کد خبر: 4270346
تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۲:۵۶

اندر احوال محبت حق تعالی

کشف‌ المحجوب کتابی‌ است تعلیمی در تصوف از علی بن عثمان هجویری. از قرائن ایدون استنباط می‌شود که نوشتن کتاب پیش از ۴۶۵ قمری آغاز شده است و پس از ۴۶۹ به پایان رسیده است. این کتاب از جمله قدیمی‌ترین و معتبرترین کتاب‌هایی‌ است که به زبان فارسی در تصوف نوشته شده است و ویژگی‌های نثر دوره اول زبان فارسی را داراست. به نظر می‌آید که این کتاب یکی از مآخذ عطار در تذکرةالاولیا بوده است که با مقدمه، تصحیح و تعلیقات محمود عابدی به همت انتشارات سروش خواندنی شده است.

ارادت به محبوببدان که محبت اندر استعمال علما بر وجوه است: یکی به معنی ارادت به محبوب بی‌سکون نفس و میل و هوا و تمنای قلب و استیناس (ریشه استیناس که خود بازگشت به ماده  «أ ن س» دارد، دوبار در قرآن کریم به کار رفته است؛ یک بار در قالب فعل «تستأنسوا» (نور/27) و بار دیگر در قالب اسم فاعل «مستأنسین» (احزاب/53)  و تعلق این جمله بر قدیم روا نباشد و این جمله مخلوقان را باشد با یکدیگر و اجناس را و خداوند تعالی متعالی است از این جمله عَلوّاً کبیرا و دیگر به معنی احسان باشد و تخصیص بنده که او را برگزیند و به درجه کمال ولایت رساند و به گونه کرامت‌ها مخصوص گرداند و سدیگر (عالی) به معنی ثنای جمیل باشد بر بنده.

و گروهی از متکلمان گویند که: محبت حق که ما را خبر داده است از جمله صفات سمعی است، همچون وجه و ید است که اگر کتاب و سنت بدان ناطق نبودی وجود آن مر حق تعالی را از روی عقل مستحیل بودی پس آن را اثبات کنیم و بدان بگرویم، اما اندر تصرف کردن آن توقف کنیم و مراد این طایفه آن است که روا ندارند به اطلاق این لفظ مر حق تعالی را.

این جمله اقاویل است که یاد کردیم و مر ترا حقیقت این بیان کنم، ان شاء الله کیفیه المحبه من الله –تعالی- باولیائه و من اولیائه الی حضرته بدان که محبت حق تعالی مر بنده را ارادت خبر بود و رحمت کردن بر وی و محبت اسمی است از اسامی ارادت چون رضا و سخط و رأفت و آنچه بدین ماند حمل این اسامی جز به ارادت حق تعالی نشاید کرد و آن یک صفت است او را قدیم که بدان خواهان است مر افعال خود را پس اندر حکم مبالغت و اظهار فعل از این بعضی اخص بعضی است و فی الجمله محبت خداوند – تعالی - مر بنده را آن است که: با وی نعمت بسیار کند و وی را اندر دنیا و عقبی ثواب دهد و از محل عقوبت ایمن گرداند و وی را از معصیت معصوم دارد و احوال رفیع و مقامات سنی وی را کرامت کند و سرش را از التفات به اغیار بگسلاند و عنایت ازلی را بدو پیونداند؛ تا از کل مجرد شود و مر طلب رضای وی را مفرد گردد و چون حق تعالی بنده‌ای را بدین معانی مخصوص گرداند، آن تخصیص ارادت وی را محبت نام کنند و این مذهب حارث محاسبی و جنید و جماعتی از مشایخ است و فقهای فریقین و متکلمان سنت بیشتر هم بر این اند رضوان الله علیهم اجمعین و آن که گوید: «محبت حق تعالی به معنای ثنای جمیل است بر بنده». ثنای وی کلام وی بود و کلامش نامخلوق است و آن که گوید: «به معنی احسان است»، احسان وی فعل وی بود. به حکم معنی متقارب است این اقاویل و حکم جمله موجود.

انتهای پیام
captcha