اصلاح کدام فساد خون‌بهای امام حسین(ع) شد
کد خبر: 3917961
تاریخ انتشار : ۳۱ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۶:۲۳

اصلاح کدام فساد خون‌بهای امام حسین(ع) شد

امام حسین(ع) به برادرشان محمد بن حنفیه نوشتند که خروجشان برای اصلاح فسادی است که ایجاد شده، اما این فساد چه بود که اصلاحش به قیمت شهادت امام(ع) تمام شد؟ به تعبیر امام علی(ع) در نامه 53 نهج‌البلاغه، دین یعنی قرآن و اسلام، در دسته اشرار اسیر شد. خطرناک‌تر اینکه افراد دنیاخواه دین را وسیله قرار داده‌اند تا با سوءاستفاده و استثمار به وسیله آن به دنیا برسند؛ پس فساد ایجادشده، فساد بددینی است.

به گزارش ایکنا؛ نخستین جلسه از مراسم عزاداری امام حسین(ع) با سخنرانی محمد اسدی‌گرمارودی، استاد دانشگاه صنعتی شریف، امروز، 31 مردادماه، به صورت مجازی برگزار شد که در ادامه متن صحبت‌های وی را می‌خوانید؛

در قرآن کریم آیه 69 از سوره مبارکه نمل فرمود: روزی زمین سیر کنید و ببینید که عاقبت کار مجرمان چه شده است. مراد از این سیر، سیر فیزیکی و تنها در طبیعت عالم سیر کردن نیست، بلکه توجه نمودن به حوادث و رخدادها و درس‌آموزی از آن وقایع است و با این دید به واقعه عاشورا می‌نگریم. امام حسین(ع) با مردمی مواجه شدند که به نام دین، عقایدی را رواج دادند و مرتکب اعمالی شدند که اسلام و دین حقیقی از آن بیزار است؛ لذا امام حسین(ع) برای دفاع از دین، تا پای شهادت خود و یارانش پیش رفتند و اسارت اهل بیت(ع) خود را نیز قبول کردند، تا حقیقت دین خراب نشود و منافقان، بددینی را به نام دین حاکم نکنند.

حرکتی برای اصلاح

این واقعیتی است که با توجه به تاریخ اسلام برای هر انسانی روشن می‌شود، کما اینکه فرموده خود امام حسین(ع) است که وقتی امام(ع) از مدینه به سوی مکه حرکت می‌کردند، وصیت‌نامه‌ای نوشتند و به برادرشان محمد بن حنفیه دادند که این عبارت را متذکر شدند: «إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی ص أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَر». بیان امام(ع) این معنا را برای ما روشن می‌کند که فسادی ایجاد شده که نیازمند اصلاح است، اما این فساد چه بود که اصلاحش به قیمت شهادت امام(ع) تمام شد؟

در عبارات تاریخی داریم که از امام حسین(ع) نقل است، وقتی برخی به امام(ع) پیشنهاد می‌دادند به سوی کوفه و مردم عراق نرود و یا از این سفر منصرف شود، امام(ع) فرمودند جدم رسول خدا(ص) را در خواب دیدم که فرمودند به طرف عراق حرکت کن، همانا خدا این گونه اراده فرموده است. در حقیقت شرایط جامعه اسلامی طوری است که نیازمند شهادت امام حسین(ع) است.

امت اسلامی پس از رسول خدا(ص) دچار بددینی شد

اما دین را در امت اسلامی به گونه‌ا‌ی قرار دادند که فساد دینی ایجاد شد و مشکل امت اسلامی به این حالت بددینی تا آنجا رسیده است که امام علی(ع) در نامه 53 نهج‌البلاغه به این مطلب اشاره دارند که این دین یعنی قرآن و اسلام، در دست اشرار اسیر است. ویژگی اسیر این است که مردم به آن دسترسی ندارند و نمی‌تواند آن طور که شایسته است، آشکار شود؛ یعنی حقیقت دین پنهان شده است و واقعیت دین گیر افتاده و آنان که باعث اسارت دین شده‌اند، بر مبنای هوای نفسشان عمل می‌کنند و حال آن که دین آمده تا هوای نفس را کنترل کند و انسان هوای نفس خود را در خداخواهی فانی سازد.

اگر بالاترین مقام قرب، مقام فناست، مرحله‌ای از مقام فنا این است که ما انسان‌ها در مرحله خواستن، اراده کردن، حرکت نمودن و عمل داشتن، فانی در خواسته حضرت حق باشیم؛ یعنی آنچه خدا می‌خواهد را بخواهیم و هدف در زندگی باید همان باشد که خدا معین کرده است، اما به فرموده امام علی(ع)، عملی که در جامعه اسلامی صورت می‌گیرد، این است که، گردانندگان اصلی و زعمای قوم این دین را به گونه‌ای قرار داده‌اند که بر مبنای هوای نفس عمل می‌شود و خواسته‌های شخصی را به نام دین به خورد مردم می‌دهند. خطرناک‌تر اینکه فرمودند این افراد، دنیاخواه هستند و برای اهداف دنیوی خود حرکت می‌کنند، اما دین را وسیله قرار داده‌اند تا با سوءاستفاده از دین و استثمار به وسیله دین به دنیا برسند. پس فساد ایجادشده، فساد بددینی است.

چرا خطر منافق از کافر بیشتر است؟

در بررسی نسبت جامعه بشری به دین، می‌توان در یک دسته‌بندی، انسان‌ها را به دو دسته تقسیم کرد؛ کسانی که دین را قبول ندارند و وحی را نمی‌پذیرند و اعتقادی به عالم معنا ندارند که این مسئله بی‌دینی است، اما مشکلی که جامعه بشری دارد و از بی‌دینی خطرناک‌تر است، عبارت از بد‌دینی است که اظهار می‌کنند دین را قبول کرده‌ایم و به اعمال رنگ دینی می‌دهند و با عنوان دین و مذهب آن چنان عمل می‌کنند که دین بیزار است. اگر در آیات قرآن مسئله نفاق خطرناک‌تر از کفر مطرح شده، به این معناست که کافر به صورت آشکار در مقابل این دین ایستاده، اما منافق اظهار می‌کند که قبول کرده‌ام، اما به نام دین و پذیرش مذهب، آن طور عمل می‌کند که خطری که برای دین و مذهب دارد، بیشتر از خطر یک کافر است؛ لذا این بددینی برای بشریت خطرش بیشتر است.

اما دین چیست که بددینی در مورد این دین معلوم شود؟ دین مرکب از سه بخش عمده اعتقادی، احکامی و اخلاقی است. تمام آموزه‌های پیامبر(ص) و ائمه هدی(ع) که در نظر بگیریم، پیرامون یکی از این مطالب است. آیات قرآن نیز به همین صورت هستند. مثلاً در مورد توحید که عمده‌ترین بحث در مباحث اعتقادی است، این مسئله وجود دارد که شما به عنوان یک انسان قبول کرده‌اید که این دنیا خدایی دارد یا خیر؟ گرچه در حد پذیرش ذهنی و یک امر عقلی به عنوان پیوند عقل و دل با این باور است، اما این باور منجر به اعمالی می‌شود که بر مبنای این عقیده، اعمال خاصی به اقتضای عقیده توحیدی از انسان‌ها قرار است، سر بزند، اما کسی که بگوید خود را بنده خدا نمی‌دانم، بندگی برای او معنا ندارد.

داشتن هدف؛ لازمه حکمت خداوندی

لذا اولین بحث دین، بحث اعتقاد است. در این بحث که ریشه اعمال است، اگر قرار باشد شکل صحیح به عنوان دین درست مطرح شود و یا بددینی مطرح شود، نخستین مرحله اعتقادی در مباحث دینی بحث خداشناسی و توحید است. تفاوت عمده مؤمنین با بی‌دینان در اعتقاد به توحید، نبوت و معاد است، اما چون آغاز بحث، توحید است باید به این قسمت بحث توجه ویژه کرد. آنان که به دین صحیح معتقد هستند، می‌گویند خدا خالق هستی است و جهان خدا دارد و ما بنده خدا هستیم و خالق ما، حکیم و عادل است. همین دو نکته در بحث دین صحیح و غلط می‌تواند اثرگذار باشد. اگر گفتیم خدا داریم و خدا حکیم و عادل است، اولین مطلبی که در دینداری برای متدینین مطرح می‌شود این است که، لازمه حکمت خداوندی این است که خلقت هدف داشته باشد.

همان طور که در سوره مبارکه مؤمنون آیه 115 ذات اقدس الهی می‌فرماید آیا گمان کرده‌اید که بیهوده آفریده شده‌اید؟ اگر فعل فاعل را در مورد فاعل بسنجیم، فعلی که از فاعلی سر زده است که فاعل مختار نبوده و اختیار و حق انتخاب نداشته، اینجا هیچ عادلی دنبال هدف فاعل نمی‌گردد؛ مثلاً اگر طنابی به گردن من بسته‌اند و من را به جانبی می‌کشانند، آیا عاقلی می‌پرسد که هدف شما از این نحو حرکت چیست؟ خیر. مشخص است که من اراده ندارم و بر مبنای خواست دیگری این کار را می‌کنم. در مورد خدا در بحث توحید، مشخص است که خدا فاعل مختار است و فعلی که از خدا سر می‌زند به اراده خدا صورت گرفته است.

شناخت هدف الهی؛ اولین گام دینداری

در فعل فاعل مختار، اگر فاعلی عملی انجام می‌دهد که از نظر ما انسان‌ها بیهوده و عبث است و هدف والایی ندارد، ما انتقاد می‌کنیم و می‌گوییم چرا وقت را هدر می‌دهید و چرا کار بهتر را انجام نمی‌دهید؟ لذا کاری که از هدف ارزنده برخوردار نیست، آن را عبث می‌گویند. خداوند حکیم است و نمی‌تواند از خلقت هدف نداشته باشد، پس اگر خدا خلقت را هدفدار آفریده است، اولین گام دینداری و نخستین مرحله متدین واقعی شدن این است که انسان در خداشناسی، نه‌تنها به این مرحله برسد که بگوید خدا هست و خدا یکی است، بلکه به این شناخت و معرفت برسد که خدا حکیم است و بر مبنای حکمت از خلقت انسان هدفی دارد و من اگر بنده خدا هستم باید آن هدف را بشناسم و در راستای آن هدف حرکت کنم. لذا این اولین قدم دینداری درست است.

لذا این سوال را در مورد توحید داریم که اولین قدم عبدالله شدن چیست؟ اگر هدف دین این است که عبودیت داشته باشیم عبودیت به چه معنا است؟ نماز و روزه عبادت است اما همین نماز اگر شکل عبودیت نگیرد، فایده‌ای ندارد. روزه‌ از عبادات مهم و ارزنده دینی است که اثرات سازنده‌ای دارد، اما همین روزه اگر در قالب عبودیت نباشد فایده‌ای ندارد. لذا باید بر مبنای هدف خلقت حرکت کرد که لازمه دینداری صحیح است.

انحراف در امت اسلامی از کجا شروع شد؟

اما در امت اسلامی انحراف ایجاد شد و خدا را فاعل مجبور معرفی کردند و کار خدا را کار عبث شناساندند. مکتب کلامی اشاعره، افعال خدا را معلل به اغراض نمی‌داند؛ یعنی خدا هیچ هدفی از کارهایی که کرده نداشته است، یا فاعل مجبور بوده و یا حکیم نیست. البته اینها از روی غرض‌ورزی اینگونه می‌گفتند. اما اگر افعال خدا معلل به اغراض نیست، پس در نتیجه صراط مستقیمی که در سوره حمد آمده و ما از خدا می‌خواهیم که به آن سمت هدایتمان کند، نیز بی‌معنا خواهد بود. اگر گفتیم افعال خدا معلل به اغراض نیست، پس خدا هدفی مشخص نکرده است. پس هر طور حرکت کنیم می‌تواند درست باشد، اما آیا این دین صحیح است؟ مسلماً خیر.

انسان‌ها باید به سوی خدا بازگردند. هم در دنیا بازگشت به سوی خدا داریم که یک نمونه‌اش توبه است و هم بازگشت قیامتی به سوی خدا داریم و این در صورتی است که خلقت عبث نباشد، اما اولین انحراف در بحث اعتقادی توحیدی این است که گفته‌اند افعال خدا معلل به اغراض نیست و این از جایی شروع شد که جهل و غرض‌ورزی در فهم دین و معرفی دین دخالت کرد و معصوم را کنار گذاشتند.

انتهای پیام
captcha