امام رضا(ع)؛ نماد فضیلت‏‌ها
کد خبر: 3978312
تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۱:۱۶

امام رضا(ع)؛ نماد فضیلت‏‌ها

امام هشتم شیعیان حضرت على بن موسى الرضا(ع) روز یازدهم ذیقعده سال ۱۴۸ هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود. دوران امامت آن حضرت ۲۰ سال بود که با سه تن از حکمرانان مستبد عباسى، یعنى هارون (۱۰ سال)، امین (پنج سال) و مأمون (پنج سال) معاصر بود.

امام رضا (ع)؛ نماد فضیلت‏‌هاامام رضا(ع) همانند دیگر امامان معصوم(ع) دارنده تمام کمالات و فضائل اخلاق انسانى در مرتبه اعلى بود. او آن چنان در قله شکوهمند کمال و فضیلت قرار داشت که نه تنها دوستان و پیروانش او را ستوده‌‏اند، بلکه دشمنان کینه‌توز و سرسخت به مدح و ستایش او پرداخته‌‏اند. درباره اوصاف اخلاقى آن حضرت، «ابراهیم بن عباس» مى‏‌گوید: «هرگز ندیدم که امام رضا(ع) به کسى یک کلمه جفا کند و ندیدم که سخن شخصى را قطع کند و ندیدم که نیازمندى را از درگاه خویش رد کند. او هرگز در حضور افراد تکیه نمى‏‌داد و هرگز او را ندیدم که با صداى بلند خنده کند، بلکه خنده‌ه‏اش تبسم و لبخند بود. وقتى که خلوت مى‏‌کرد و کنار سفره مى‌‏نشست، همه خدمتکاران و غلامان را کنار سفره مى‏‌نشاند.»

امام رضا(ع) در مورد دانش بى‏‌کران حضرتش و برترى بر اندیشمندان و متفکرین علوم مختلف مى‏‌فرماید: «زمانى من در مسجدالنبى مى‌‏نشستم و در آن موقع دانشمندان بسیاری در مدینه بودند، هرگاه یکى از آن‏ها در پاسخ پرسشى عاجز مى‏‌گشت و دیگران هم نمى‏‌توانستند از عهده جواب برآیند، همگى به من اشاره و مسائل مشکل را مطرح مى‏‌کردند و من پاسخ همه آن‏ها را مى‏‌دادم.»

مرحوم شیخ صدوق مى‏‌گوید: «مأمون در هر جا که احتمال مى‏‌داد دانشمندى باشد و توانایى مناظره و مباحثه با امام رضا(ع) را داشته باشد به مجلس خویش دعوت مى‏‌کرد و او را با امام هشتم(ع) وارد بحث مى‌‏نمود. او در این زمینه تلاش‌‏هاى فراوانى به عمل آورد تا اندیشمندان و نظریه‌پردازان فرقه‌‏ها و گروه‏‌هاى مختلف اسلامى و غیراسلامى در مباحثه علمى بر آن حضرت پیروز شوند، اما امام رضا(ع) در تمام آن جلسات و مناظره‏‌هاى سنگین و پیچیده بر تمام دانشمندان عصر خویش غلبه مى‏‌کرد. آن حضرت با کسى به بحث و مناظره نمى‏‌پرداخت، مگر اینکه در پایان، طرف مقابل به فضیلت و برترى و دانش سرشار امام هشتم (ع) اعتراف مى‏‌نمود و در برابر استدلال‏‌هاى قوى و محکم او سر تعظیم فرود مى‏‌آورد.»

«یسع بن حمزه» مى‏‌گوید: در مجلس امام رضا(ع) مشغول گفت‌وگو بودیم که مردى وارد شد و امام رضا(ع)؛ نماد فضیلت‏‌ها، گفت: سلام بر تو اى فرزند پیامبر خدا! من مردى از دوستان شما هستم. اکنون از زیارت خانه خدا بازگشته‏‌ام و چیزى که بتوانم با آن خود را به خانه برسانم ندارم. مرا به دیارم بفرست، من داراى نعمت و دولت هستم و مستحق صدقه نیستم. آنچه به من ببخشى از سوى شما صدقه خواهم داد. امام (ع) از او خواست بنشیند. بعد از پایان جلسه حضرت به خانه رفت و لحظاتى بعد در را بست، سپس دستش را از بالاى در بیرون آورد و پرسید آن مرد خراسانى کجاست؟ مرد پاسخ داد: اینجا هستم. امام(ع) فرمود: این دویست دینار را بگیر و با آن هزینه سفرت را تأمین کن. یکى از یاران حضرت پرسید: فدایت شوم به او مهربانى کردى و چهره پنهان ساختى؟!

حضرت فرمود: چون نیازش را برآوردم، نخواستم خوارى خواهش را در چهره‏‌اش ببینم. آیا این حدیث پیامبر(ص) را نشنیده‌‏اى که فرمود: کار نیکى که پنهان انجام شود، برابر هفتاد حج است.

مدافع حریم اسلام

مسئله دفاع فرهنگى و علمى از کیان اسلام و جلوگیرى منطقى از بدعت‏‌ها و گمراهى‏‌ها از ضروریات اسلام است و موجب پاداش‏‌هاى عظیم و محبوبیت‏‌هاى بسیار بزرگ در پیشگاه خداوند خواهد شد، به طورى‌که پیامبر(ص) در مورد نگهبانى از حریم دین و حکومت اسلامى فرموده است: «یک شب نگهبانى از حریم حکومت اسلامى برتر از هزار شب عبادت که روزش را انسان روزه بگیرد مى‏‌باشد.»

حضرت امام رضا(ع) در این راستا مى‏‌فرماید: «عده‏اى از غالیان، اخبارى را در مورد تشبیه به خدا و مسئله جبر در شأن ما به دروغ جعل کردند و با این بیهوده‌گویى‌‏ها عظمت خدا را کوچک نمودند.

کرامات رضوی

معجزات و کرامات حضرت رضا(ع) بسیار زیاد است، به طورى که شیخ حرّ عاملى مى‌‏نویسد: «معجزات امام رضا(ع) از حد تواتر تجاوز کرده است.»، بنابراین چه بسیار انسان‌هایى هستند که با تشرف به بارگاه ملکوتى آن امام همام(ع) از دریاى بى‌کران کرامتش بهره و نصیبى برده‌‏اند.

شیخ صدوق مى‏‌گوید: وقتى رکن الدوله، یکى از وزراى حکومت آل بویه را از رفتن به زیارت امام على بن موسى الرضا(ع) با خبر ساختم، به من گفت: مرقد آن امام (ع) را بارها زیارت کرده‏‌ام و حاجت‌‏هاى زیادى از ایشان گرفته‌‏ام. هنگامى که به آنجا رفتى براى من دعا کن و به جاى من زیارت نما که در آن مکان دعا اجابت مى‌‏شود.

«ابومنصور عبدالرزّاق» وقتى فهمید که حاکم توس (معروف به بیوردى) فرزندى ندارد، به او گفت: چرا به زیارت امام رضا(ع) نمى‏‌روى تا در آنجا از خداوند فرزندى طلب کنى؟ من بارها در آنجا حوائجى از خداوند خواسته‏‌ام و خداوند حاجتم را به برکت آن امام بزرگوار برآورده نموده است. حاکم توس مى‏‌گوید: نزد امام رضا(ع) رفتم و از خداوند حاجتم را خواستم. خداوند فرزند پسرى به من عطا کرد.

انیس قرآن

ره پویان راه یقین و سالکان کوى عشق از آن جایى که دل در گرو ذات اقدس خداوند دارند، کتاب او را پرتوى از ذات الهى و واسطه سخن رب مالک با عبد سالک مى‌‏دانند، از این‌رو با قرآن انس ویژه‌‏اى داشته و دل و جان و اعمال خویش را با آن گوهر حیات‌بخش خدایى مى‏‌کنند. در سیره هشتمین ستاره فروزان آسمان امامت و ولایت انس با قرآن به وضوح دیده مى‏‌شود. آن بزرگوار هر سه روز یک بار تمام قرآن را تلاوت مى‏‌کرد و در آیات آن تدبر مى‌‏نمود.

امام رضا(ع) شب‏ها هنگام خوابیدن در بستر خویش زیاد قرآن مى‏‌خواند و چون به آیه‌‏اى مى‌‏رسید که در آن یادى از بهشت یا جهنم شده است، مى‌‏گریست و از خداوند بهشت مى‌‏طلبید و از دوزخ به خداوند پناه مى‏‌برد: «... فاذا مرّ بآیةٍ فیها ذکر جنّةٍ او نارٍ بکى و سأل اللّه الجنّة و تعوّذ به من النّار.»

همچنین درباره اوصاف قرآن سخنان گهربارى از ایشان به یادگار مانده است که هر خواننده را به فکر و اندیشه در این کتاب وا مى‏‌دارد. آن حضرت، قرآن کریم را کتاب هدایت‌گر، سرچشمه حیات و مایه عزت دانسته، بنابراین مى‌‏فرماید: «هو حبْل اللّه المتین و عروتُهُ الوثْقى و طریقتُهُ المُثلى، المؤدّى الى الجنّة و المنجى من النّار لا یخْلُقُ من الازمنة و لا یغثُّ على الالسنة لانّه لمْ یجعلْ لزمانٍ دون زمانٍ بلْ جُعل دلیلُ البرهان و حجّةٌ على کلّ انسانٍ لایأتیه الباطلُ منْ بین یدیه و لا من خلفه تنزیلٌ من حکیمٍ حمیدٍ؛ قرآن ریسمان محکم الهى و دستگیره محکم و راهى نمونه و بى‌بدیل است که به بهشت منتهى مى‌‏شود و انسان را از آتش نجات مى‌دهد. در طول زمان کهنه نمى‏‌شود و ارزش و اعتبار خود را از دست نمى‏‌دهد، زیرا براى یک عصر قرار داده نشده است، بلکه راهنما، برهان و حجت براى هر انسان است. باطل و نادرستى در آن راه نمى‏‌یابد، نه از پیش رو و نه از گذشته‏‌ها. این کتاب فرستاده خداى حکیم و ستوده است».

پاسدار نماز

همه پیامبران و امامان و اولیاى خدا حرمت نماز را به بهترین وجه حفظ مى‏‌کردند و آن را با کیفیت بسیار عالى اقامه مى‏‌نمودند و پس از معرفت به خدا و اصول اعتقادات، بر همه چیز آن را مقدم مى‏‌داشتند. از منظر حضرت رضا(ع) هیچ عملى برتر و با ارزش‏تر از نماز نیست و آن را در اول وقت اقامه مى‏‌کرد. به همین جهت آن حضرت(ع) به «ابراهیم بن موسى» فرمود: «لاتؤخّرنّ الصّلوة عن اوّل وقتها الى آخر وقتها من غیر علّةٍ...؛ نماز را همیشه در اول وقت شروع کن و آن را بدون علت از اول وقت به تأخیر مینداز...»

امام هشتم به هیچ قیمتى فضیلت نماز اول وقت را از دست نمى‏‌داد. حتى در مهم‏ترین جلسات سیاسى و علمى امام به نماز اول وقت اهمیّت مى‌‏داد. نقل مى‌‏شود که به دستور مأمون، علماى برجسته از فرقه‏‌هاى گوناگون در مجالس مناظره حاضر مى‌‏شدند و امام رضا(ع) با آن‏ها بحث و مناظره مى‏‌کرد. در یکى از این مجالس «عمران صائبى» که از دانشمندان بزرگ بود، حاضر شد و درباره توحید با امام رضا (ع) وارد گفت‌وگو شد. در آن جلسه امام سؤال‏‌هاى او را با حوصله، متانت و استدلال‏‌هاى قطعى پاسخ داد و او را به سوى توحید متمایل کرد. هنگامى که بحث و مناظره به اوج خود رسیده بود، حضرت رضا(ع) احساس کرد که وقت اذان ظهر و هنگام نماز است، بنابراین به مأمون فرمود: وقت نماز فرا رسیده است.

عمران صائبى که به حقایقى دست یافته و از دریاى دانش سرشار امام هشتم بهره‏‌هایى برده بود با التماس گفت: آقاى من! گفت‌وگو و پاسخ‌‏هاى خویش را قطع مکن، زیرا دل من آماده پذیرش سخنان شماست. اما آن حضرت تحت تأثیر سخنان عاطفى و احساس برانگیز او قرار نگرفت و فرمود: عیبى ندارد نماز را مى‏‌خوانیم و دوباره به گفت‌وگو ادامه خواهیم داد. در این حال امام و همراهان به اقامه نماز مشغول شدند. حضرت بعد از اقامه نماز دوباره به گفت‌وگو ادامه داد و پاسخ‌‏هاى روشن‌گرانه خویش را ارایه نمود.

اسوه شجاعت

پس از شهادت حضرت امام موسى کاظم(ع) دوران امامت حضرت امام رضا(ع) در عصر هارون آغاز شد. با این که شرایط بسیار سخت بود امام امامت خود را آشکار و هدایت مردم را شروع کرد.

محمدبن سنان که یکى از شیعیان است مى‏‌گوید: به امام رضا(ع) عرض کردم: «شما چگونه جرأت کردید که بعد از پدرتان، امامت خود را آشکار کنید با این که از شمشیر هارون خون مى‏‌چکد؟» آن حضرت در پاسخ سؤال من فرمود: «همان گونه که پیامبر(ص) در برابر ابوجهل ایستادگى و مقاومت کرد و فرمود: اگر ابوجهل یک دانه مو از سرم بردارد من پیامبر نیستم، من نیز به شما مى‌‏گویم: اگر هارون از سرم یک لاخ مو بگیرد، من امام نیستم.»

حکیم خردورز

امام رضا(ع) در روزگارى که امامت الهى در حد پادشاهى و ولایتعهدى تنزل یافته بود، از عقل و خرد خویش بیش‏ترین بهره را برد و با تشکیل مناظرات و احتجاجات عقلانى، خردورزان را جذب خویش نمود و عده‏‌اى از آن‏ها را به راه اصلى و حجت ظاهرى و امامت هدایت نمود.

آن حضرت در تمام عرصه‌‏هاى زندگى به ویژه عرصه سیاسى‌اش رفتارى کاملاً حکیمانه و خردورزانه داشت. پذیرش ولایتعهدى در دوران امامتش یک موضع کاملاً عاقلانه بود که توانست تمام شیطنت‌‏ها و نقشه‏‌هاى مأمون را خنثى کند.

نتیجه این خردورزى و تدبیر آن شد که اول اینکه افرادى که حتى امام را نمى‏‌شناختند و یا بغض آن حضرت را در دل داشتند با این تدبیر حکیمانه جزو عاشقان و شیفتگان امام رضا(ع) شدند و بعد اینکه نه تنها مأمون نتوانست معارضان و مخالفان شیعى را به خود خوش بین سازد، بلکه امام (ع) مایه امید و تقویت روحیه آنان شد. دیگر اینکه نه تنها مأمون نتوانست امام(ع) را متهم به حرص بر دنیا و عشق به مقام و منصب نماید، بلکه حشمت ظاهرى بر عزت معنوى او افزود.

منابع: کتب اصول کافى، الارشاد فى معرفة حجج اللّه على العباد، عیون اخبار الرضا، بحار الانوار و ensani.ir

 

انتهای پیام
captcha