به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، هادی خانیکی، استاد علوم ارتباطات، شامگاه گذشته هفتم شهریورماه در آیین بزرگداشت استاد محمدتقی شریعتی با عنوان «جان جهان دانش و اخلاق»، که در تالار شهر مشهد برگزار شد، در خصوص ویژگیها و خصوصیات گفتمان این استاد برجسته دینی اظهار کرد: استاد شریعتی در واقع مجموعه ترکیبی از خصوصیتهایی است که از او به عنوان موسس در گفتمان روشنفکری یا اصلاحگری دینی، یک شخصیت ساخته است. اما در این مورد که این ویژگیها چطور از او سقراط خراسان ساخت، باید گفت این که ایشان لقب سقراط گرفت، در واقع به دلیل نوعی از اندیشه و رفتار بود و البته سقراط خراسان در ارتباط و پیوند نزدیک با سقراطیگری در ایران هم بود.
وی ضمن بیان این که شریعتی پدر، مرحوم مهندس بازرگان و مرحوم آیتالله طالقانی هرسه در یک سطح میتوانند مورد توجه قرار بگیرند و فرزند مشروطه هستند، افزود: این که استاد شریعتی چطور در متن یک زندگی اجتماعی، سیاسی و علمی، قابلیت و قدرت گفتوگو را پیدا میکند، در خور تامل است و به نظر من بخشی از آن به زیستههای شریعتی پدر و بخشی نیز به اندیشهها و تلاش او باز میگردد. آنچه به زیستههای او برمیگردد آن است که اولین پیشهای که در زندگی انتخاب میکند، معلمی است و از سال 1309 و از 23 سالگی آن هم در روستا و شهرستان، از دبستان معلمی را آغاز میکند، به دبیرستان و نهایتا دانشگاه میرسد.
خانیکی اضافه کرد: ویژگی دوم استاد محمدتقی شریعتی سخنران بودن ایشان است. او سخنرانیهای خود را ابتدا از دورهها و جلسات خانگی و از محافل به صورت سیار در دهه 20 آغاز میکند تا منجر به تاسیس کانون نشر حقایق اسلامی میشود. همچنین ایشان از ابزارها و امکانات سخنوری در زمان خود استفاده میکند، در سال 1327 به رادیو مشهد میرود و بعدها در کنار حضور در کانون، در تهران نیز موثر میشود.
این استاد علوم ارتباطات همچین به سومین ویژگی او با عنوان موسس یا نهادساز بودن اشاره کرد و گفت: مهمترین آن تأسیس کانون نشر حقایق اسلامی است و همچنین چهارمین ویژگی ایشان آن است که سیاستورز بوده است؛ به معنای آن که عافیتطلبی نکرده و در انتخابات نیز شرکت میکند، در نهضت مقاومت ملی وارد شده و تجربه زندان و دستگیری نیز دارد و نهایتا در شرایط دشواری در سال 52 و 53 به زندان میرود.
محمدتقی شریعتی متفکر شفاهی نیست
وی افزود: ویژگی پنجم این که در کنار تمام چنین خصوصیاتی، ایشان یک مولف و محقق بوده و یک متفکر شفاهی نیست؛ به این معنا که به خلق اثر میپردازد و از 1320 که «تاثیر هنرهای مسلمین» را ترجمه کرده و به دلیل این خصوصیت، یکی از سازندگان گفتمان اصلاحگری دینی یا روشنفکری دینی است و در برابر چهار جریان موثر زمان خود، یعنی اندیشه مارکسیستی که حزب توده آن را نمایندگی میکرد، مدرنیسم غیر مذهبی که در آثار مختلف نویسندگان آن زمان است، استبداد سیاسی و نیز تحجر مذهبی یک گفتمان را میسازد.
خانیکی ادامه داد: گفتمانی که او میسازد، هویتساز است و باید دید چطور میشود این هویت را که در زمان خود به درستی برساخته شد، امروز نه به شکل نوستالژیک؛ بلکه به شکل هویتی زنده و پایا امروز احیا کرد؟ این امر مختصاتی دارد که به آن میپردازم.
این استاد دانشگاه بیان کرد: اولا این که این گفتمان دینمدار و به دنبال روایتی از دین است که سازگار با آزادی، نوگرایی، عدالت است. دوم این که خردگرا و عقلانی بوده و به استدلال مبتنی است، سوم زمانشناس بوده و به مساله زمانه خود میپردازد و باید دید ما چه میزان در کشف مساله زمانه خود، زمانشناس هستیم. ویژگی چهارم این که مسالهمحور و نه مسالهگریز است، پنجم آن که مبتنی بر منابع اصلی بوده و به همین دلیل بازگشت به قرآن سرلوحه کاری است که شریعتی پدر در پی آن است.
وی ادامه داد: ویژگی ششم آن که کار محمدتقی شریعتی گفتوگویی است؛ به این معنا که طرف صاحب حق و برابری برای خود در گفتوگوها قائل است و هفتم این که هویتساز است؛ هویتی که مبتنی بر دین سازگار با شرایط زمانه خود اعم از ملیت یا آزادی و نوگرایی است و لذا زیست مومونانه را در کنار کنش روشنگرانه قرار میدهد.
خانیکی با طرح سوالی در این خصوص که چرا شریعتی پدر در زمان خود موفق است و ما امروز به عنوان روشنفکران زمانه خود چنین توفیقی را نداریم، بیان کرد: به نظر من این امر باز میگردد به فهمی که شریعتی پدر از مساله زمانه دارد.
این استاد دانشگاه همچنین با اشاره به کار ارزنده «شهید رمضانعلی شاکری» در زمان خود اظهار کرد: رمضانعلی شاکری در زمان خود کاری انجام داد که به یک اتفاق ارزنده تاریخی تبدیل شده است. ایشان سه سوال را مطرح میکند با این عناوین که اولا فلسفه حیات چیست و ثانیا آیا اسلام میتواند به مسائل زمانه پاسخ دهد و در نهایت این که وظیفه مسلمان در این شرایط چیست؟
وی ضمن اشاره به این که استاد شریعتی 12 ضرورت را در اسفند 1342 در پاسخ به این سوالات بیان کرده است، تشریح کرد: اصل اول رد واسطهها در فهم دین است؛ به این معنا که بین آفریدگار و بندگانش حجاب زیادی به وجود آمده و این نمیتواند فهم ما را از دین صورت دهد و باید این حجابها را که نگاهی از بالا به پایین دارد، از بین برد.
خانیکی ادامه داد: اصل دوم برقراری مساوات کامل همگانی است و ایشان در این اصل، از عدالت به کرامت انسانی میرسد. همچنین اصل سوم تاسیس شورا است که در توضیح آن میگوید این اصل همچون قانون اساسی است که برای رعایت حقوق مردم باید به یک صورت عملیاتی درآید. اصل چهارم اعتبار یافتن تلاش فردی است؛ به این معنا که سعادت و شفقت نتیجه کار و کوشش شخص قرار داده شود و نه عوامل دیگر.
این استاد علوم ارتباطات گفت: اصل پنجم اعتراف به حق عقل و علم است؛ به این معنا که فهم از دین و مسائل جامعه مبتنی بر عقل و علم گردد که ایشان از این اصل به نتایج دیگری بر اساس آیات قرآن، از جمله فضیلت شنیدن میرسد. اصل ششم همبستگی بین دین و مدنیت و به تعبیر ایشان برابری تدین و تمدن است که به تفصیل به توضیح آن میپردازد.
وی اضافه کرد: هفتمین اصل، متوجه ساختن ذهن انسان به نظام طبیعت و دقت و نظم آن و اصل هشتم اعتراف به حقوق میل و عواطف است؛ به این معنا که انسانی را خارج از میل خوردن، آشامیدن، نکاح، مسکن و دیگر نیازها در نظر نگیریم. همچنین اصل نهم وسعت نظر و تسامح است که این اصل را با تجربه تاریخی از اسلام مطرح میکند.
خانیکی در بیان این اصول افزود: اصل دهم توجه به اندیشه پیشرفت و بیانگر آن است که اسلام بالذاته میل به پیشرفت جامعه دارد. اصل یازدهم توجه به آن است که دین برای خیر و مصلحت امور و نه برای ذلت و تسخیر انسان خلق شده است و نهایتا اصل دوازدهم مربوط به آزادی بحث و نظر و باز کرن باب گفتوگو و استدلال بر اساس برهان است.
اندیشه و زبان شریعتی با دردهای مردم آشنا بود
این استاد دانشگاه بیان کرد: توصیه استاد شریعتی همواره این بوده که اگر میخواهید با زبان دین با جامعه سخن بگویید، باید با این اصول قدم بردارید. لذا اگر میخواهیم به نیاز امروز در مورد هویت توجه کنیم و ببینیم چطور میتوان یک عرصه عمومی خلق کرد که در آن صاحبان اندیشه بتوانند مخاطبان خود را پیدا کنند، باید بدانند که اگر بحران مخاطب دارند، بخشی از آن به بحران تفکر و اندیشهای که خودشان در مواجهه با جامعه دارند، بازمیگردد.
وی در تکمیل سخنان خود گفت: ویژگی شریعتی آن بود که اندیشه و زبان او با دردهای مردم آشنا بود. به این دلیل که به دین و نقش آن در جامعه توجه داشت و توانست از عرصه عمومی دین برای پیشبرد گفتوگو قدمهای بزرگی بردارد. لذا این امر او را به مدل سقراطی نزدیک میکرد؛ به این خاطر که ویژگی مهم سقراط آن بود که میگفت من از شاگردانم همانقدر میآموزم که آنان از من؛ او گفتوگو را خلق مفهومی جدید میدید و این در زندگی استاد شریعتی هم به وضوح دیده میشود. بنابراین حیات مشترکی که او خلق کرد، گمشده فکری روشنفکران ما است.
انتهای پیام