به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، دعا نوعى عبادت و نشان از خضوع و بندگى است که مانند سایر عبادات آثار تربیتی دارد، از جمله دعاهایی که در ماه مبارک رمضان به خواندن آن تأکید میشود، دعای ابوحمزه ثمالی است که وجود مبارک امام زینالعابدین(ع) در تمام سحرهای ماه مبارک رمضان میخواندند. این دعا در جوامع روایی و حدیثی ما آمده، در مصباح کَفعَمی و در اقبال سیّدبن طاووس نیز وجود دارد. مرحوم سیّدبن طاووس میگوید: «با سند خاصی که ما به هارون بن موسیِ تلعلُکبُری داریم، او از حسن بن محبوب سراد و او از ابوحمزه ثمالی نقل میکند». این هارون بن موسیِ تلعکبُری که ابن طاووس سلسله سندش در نقل این دعای نورانی به او ختم میشود، از بزرگان حدیث بوده و مورد وثوق است.
دعا طبق بیان نورانی امام سجاد(ع) بهترین عبادت است و ذات اقدس الهی در این آیه مبارکه که فرمود: «ادْعُونی اَستَجِبْ لَکُمْ إنَّ الَّذین یَسْتَکْبِرونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرین»؛ (غافر/60) به سه نکته اشاره کرد. نکته اول این که دعا عبادت است، دوم اینکه ترک دعا استکبار است و سوم این که خداوند مستکبران را، یعنی تارکان دعا را به دوزخ تهدید کرده است.
دعاى ابوحمزه ثمالى علاوه بر آن كه يك دوره درس خداشناسى را در بر دارد، راه و رسم بندگى و طريق انابه و توبه و بازگشت به پروردگار را به ما مىآموزد. در فراز آغازین دعای ابوحمزه ثمالی آمده است: «الهى لا تُؤَدِّبْنى بِعُقُوبَتِكَ؛ اى معبود من، مرا با مجازاتت ادب مكن».
«أدَب» (بر وزن طلب) به معناى دعوت كردن ديگرى به نيكىها و ترك زشتىهاست و تأديب نيز همين معنا را مىرساند. اين كار وظيفه تمام انبيا، اولياء، معلمان، پيشوايان، پدران و مادران است كه پيروان، شاگردان، فرزندان خود را به نيكىها دعوت كنند و از بدى بازدارند. بلكه قبل از همه، ادب كردن كار خداست كه گاه از طريق فرستادن پيامبران و نازل كردن كتب آسمانى، انسانها را ادب مىكند و گاه از طريق آزمونهاى تكوينى و مجازاتهاى مادى و معنوى. «عقوبت» از مادّه «عَقِب» نیز به معناى «كيفر كار خلاف» آمده است.
فراز آغازین دعای ابوحمزه ثمالی (الهى لا تُؤَدِّبْنى بِعُقُوبَتِكَ) ناظر بر حلیم بودن خداوند است که اشاره به مسئله آمرزش گناهان و عدم تعجيل در عقوبت بندگان است.
خداوند در مورد عدم تعجيل عقوبت مىفرمايد: «وَ رَبُّكَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ لَوْ يُؤاخِذُهُمْ بِما كَسَبُوا لَعَجَّلَ لَهُمُ الْعَذابَ؛ و پروردگارت آمرزنده و داراى رحمت است؛ اگر مىخواست آنان را به سبب اعمالشان مجازات كند عذاب را هر چه زودتر براى آنها مىفرستاد». (کهف/58)
البته در این میان تنها راه نجات از خصومت پروردگار و عقوبت او اين است كه دست از ظلم بكشیم و از گذشته توبه كنیم و حقوق از دست رفته را به صاحبانش باز گردانیم و جبران نمايیم.
«وَلا تَمْكُرْ بى فى حيلَتِكَ؛ و مرا به تدبير خويش دچار نكن» «مكر» در لغت عرب با آنچه در فارسى امروز از آن مىفهميم، تفاوت بسيار دارد در فارسى امروز مكر به نقشههاى شيطانى و زيانبخش گفته مىشود، در حالى كه در لغت عرب هر نوع چارهانديشى را «مكر» مىگويند كه گاهى خوب و گاهى زيانآور است.
«مكر» در اصل، به معناى تابيدن، پيچيدن و چارهانديشيدن و منصرف ساختن ديگرى است و به همين دليل، به هر كار انحرافى كه توأم با اخفاء و پنهانكارى باشد نيز گفته شده است و اختصاص به نقشههاى زيانبخش كه در فارسى امروز در آن استعمال مىشود ندارد، بنابراين، هم در چارهانديشىهاى بد به كار مىرود و هم چارهانديشىهاى خوب، و در آنجا كه به خدا نسبت داده مىشود، معناى دوم آن مراد است؛ بنابراين، هنگامى كه اين واژه در مورد خداوند به كار مىرود به معناى خنثى كردن توطئههاى زيانبار است.
لیکن طرح فراز «الهى لا تُؤَدِّبْنى بِعُقُوبَتِكَ» نشان میدهد مکری که منظور شده، از مکرهایی است که بهواسطه خدعه و اعمال بد انسان حاصل میشود، لذا تداوم این دعا با «وَلا تَمْكُرْ بى فى حيلَتِكَ» اشاره به همان كيفرها و بلاهاى ناگهانى و بيچارهكنندهای است که در قالب «مكر الهى» خداوند، مجرمان، با نقشههاى قاطع و شكستناپذير خداوند، به جزای مکر خود و اعمال بدشان میرسند.
بديهى است نقشههاى خدا بر نقشههاى همه پيشى مىگيرد؛ چرا كه آنها معلوماتى اندك و محدود دارند و علم خداوند بىپايان است، آنها براى پياده كردن طرحهاى خود قدرت ناچيزى دارند، در حالى كه قدرت او بىپايان است.
البته باید دانست تأخير كيفر الهى در برابر خدعه انسان، دليل بر پاكى و درستى انسان و يا ضعيف و ناتوانى پروردگار، نیست و ناز و نعمتهايى را كه آنان در آن غوطهورند، نشانه تقرب به خدا نیست، چه بسا اين پيروزیها و نعمتهايى كه به انسانها مىرسد، مقدمه مجازات استدراجى پروردگار باشد، خداوند آنها را غرق نعمت مىكند و به آنها مهلت مىدهد و بالا و بالاتر مىبرد، اما سرانجام چنان بر زمين مىكوبد كه اثرى از آنها باقى نماند و تمام هستى و تاريخشان را درهم مىپيچد؛ چرا که «وَ يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ؛ آنها نقشه مىكشند و چاره مىانديشند و خداوند هم چارهجويى و تدبير مىكند و خداوند از بهترين چارهجويان و مدبّران است». (انفال/30)
بهعنوان نمونه کسانی که حداكثر نيروى فكرى و جسمانى خويش را براى نابود كردن پيامبر اسلام(ص) به كار بردند، لیکن خداوند به وسيله چند تار عنكبوت مسير تاريخ بشريت را تغيير داد! اين منحصر به جريان هجرت نيست بلكه تاريخ انبياء نشان مىدهد كه همواره خداوند براى درهم كوبيدن گردنكشان از سادهترين وسائل استفاده مىكرده، گاهى از وزش باد و زمانى از انبوه پشهها و گاهى از پرنده كوچك ابابيل و مانند اينها، تا ضعف و ناتوانى بشر را در برابر قدرت بىپايانش آشكار سازد و او را از فكر طغيان و سركشى باز دارد.
وقتی درهاى نجات بر روى ما بسته شود راه چارهاى براى ما باقى نخواهد ماند. از این رو امام سجاد(ع) در ادامه دعا میفرماید: «مِنْ ايْنَ لِىَ الْخَيْرُ يا رَبِّ، و َلا يُوجَدُ الَّا مِنْ عِنْدِكَ، وَ مِنْ ايْنَ لِىَ النَّجاةُ، وَ لا تُسْتَطاعُ الَّا بِكَ؛ از كجا خيرى بيابم، اى پروردگار من، در حالى كه جز در پيشگاه تو يافت نشود و از كجا راه نجاتى يابم، در حالى كه جز با كمك تو ميسر نشود».
تعبيرات امام سجاد(ع) اشاره به توحيد افعالى خدا است، يعنى همه چيز منتهى به ذات پاك او مىشود، اما خداوند به انسان اختيار و آزادى اراده داده و براى آزمايش او اسباب خير و شرّ و خوبى و بدى را در اختيارش نهاده، و اين خود انسان است كه سرانجام تصميم نهایى را مىگيرد که از كدامين راه برود و با كدامين برنامه خود را تطبيق دهد، مسلّماً آنها كه راه ايمان و عمل صالح را برمىگزينند، خداوند انواع خيرات را بر دست آنها صادر مىكند و از اينجا تفسير آياتى كه مىفرمايد: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ؛ انسان هر كار خوب و بدى را كند روز قيامت در برابر خود حاضر مىبيند كه انسان در برابر نعمتهاى پروردگارش بسيار ناسپاس و بخيل است و او خود (نيز) بر اين گواه است». (زلزال/8) روشن میشود.
لذا تنها بايد بر او توكّل كرد و به مضمون آيه شريفه «وَ ان يَمْسَسْكَ اللّهُ بِضُرٍّ فَلا كَاشِفَ لَهُ الّا هُوَ وَ ان يُرِدْكَ بِخَيَرٍ فَلا رآدَّ لِفَضلِهِ يُصيبُ بِهِ مَن يَشآءُ مِن عِبَادِهِ وَ هُوَ الغَفُورُ الرَّحيمُ؛ هرگاه خداوند(براى آزمايش يا كيفر گناه،) زيانى به تو رساند، هيچكس جز او، آن را برطرف نمىسازد و اگر اراده خيرى براى تو كند، هيچ كس نمىتواند مانع فضل او شود، به هركس از بندگانش بخواهد (و شايسته بداند، هرخيرى را) مىرساند و او آمرزنده مهربان است»، (یونس/107) ایمان آورد که در صورت تحقق این مهم، انسان به حقيقت «توكّل» نزديك میشود و خداوند او را در زمره متوكلان حقيقى قرار مىدهد.
بر این اساس نتيجه روشن توكّل بر خدا؛ نجات و پيروزى است همانگونه که خداوند مىفرمايد: «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ انَّ اللَّهَ بَالِغُ امْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَىْ ءٍ قَدْراً؛ هر كس بر خدا توكل كند خدا كار او را به سامان مىبرد، خداوند فرمان خود را به انجام مىرساند و براى هر چيز اندازهاى قرار داده است» در واقع خداوند وعده قطعى به همه متوكّلان داده كه مشكلات آنها را حل كند. (طلاق/3)
البته باید دانست مفهوم صحيح توكل در فرهنگ اسلام اين است كه انسان تا آنجا كه در توان دارد، كوشش و محكمكارى كند و آنجا كه از توان او بيرون است بر خداوند و لطف او تكيه كند و هرگز يأس و نوميدى به خود راه ندهد.
منابع: كليات مفاتيح، سوگندهاى پر بار قرآن ، انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى، پيام امام اميرالمومنين عليهالسلام از مکارم شیرازی ، معجم رجال الحديث سید ابوالقاسم خوئی، مصباح المتهجّد شیخ طوسی، اقبال، بحارالانوار، الذریعه آقا بزرگ تهرانی، لغات در تفسير نمونه.
انتهای پیام