به گزارش ایکنا، حجتالاسلام الویری، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) یادداشتی درباره «مفهوم مسئلهبودگی تمدن و چرایی مسئله بودن آن برای ایران کنونی» به رشته تحریر درآورده که متن آن از نظر میگذرد؛
با هر تعریفی از تمدن، با این پیشفرض که تمدن و یا لااقل لایههایی از آن مقولهای مدیریتپذیر است میتوان آن را بزرگترین و گستردهترین سطح مناسبات انسان در زیست اینجهانی او دانست. بر این اساس بینش تمدنی هم به مفهوم نگریستن به مسائل مختلف در افق گستردهترین واحد اجتماعی و مواجهه با تمام مسائل فرد و جامعه با نگاهی فرا زمانی و فرا مکانی در بالاترین حد ممکن زیست اجتماعی است. لازمه این نگاه، برخورداری از رویکردی همگرایانه نسبت به دیگران و پایبندی به قواعد حرکت جمعی است. کسی که هیچ امکان تمدنسازی و تمدنپژوهی هم ندارد میتواند نگاه تمدنی داشته باشد. اگر مدیریت تمدن و تمدنپژوهی تنها در توان گروههای مشخصی در جامعه است، برخورداری از بینش تمدنی از همه آحاد جامعه برمیآید.
میز تمدن اسلامی تعبیرِ بینش تمدنی به معنی دغدغهمندی برای پرداختن به موضوعی به نام تمدن و ابعاد مختلف و گسترده آن را مبنای معرفتی فعالیتهای خود قرار داده است و بر همین اساس مسئله مورد اهتمام خود یعنی ضعف بینش تمدنی را نیز این بر پایه محورهای زیر صورتبندی کرد: احساس مسئولیت نداشتن نسبت به آینده مطلوب کشور و ایفای نقش در تمدن نوین اسلامی؛ نداشتن کلاننگری و همهجانبهنگری مطلوب در حل مساله های فردی و اجتماعی؛ نداشتن نگاه همگرایانه در مواجهه با مسائل و تن ندادن به قواعد حرکت جمعی؛ محروم ماندن از درک عمیق آموزههای اسلامی برای بهبود زیست اجتماعی؛ عدم بهره گیری مناسب از تمام ظرفیتهای جامعه و نظام اسلامی معطوف به نقشآفرینی در افق تمدن نوین اسلامی؛ غرقه شدن در منازعات و مشاجرات خرد و هدر دادن ظرفیتهای کشور برای مسائل جزیی.
اگر حسب تعاریف موجود، مسئلهبودگی را مرحله عمومی شدن یک مشکل و خودآگاه شدن یک جامعه نسبت به آن بدانیم، بسیار دشوار است که ضعف بینش تمدنی را بتوان یک مسئله شمرد. زیرا اگر با مردم مصاحبه شود و از آنها خواسته شود که فهرستی از ده مشکل اصلی خود و جامعه را برشمرند، بسیار دور از ذهن است که ضعف بینش تمدنی یکی از این ده مورد به حساب آید. پس میز تمدن اسلامی بر چه مبنایی ضعف بینش تمدنی را یک مشکل به حساب آورده است؟ توضیح فشردهای که در باره ویژگیهای مسئلهای به نام ضعف بینش تمدنی ذیلاً آورده میشود، کوششی است برای پاسخ به این پرسش مهم:
از جنس آرمان بودن: بینش تمدنی از جنس آرمانهاست و طبیعی است که درک آن در گروی یک کلاننگری معرفتی و اجتماعی است و چه بسا بسیاری از مردم تصوری روشن از آن نداشته باشند ولی بدون تردید پیامدها و لوازم آن را با رگ و پوست خود حس میکنند هر چند ندانند نام سرچشمه این مشکلات چیست. مسئلههای خرد و جزیی همچون مشکلات داخل یک کشتی در حال حرکت است که میتواند نارضایتیهایی را برای مسافران به دنبال داشته باشد و مشکلات کلان و آرمانها همچون چالشهای موجود در مسیر حرکت کشتی به سوی مقصد است.
پنهان بودن: در برابر مسئلههایی که آشکار هستند و به آسانی حس میشوند و گروهی فراوان از مردم نسبت به آن خودآگاهی دارند، مسئلههایی هستند که چنین نیستند و آنها را باید مسئله پنهان شمرد که چه بسا جامعه هدف احساس کمبود یا محدودیت و نارضایتی نسبت به آن ندارد و از بود یا نبود آن هیچ خطری برای منافع خود احساس نمیکند. مسئلهبودگی این دسته از مسائل گاه برآمده از یک تشخیص نخبگانی نسبت به منافع جامعه مخاطب و فاصله داشتن جامعه با وضع مطلوب است و الزاما به معنای خودآگاهی جامعه نسبت به آن نیست. شاید بتوان گفت گاه احساس بیمسألگی و به تعبیر دقیقتر بیتوجهی و یا ناآگاهی از یک مسئله، خود یک مسئله است. این گونه مسائل اغلب خاستگاه آرمانی دارند. بیتردید ضعف بینش تمدن را باید در شمار این نوع از مسائل شمرد.
پیچیدگی: در برابر مسئلههای تقریبا ساده که همگی درکی روشن از آن دارند، مانند کمبود آب و دیگر مایحتاج عمومی، برخی مسائل پیچیدگی و درهمتنیدگی بیشتری دارند و در حقیقت ترکیبی از چند مسئله هستند. روشن است که نمیتوان معیار روشنی برای سنجش میزان پیچیدگی یک مسئله به دست داد ولی میتوان تفاوت مسئلهها را از نظر سادگی و پیچیدگی درک کرد. مسئله تمدن به دلیل نوپدید بودن، تنوع دیدگاهها در باره آن، گستردگی ابعاد، لایهها و قلمروهای آن بیتردید پیچیدهترین مسئله اجتماعی و یا در زمره پیچیدهترین آنهاست.
فاقد دادههای ثبتی بودن: در برابر مسئلههایی که نخبگان و تصمیمگیران و سیاستگذاران را از مدتها پیش به خود مشغول کرده و یک سطح مورد وفاقی از آنها پدید آمده است و انباشت درخوری از اطلاعات مربوط به آنها گردآمده است، مسئلههایی هم وجود دارد که عمری دراز از توجه به آنها نمیگذرد و نوپدید هستند و به همین دلیل دادههای ثبتی آنها اندک است و هنوز نسبت به مبانی، ابعاد، روش، شاخصهای آن وفاق وجود ندارد. تمدن را باید در شمار این گونه مسئلهها قرار داد.
فاقد وفاق در باره مفاهیم و مبانی بودن: در برابر مسئلههایی که اصطلاحات و مفاهیم مربوط به آنها به دلیل پیشینه زیادی که دارند روشن است (مانند مسائل اقتصادی) در باره مسائل نوپدید چنین وفاقی وجود ندارد.
فاقد شاخص مدون برای اندازهگیری بودن: وقتی مفاهیم اولیه یک مسئله روشن نیست، روشن است که شاخص مشخصی نیز برای اندازهگیری آن در دست نباشد.
از بحث نظری مفهوم مسئلهبودگی ضعف بینش تمدنی که بگذریم، این که چرا این موضوع در شرایط کنونی ما یک مسئله با ویژگیهایی که برشمرده شد به حساب میآید، نیازمند درنگی دیگر است که میز تمدن اسلامی پاسخ این پرسش را در قالب محورهای زیر بیان کرده است:
مطالبات رهبر معظم انقلاب: این مطالبات صرف نظر از این که منشأ جلب توجه نخبگان به موضوع تمدن شده است، خود نیز به دلیل جایگاهی که رهبری در یک نظام اسلامی دارد یک الزام دینی و حتی حقوقی برای پرداختن به این موضوع ایجاد کرده است.
تبدیل شدن موضوع تمدن به یک مسئله نخبگانی: موضوع تمدن در سالهای اخیر به صورتی گسترده مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است. آمار کتابها و مقالات منتشر شده در باره تمدن در سالهای اخیر نشاندهنده افزایش اهتمام نخبگان جامعه به موضوع تمدن در داخل کشور است. اهتمام نخبگان جامعه به یک موضوع میتواند نشاندهنده اهمیت آن باشد. یعنی نفس اهتمام نخبگان در رشتههای مختلف به یک موضوع عمومی که الزاماً جزء موضوعات رشته تخصصی آنها نیست میتواند نشانگر حساس شدن متفکران جامعه به موضوعی باشد که با سرنوشت همه مردم گره خورده است.
ارتقاء جایگاه مسلمانان در معادلات جهانی: حرکت بیداری اسلامی در دو سده اخیر و افزایش خودآگاهی مسلمانان و خروج از محدودنگری گذشته، زمینهساز ورود مسلمانان به مرحلهای فراتر از گذشته شده است. اکنون امکان نقشافرینی مسلمانان در مسائل جهانی بسیار بالا رفته است و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران هم انتظار ویژهای را از ایران در ذهن آحاد امت اسلامی ایجاد کرد.
شدت یافتن تعارضهای درونی امت اسلامی و ضرورت مواجهه سنجیده با آنها: مسائل داخلی امت اسلامی و شدت یافتن برخی تعارضها تا مرحله روبروی هم ایستادن مسلمانان، و قابلیتهای ایران برای حل این تعارضها در پرتو نگاه تمدنی خود، عامل دیگری است که موضوع تمدن و بینش تمدنی را به یک مسئله عمومی برای نخبگان ما و جهان اسلام تبدیل کرده است.
عدم بهرهگیری مناسب از متون دینی برای حل مشکلات جامعه در مقیاس تمدنی: نگاه تقلیلگرایانه به سهم آموزههای دینی در مطالعات تمدنی و ضعف جدی متون درسی دینبنیاد در این زمینه موجب شده است که عملا دانشهای رایج در حوزههای علمیه همچون گذشته رونق بیشتری داشته باشد و از حل مسائل مورد نیاز جامعه اسلامی به ویژه در مقیاس تمدنی فاصله بگیرد.
دیدگاه های ناصواب به دستاوردهای تمدنی تمدن گذشته اسلامی و یا تمدن غرب و یا حتی ظرفیتهای کنونی امت اسلامی در مسیر ساختن یک تمدن جدید: میز تمدن اسلامی بر اساس چنین درکی از مفهوم مسئلهبودگی ضعف بینش تمدنی و چرایی مسئلهبودگی آن برای ایران اسلامی، در یک کار جمعی متناسب با توانمندیها و ظرفیتهای دفتر تبلیغات اسلامی در پنج سال اخیر فعالیتهایی را انجام داده است که داوری در باره کارنامه آن را باید به صاحبنظران وانهاد.
انتهای پیام