به گزارش ایکنا، جلسه تفسیر قرآن کریم محمدعلی انصاری؛ قرآنپژوه شب گذشته 5 مهرماه با محوریت سوره «ذاریات» در فضای مجازی برگزار شد.
گزیده متن جلسه از نظر میگذرد؛
سوره مبارکه ذاریات از مجموعه سوری است که بدون اختلاف مکی نامیده میشود یعنی قبل از هجرت بر پیامبر نازل شده است. به همین خاطر این سوره به لحاظ محتوا و ساختار ظاهری تابع قواعد سور مکی است یعنی موضوع تشکیلدهنده سور مکی را اصول اعتقادات رقم میزند و پیرامون سه موضوع اصلی؛ مبدا و معاد و نبوت بحث میشود. این سه اصلی است که عمده محوریت سور مکی را رقم میزند، از جمله سوره ذاریات که به لحاظ محتوا چنین مطالبی دارد. پس در این سوره در انتظار احکام نیستیم و محور سوره، تحکیم مبانی اعتقادی و باورها است. ممکن است اشارات اخلاقی هم در آن دیده و ملاحظه شود. به لحاظ ساختاری هم مثل سور مکی سرآغازش با حرف سوگند و قسم است. گذشته از آن، آیاتش آیات کوتاهی است، از نظر لفظی کوبندگی دارد و ضربآهنگ هم ضربآهنگ حماسی است.
از نبی مکرم(ص) نقل شده است هر کس سوره ذاریات را قرائت میکند ده حسنه به او داده میشود، البته این عدد در میزان همه بادهایی که در دنیا میوزد ضرب میشود. به لحاظ آثار از امام صادق(ع) نقل شده است هر کس این سوره را در شب یا روز میخواند خداوند امر معاش او را سامان میدهد؛ یعنی یکی از برکات این سوره، برکات مادی است. به جرات عرض میکنم این موضوع تجربهشده است. حضرت در ادامه میفرمایند: خداوند رزق گشادهای به او میدهد و در قبر او چراغی روشن میکند که تا قیامت ادامه دارد.
روش در کلام الاهی و مواجهه با قرآن این است، اگر مخاطبان قرآن کلام الاهی را میخوانند، قرائت قرآن صرف لقلقه زبانی نیست بلکه قرائت، مقدمه تلاوت یعنی قرائت همراه با تداوم است و آن هم مقدمه تدبر و فهم قرآن است. به همین خاطر اگر مخاطبان، معنای قرآن را نمیفهمند باید از اهل علم سوال کنند. در استمرار همین روش، پیامبر اسلام هم وظیفه دارد حقایق قرآن را تبیین کند و به مردم تعلیم دهد تا آگاهانه فهم قرآن کنند که هدف از نزول همین است. روش و سنت عملی پیامبر(ص) هم همین بود. ایشان با اصحاب خود همینگونه عمل میکردند و در انتظار پرسشگری بودند. پیامبر(ص) از اینکه یارانش جستوجوی معنا کنند شادمان میشدند. زمانی که آیه نازل شد: «نَجْعَلَهَا لَكُمْ تَذْكِرَةً وَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ؛ تا آن را براى شما [مايه] تذكرى گردانيم و گوشهاى شنوا آن را نگاه دارد» بزرگمردی در کنار پیامبر(ص) بوده است. رسول خدا دست بر سرش میگذرد و میگوید: خدایا، این فراگیری را در وجود علی قرار بده. لذا ایشان میگوید خدا به من دو چیز داده است: زبان سوال و قلب عقول.
متاسفانه ما خط دومی را مشاهده کردیم که این خط دوم صدمات بسیار زیادی به تاریخ و فرهنگ اسلام وارد کرد یعنی بعد از پیامبر(ص) مشاهده شد استقبالی از پرسشگری از قرآن نمیشود و محدودیت و ممنوعیت برای تبیین قرآن ایجاد میشود. همچنین نوگرایی و نوپرسیدن قبح محسوب میشود. خط دیگری در اسلام باب شد که خط قرآن و سنت پیامبر(ص) نبود. با تمام ادب این مطلب را به استناد نقل میکنم که خلیفه اول استقبالی از این امر نمیکرد و حتی نسبت به حدیث پیامبر(ص)، قاعده منع حدیث را وضع کرد و گفت احادیث را کنار قرآن مطرح نکنید. احادیث پیامبر(ص) یعنی تبیین قرآن. آیا قرآن بدون تبیین پیامبر(ص) قابل فهم است؟ اگر سیره و سنت پیامبر(ص) نبود کجا امروز نماز و زکات و حجی وجود داشت؟ اینجا است که آن عالم سنی میگوید احتیاج کتاب به سنت، بیشتر از احتیاج سنت به کتاب است. اگر تبیین پیامبر(ص) درباره حقیقت نماز و زکات و ... و حتی در حیطه اخلاقیات نبود کار سامان نمیگرفت. این کار در دوران خلیفه دوم شدت یافت تا آنجا که سوال از مشکلات قرآن ممنوع شد، سوال از موضوعات نو ممنوع شد، نشر احادیث از پیامبر جرمانگاری شد. دیگر بساط تفکر و نواندیشی و نوآوری جمع شد. چرا؟ اینکه نص صریح قرآن است. چرا نباید پرسید؟ اینجا عالمان اهل سنت توجیهاتی دارند از جمله اینکه در آن زمان پرسشها مغرضانه بوده است. آخر مگر میشود کسی خلیفه باشد و نتواند پاسخی به سوالات از قرآن به هر انگیزه که پرسیده شود، بدهد.
علامه امینی از کتب اهل سنت نقل میکند که در زمان خلیفه دوم، یک نفر از عراق به مدینه وارد شد و سوالاتی از قرآن پرسید. برای اهل مدینه عجیب بود لذا خبر را به خلیفه رساندند. خلیفه گفت او را نزد من بیاورید. آن شخص نزد خلیفه رسید و سوالات خودش را مطرح کرد. خلیفه دستور داد ترکههای تر خرما آوردند و او را زدند تا تاولهای شدیدی بر پشت او ایجاد کرد به حدی که سرش خونآلود شد، بعد او را رها کرد تا بهبود پیدا کند. پس از بهبودی، دوباره او را زد و برای بهبود فرستاد. پس از بهبودی، برای بار سوم او را خواست و کتک زد و سپس به سرزمینش فرستاد. بعد دستور داد که او ممنوعالملاقات است و حق ارتباط با کسی ندارد. سوال آن شخص از خلیفه چه بود؟ سوالش این بود که معنای آیات ابتدایی سوره ذاریات چیست. سوال از الفاظ آیه شریفه بود. این پرسشگر یک سوال قرآنی کرده است. حق مسلم اوست هرجای قرآن را نمیداند بپرسد تا بفهمد. اصلا بگوییم یک منافق از قرآن سوال میکند، با سوء نیت هم سوال میکند، باید جواب داده شود.
امیرالمومنین(ع) در کوفه در حال سخنرانی بود. یک منافق بلند شد و از معنای آیات ابتدایی سوره یعنی «وَالذَّارِيَاتِ ذَرْوًا فَالْحَامِلَاتِ وِقْرًا فَالْجَارِيَاتِ يُسْرًا» سوال کرد؛ یعنی همان سوالات را تکرار کرد. حضرت فرمود: باد، ابرها، کشتیها. حضرت به زیباترین، موجزترین و کوتاهتری عبارت گره را میگشاید. نتیجه این دو روش در دل تاریخ باقی است و امروز رگههای آن را مشاهده میکنیم.
اولین چیزی که در آیه میبینید حرف «واو» است. حرف «واو» حرف سوگند است. ما سه نوع سوگند داریم: نوع اول همانی است که انسانها سوگند یاد میکنند و با این سوگند برای خودشان تعهدات جدید ایجاد میکنند یا به لحاظ فعلی یا به لحاظ ترکی؛ مثلا قسم میخورند از این به بعد کاری بکنند. این یک نوع قسم خوردن است. انگیزه این قسم ایجاد تعهد است. نام این قسم «یمین» و «ایمان» است. نوع دوم سوگند که به کار برده میشود همانی است که در محاکم به کار برده میشود. پیامبر(ص) میفرماید: من در میان شما با بینه و سوگند قضاوت میکنم. یکی از ابزارهای قضاوت در مجرای حقوقی در شرع اسلام سوگند است. کسی که طالب خواستهای است بینه میآورد، طرف مقابل که منکر دعواست برای ابطال مستندات، سوگند یاد میکند. سومین نوع سوگند این است که برای تاکید و تایید یک مطلب قسم یاد میشود. همانی که در میان جامعه عامالبلوی است. وقتی مردم چیزی را میگویند و گمان میکنند تثبیت نشده است قسم میخورند. این نوع قسم هزاران سال سابقه دارد و در تمام جوامع سابقه داشته است.
دور نیست هر سه رگه سوگند را در کلام الاهی ببینیم، یعنی گاهی خداوند برای خودش تعهد ایجاد میکند. خداوند هنگامی که میخواهد ادعای باطل جماعتی را انکار کند انکار میکند و به دنبال آن سوگند میخورد: «لَا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ» یعنی نه این است که آنان میگویند و بعد سوگند میخورد: «وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ». پس قسم خوردن در قرآن به لحاظ حقوقی دیده میشود. سوم اینکه خدا برای تاکید سخنش قسم میخورد. ذات حق نیازی به تاکید بر کلامش ندارد اما همانگونه که عرض کردم به دلیل اینکه این سنت در میان بشریت جاری بوده است و انسانها با قسم خوردن خو دارند خداوند این روش بشری را به شکل الاهی جاری میکند.
انتهای پیام