به گزارش ایکنا؛ حجتالاسلام والمسلمین هادی سروش، مدرس حوزه و پژوهشگر دینی، شب گذشته، 30 مردادماه، از طریق صفحه اینستاگرام خود به طرح بحث در زمینه «هدم دین در پوشش دینی» پرداخت که در ادامه متن آن را میخوانید؛
شرایط امسال به گونهای است که به دلیل کرونا، محافل مذهبی به شکلهای دیگری تبدیل شده، اما مهم این است که نام امام حسین(ع)، تفکر در مورد ایشان، توسل و تکامل به وسیله او تعطیل نشود. آنچه که بنده به خاطر دارم این است که شاید نزدیک به 28 سال در تمام سالهایی که گذشته، در چنین شبهایی در میان مردم بودیم و مطالبی عرض میکردیم و عرض توسل داشتیم، اما امسال به این صورت شده است.
موضوع سخن در مورد هدم دین در پوشش دینی است؛ یعنی عدهای کمر همت بستند که دین را منهدم کنند، اما نه مانند یک دشمنی که مردانه وارد مبارزه شود، بلکه به صورت منافقانه و در پوشش دین، وارد شدند و به دین ضربه زدند که مقصود بنیامیه هستند. میخواهیم ببینیم امام حسین(ع) در برابر این هدم دینی با پوشش دینی چه رفتاری را داشتند و چه درسی برای همه آزادیخواهان و خصوصاً شیعیان تا قیامت خواهند داشت.
اینکه میگوییم هدم دین، یعنی امویان کسانی هستند که به تعطیل شدن بخشی از دین راضی نیستند و میخواهند به کلی دین را از بین ببرند. همان طور که معاویه به مغیره گفت که تمام تلاشم را میکنم که نام رسول الله(ص) از مأذنهها برداشته شود و این را ابن ابیالحدید در شرح نهجالبلاغه نقل کرده است. علت اینکه با پوشش دینی وارد میشوند این است که میخواهند از قدرت دین برای خودشان بهره ببرند. دین یک حقیقت پرقدرتی است و میشود از قدرت دین استفاده کرد که حکومتها استفاده کرده و میکنند. لذا در پوشش دین وارد شدند و عده زیادی را فریب دادند و اینها باور نمیکردند که بنیامیه دشمن است و ثانیاً از قدرت دین استفاده میکنند.
در این موارد چیزی غیر از خون نمیتواند در مقابل پیشروی دشمنان دین در مواجهه با انهدام دین بایستد؛ یعنی همان کاری که امام حسین(ع) کرد. اولین خصوصیت و شاخصهای که این گروه دشمنان اسلام و دین دارند این است که با دین متفقهانه و با دین قوی و متکی بر یک بصیرت و درک عمیق مخالف هستند. صاحبان قدرت در این بخش از جامعه یک دین احساساتی و ظاهری میخواهند. در سرتاسر حاکمیت امویان نمازهای جمعه و جماعت و حج برقرار است، یعنی ظاهر را حفظ میکنند اما آیا به مسلمانی اجازه میدهند که وارد شود و درک عمیقی داشته باشد و در مورد دین سؤال کند؟ اصلاً این طور نیست.
از اینجا است که میفهمیم چرا ائمه(ع) در مقابل امویان به ما سفارش کردند که تفقه در دین داشته باشید که این را از قرآن گرفتهاند. قرآن، مسلمان و مؤمنی را واقعی میداند که در دین خودش تفقه داشته باشد. تفقه از ماده فقه است و فقه به معنای فهم عمیق است. وقتی فقه به باب تفعل میرود؛ یعنی باید برای به دست آوردن یک فهم عمیق دینی تلاش کرد که این را قرآن از ما خواسته است. اگر فهم عمیق دینی داشته باشیم کسی به سادگی نمیتواند ما را گول بزند. همه مشکلات جوامع دینی همین است که دینشناسی سطحی میشود و وقتی سطحی شد و عمیق نبود و افراد برای فهم عمیق دین تلاش نداشتند، به یک ظاهری بسنده میکنند و فکر میکنند خدا همین را خواسته است.
در ابتدای کافی، کتاب العلم قرار دارد و روایاتی در آنجا آمده است. یک روایت این است که فردی به امام صادق(ع) عرض کرد، شیعهای را میشناسم که با کسی ارتباط ندارد و اهل تحقیق و بررسی نیست و خانهنشین است، آیا شما روش او را میپسندید؟ امام صادق(ع) فرمودند: اگر بنا باشد ارتباطش را کلاً قطع کند، پس چطور میخواهد فهم عمیق دینی پیدا کند؟ بالاخره باید چند کتاب خواند و چند عالم دید تا انسان به فهم عمیق برسد؛ لذا امام فرمود این بنده خدا چطور میخواهد فهم عمیق دینی پیدا کند؟ در روایت دیگری فرمودند که ای شیعیان، به دینداری عمیق رهسپار شوید. دینداری عمیق یعنی دینداری جامع که انسان همه چیز را در یک موضوع بداند و بررسی کند.
مثلاً ما یک امر به معروف و نهی از منکر شنیدهایم، اما آیا شرایط آن را نیز میدانیم؟ امر به معروف و نهی از منکر چندین شرط دارد و اگر دینداری سطحی باشد، به آنها توجه نمیکنیم. امام صادق(ع) فرمود ای شیعیان، در اندیشههای دینی خود عمیق باشید. عمیق وارد شوید و بررسی کنید و مانند آدمهای سادهلوح نباشید. سادهلوحی در همه چیز اعم از اجتماع و خانواده و دین نارواست. این نقطه مقابل بنیامیه است. آنها از مردم دین سادهلوحانه میخواهند. البته اسلام دین سادهای است و پیامبر(ص) فرمود شریعت من طوری است که در آن آسانی و بزرگواری وجود دارد، اما سخن در سادهلوح بودن است.
نکته مهم این است که برای تفقه در دین و برای اینکه اندیشههای دینی و رفتارهای دینی ما دارای عمق باشد چه باید بکنیم؟ اگر خودمان اهل تحصیل هستیم باید تحصیل کنیم اگر نه باید مطالعه کنیم. این همه آثار در اندیشه دینی داریم که باید به اینها مراجعه کرد. بنابراین اهل نگاه کردن به دیدگاههای دیگران باشیم و دوم اینکه نگاه ما به یک عالم ربانی باشد که خود او متفقه در دین است. اگر سلسلهجنبان اندیشه دینی یک عالم متفقه در دین باشد، آنان که در این سلسله هستند نیز متفقه میشوند.
امام باقر(ع) فرمود کسانی که در مورد دین میخواهند حرف بزنند، باید دو شاخصه مهم داشته باشند؛ خصوصیت اول این است که علم داشته باشند؛ یعنی شخصی که در مسیر اندیشههای دینی است باید به معنای واقعی عالم باشد. با یک یا دو کتاب خواندن انسان عالم نمیشود. عالم شدن جامعیت میخواهد و غیر از آگاه شدن است. به قول استاد حسنزاده آملی، متفقه شدن در دین مانند این است که شما با سوزن خاکبرداری کنید. با لودر این کار چند شبانهروز طول میکشد، حالا شما در مورد سوزن تصور کنید که چقدر سخت است. بنابراین شاخصه اول عالم بودن است. دیگر اینکه هدایت باید از وجود آنها سرازیر باشد. هدایت یعنی معنویت و از دنیا دور بودن؛ یعنی یک روحانی عبایش به قدرت و ثروتی سنجاق نشده باشد و معنویت یعنی آن شخصی که میخواهد اندیشههای دینی را برای جامعه عرضه کند نباید وابسته به جایی باشد.
بنیامیه سطح دین را به مردم ارائه دادند و عمق آن را گرفتند و لذا مردم وارد عرصه کربلا شدند و در مقابل پسر پیامبر(ص) جنگیدند. به قول امام باقر(ع) آنها با ریختن خون امام حسین(ع) میخواستند به خدا نزدیک شوند، چون دینشان عمق نداشت و اهل تفقه نبودند.
انتهای پیام