهرهمند شدهاند.
نویسنده کتاب قواعد و روشهای تفسیری با بیان اینکه برخی این تفسیر را ساختگی و برخی نیز مورد تایید قرار داده و گروه سومی نیز قائل هستند که این تفسیر با وجود آن که انتسابش به امام قطعی نیست ولی مطالب مفید و قابل استفاده در تفسیر دارد اضافه کرد: عدهای مانند آیتالله خویی، علامه معرفت، علامه بلاغی، محقق شوشتری و ... آن را ساختگی میدانند البته دلایلی که اقامه میکنند، اشاره به مطالب تاریخی و کلامی این تفسیر دارد.
بابایی اظهار کرد: آیتالله خویی در مورد این اثر فرموده مطالب آن نهتنها همتراز و در شان و مقام ائمه(ع) نیست بلکه انتساب برخی مطالبش به عالمان بزرگ هم صحیح نیست.
این قرآنپژوه با بیان اینکه این دیدگاه قابل نقد است تصریح کرد: مسئله مهمی که نباید از آن غافل شد این است که امام شاید خواستهاند مطالب تفسیری را در حد فهم مخاطبان آن دوره بیان کنند لذا معیار، فهم مخاطبان دوره امام و نه علم و عقل امام معصوم(ع) است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با اشاره به دیدگاه افرادی مانند محمدتقی مجلسی، محمدباقر مجلسی، شهید ثانی، شیخ حرعاملی و محدث نوری و ... در تایید این تفسیر ادامه داد: هر کدام از این عالمان دلیل هم برای درستی نظر خود بیان کردهاند که از جمله محمدتقی مجلسی آورده «کسی که با کلام ائمه(ع) سر و کار دارد میداند گفتار آنان است»؛ همچنین شهید ثانی به علت اعتماد شیخ صدوق بر مطالب این تفسیر، آن را برای خود حجت برشمرده است.
وی با اشاره به نظر برخی از معاصرین مانند آیتالله استادی عنوان کرد: ایشان مقالهای در این باره نوشته و دیدگاه مختلف علما را بیان کرده است و بنده هم تحقیقی در این زمینه نوشته و نقاط ضعف و قوت اقوال را گوشزد کردهام که در کتاب مکاتب تفسیری نیز ذکر شده است.
بابایی با اشاره به ناکافی بودن دلایل طرفین چه کسانی که به دفاع پرداخته و یا آن را رد کردهاند تصریح کرد: نظر بنده این است که چون، دو نفر واسطه تفسیر و روای، توثیق نشدهاند، مجهول است؛ بنابراین نه میتوانیم آن را رد کرده و نه دروغ بدانیم بنابراین ناچار به جمعآوری قران در تایید یا رد نظر خود هستیم.
وی در جمعبندی محتوای این تفسیر با بیان اینکه سه دسته مطلب در این تفسیر وجود دارد عنوان کرد: برخی از مطالب با قرائنی مورد تایید است؛ برخی رد میشود و برخی نیز نامعلوم هستند و فقط به عنوان موید برای روایات دیگر قابل استفاده است.
نویسنده کتاب مکاتب تفسیری افزود: در مورد دسته اول روایات می توان به روایت «روایت معروفی مربوط به شرایط فقها هست که «فَأمَّا مَن کانَ مِن الفُقَهاءِ صائناً لنفسِهِ حافِظاً لِدینِهِ مُخالِفاً على هَواهُ مُطِیعاً لأمرِ مَولاهُ فلِلعَوامِّ أن یُقَلِّدُوهُ ، وذلکَ لا یکونُ إلّا بَعضَ فُقَهاءِ الشِّیعَةِ لا جَمیعَهُم» اشاره کنیم؛ این روایت که ماخذ اصلی آن همین تفسیر است بسیار مورد استفاده علما، محققان، فقها و مراجع در بحث تایید ولایت فقیه در دوره غیبت قرار گرفته است و کسانی مانند شیخ انصاری این روایت را روایت شریفی میداند که آثار صدق از آن هویداست.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با اشاره به مطالب این تفسیر در مورد هاروت و ماروت اظهار کرد: در روایات اسرائیلیات، مطالب زشتی در مورد این دو فرشته بیان شده ولی در این تفسیر، بیان شده که این دو فرشته و معصوم بودند و فرشتگان نیز مرتکب گناه نمیشوند.
وی با بیان اینکه این تفسیر شامل سوره مبارکه حمد و 148 آیه از سوره بقره به صورت پراکنده است که البته این مقدار موجود است به تفاسیر ذیل آیه «ان الله لا یستحیی ...» اشاره کرد و گفت: متاسفانه در برخی روایات اهل سنت مطالب نادرستی در مورد اینکه بعوضه، به پیامبر(ص) و امام علی(ع) نسبت داده میشود آمده است اما با ملاحظه این تفسیر می بینیم که توضیح خوبی در این زمینه بیان شده که نتیجه آن رد دیدگاه بیان شده در روایات اهل سنت است.
بابایی با بیان اینکه این مطالب از نقاط قوت این تفسیر است اظهار کرد: در این تفسیر بیان شده که برخی امام و پیامبر(ص) را در جای خدا مینشاندند و نسبت الوهیت میدادند لذا ذکر شده که مقام ایشان در برابر خدا مانند بعوضهای بیشتر نیست و قصد اینکه جایگاه این دو بزرگوار را تقلیل دهند در میان نیست و همین مطلب از وجوه بارز در این تفسیر است.
وی تاکید کرد: بنابراین ما نه همه مطالب این تفسیر را تایید و نه همه آن را رد می کنیم و معتقدیم که در بسیاری از موارد مطالب آن در بحث روایات تفسیری مفید و قابل بهرهبرداری است.