و نیز میگویند: ماخوذ است از «حُب»ی که اندر وی آب بسیار باشد و آن برگشته باشد و چشمها را اندر آن مساغی نباشد و بازدارنده آن شده باشد، همچنین دوستی، چون اندر دل طالب مجتمع شود و دل وی را ممتلی گرداند به جز حدیث دوست را اندر دل وی جای نماند؛ چنانکه چون خداوند سبحان و تعالی مر خلیل را به حلت مکرم گردانید و وی علیه السلام به جز از حدیث حق مجرد شد، عالم حجاب وی شدند، وی در آن دوستی دشمن حجب گشت. آنگاه ما را خبر داد؛ قوله تعالی: «فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِي إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِينَ (شعراء77)» و اندر این معنی شبلی گوید، رحمة الله علیه: «سميت المحبة محبة لأنها تمحو من القلب مَا سِوَى المحبوب».
کشف المحجوب یکی از کهنترین و معتبرترین رسالههای فارسی در باب تصوف است که شامل نظام کامل تصوف با عقاید و اعمال آن است. در این کتاب مناقشات عرفانی و آرای جاری به تصویر کشیده میشود که بسیاری از آنها با ارائه تجربیات نویسنده آن روشن میشوند.
این کتاب با رنگ و بوی فارسی از گمانهزنیهای فلسفی و داستانی، خود تکهای از هویت علی هجویری است که همانند گنجینهای از اطلاعات است. علی هجویری هنگام تألیف این کتاب، از از دست دادن کتابهایش که در غزنه افغانستان به جا مانده بود، رنج میبرد. از این رو، نوشتن این کتاب باید زمان قابل توجهی را از او گرفته باشد. معروف است که وی حداقل 40 سال برای کسب علم به مناطقی مانند سوریه، عراق، فارس، کوهستان، آذربایجان، طبرستان، کرمان، خراسان بزرگ، ماوراءالنهر، بغداد و سایر نقاط سفر کرده است. زیارت وی از حرم بلال (دمشق، سوریه) و ابوسعید ابوالخیر (روستای میهنه، خراسان بزرگ) به ویژه در کتاب ذکر شده است. او در سفرهای خود با صوفیان زیادی ملاقات کرد.
او مدعی میشود که تصوف کاملا با مبانی اسلام منطبق است. «من تنها در خراسان بیش از سیصد تن از قدیسها را ملاقات کردهام که جدا از هم ساکن بودهاند و دارای چنان موقوفات عرفانی بودهاند که یک نفر از آنها کفایت میکند. آنها نوران عشق و سعادت در آسمان معنوی خراسان هستند.» این زیارت مقدسین و زیارتگاههای آنها نشان دهنده تلاش او برای یافتن مرشد کمیل اکمل (رهنمای معنوی کامل) است. وی قلههای معرفت را تجربه کرده بود و حالا خواسته طعم معنویت را بچشد.
علی بن عثمان بن علی جلابی هُجویری غَزنَوی ملقب به داتا گَنجبَخش از عارفان سده پنجم هجری قمری است. او اهل غزنه در مشرق خراسان بود. در فراگیری برخی از علوم شاگرد ابوالعباس شقانی بودهاست. ولی در طریقت پیرو ابوالفضل محمد بن حسن ختلی بوده است. در حالی که ابوالفضل ختلی خود از مریدان ابوالحسن بصری بودهاست. از سال تولد و مرگ وی اطلاعات چندانی در دست نیست. هجویری بهگمان در هجویر، از محلههای غزنه، زاده شد و جلاب و هجویر دو محل از محلههای غزنین اند. او از رجال معروف به علم و معرفت و طریقت است. خاندان او در غزنین از مردان راه حق بوده و مسجد و منبر داشتهاند. امام قشیری از استادان او بود و هجویری با او آشنایی تمام داشت.
وی با بسیاری از استادان طریقت مانند عبدالکریم قشیری و ابوسعید ابوالخیر و ابو علی فارمدی (فریومدی) و دیگر بزرگان و محدثان ملاقات کرده و همصحبت بودهاست. «ابوالفضل محمدبن المحسن الختلی»، مرشد او بود و او پیرو مذهب جنید بودهاست. سپس به سیاحت و حج رفته و ملازم ابوالعباس احمد بن محمد اشقانی شد و از او پارهای از علوم را آموخت. پس از تکمیل تحصیلات خویش، چنانکه عادت مشایخ قدیم تصوف بود به سیر آفاق و انفس پرداخت و به شام، عراق، آذربایجان، طبرستان، خوزستان، کرمان، خراسان و فرارود سفر کرد و بسیاری از مشایخ عصر خود را دید. او چهل سال در سفر بوده است و همچون پیر خویش از تظاهر و از لباس و رسوم تصوف که آن را در زمانه خود نشانه ریا میشمرد، بیزار بود.
انتهای پیام