به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) فاطمه کلابیه که معروف به حضرت امالبنین است، یکی از بانوانی است که بررسی زندگانی وی برای همه درسآموز است؛ زنی که الگوی ادب و معرفت است و جا پای جای زهرا(س) گذاشت و برای فرزندانش مادری کرد. سال یازدهم هجری، جهان اسلام با وفات پیامبر در ماتم و آشفتگی فرو رفت؛ عدهای سقیفه را به جای غدیر نشاندند و آغاز داغی سنگین بر سینه مادر حسنین(ع) شد؛ زهرا دیرزمانی نتوانست در مقابل این همه هجمه و فشار از یکسو در دفاع از ولایت و از سوی دیگر در رسوا کردن غدیر تاب بیاورد و سرانجام از تاب رفت و بیتاب شد و شرفیاب جوار پدر گردید، اما زهرا(س) که مادری اسوه و بینظیر در عالم است، خود به علی(ع) پیشنهاد میدهد که ای علی مادری برای فرزندانم انتخاب کن تا اگرچه داغ خانهنشینی تو و سقیفه برایم تلخ است ولی خیالم از بابت فرزندان کوچکم راحت باشد و همین سخن مقدمه انتخاب همسری برای علی(ع) است.
عقیل که انسابشناسی معروف و چیرهدست است پیشنهاد همسری فاطمه کلابیه را میدهد؛ عقيل، امالبنين كلابيه را براى حضرت على عليه السلام برگزيد كه قبيله و خاندانش، بنى كلاب ، در شجاعت بىمانند بودند و طبق این تعبیر عربی «اكرم الشاربين صوب الغمام » بنى كلاب از حيث شجاعت و دلاورى در ميان عرب زبانزد بودند.
حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام اين انتخاب از پسنديد و عقيل را به خواستگارى نزد پدر امالبنين سلامالله عليه فرستاد. پدر، خشنود از اين وصلت مبارك، نزد دختر خود شتافت و او نيز با سربلندى و افتخار پاسخ مثبت داد و پيوندى هميشگى بين وى و مولاى متقيان على بن ابى طالب عليه السلام برقرار شد. امام عليه السلام در همسر عقلى سترگ، ايمانى استوار، آدابى والا و صفاتى نيكو مشاهده كرد و او را گرامى مىداشت و از صميم قلب در حفظ حرمت او كوشيد.
زنی که بعدها به امالبنین مشهور میشود؛ امالبنین یعنی مادر پسران؛ امالبنین چهار پسر دارد که همه آنان در رکاب امام حسین(ع) جان فدا میکنند و در راس آنان حضرت عباس(ع) که سرور وفاداری و عزت و رشادت و شجاعت است.
در تاریخ نقل است که امالبنین وقتی پا در منزل علی گذاشت حسنین(ع) بیمار بودند و او بر بالین آنان حاضر و چون کنیزی از آنان تیمارداری و بیمارداری کرد و دست نوازش بر سر و روی آنان کشید؛ در ادب امالبنین همین بس که فرزندان فاطمه(س) را بر فرزندان خویش ترجیح میداد و این مسئله نمیتواند تحقق یابد جز اینکه فرد تربیتی قرآنی یافته باشد؛ فاطمه کلابیه اگر با آیه مودت و با سیره پیامبر و سوره «هل اتی» خو نگرفته بود نمیتوانست به این درجه از محبت و عاطفه برسد او خوب میدانست که مزد رسالت پیامبر(ص) مودت و محبت به اهلبیت او است مسئلهای که کسانی که سالها خود را صحابی پیامبر میدانستند نتوانستند فهم کرده و به آن پایبند باشند و سقیفه چیزی جز فراموشی همین مودت و مزد رسالت پیامبر(ع) و عهدشکنی نبود.
در تاریخ آمده است وقتی امام حسن و امام حسین(ع) نام فاطمه را از زبان پدر، در خانه میشنیدند فکرشان متوجه زهرا(س) میشد و داغ شهادت مادر و دوری او در ذهنشان تداعی میگشت و در معرفت امالبنین همین بس که وقتی تطورات این فرزندان و اندوه آنان را میدید به علی(ع) گفت من خود را کنیز فرزندان رسولالله میدانم و از این پس به من فاطمه نگو و مرا امالبنین صدا کن؛ دوست ندارم خاطر حسنین با شیندن این نام مکدر شود.
امالبنین همه سعی و تلاش خود را به کار گرفت تا جای زهرا را در خانه علی(ع) پر کند و اگرچه مرتبه معصومانه زهرا(س)؛ سرور زنان دو جهان بی نظیر است ولی انصافا این زن، دستپرورده خاندانی شجاع و با کرامت نفس و متعالیاندیش است که چنین روحیهای دارد.
قطعا بسیار بسیار زنان ولو آن که در خانه پیامبر(ص) زندگی کنند بودهاند و در قرآن و در تاریخ نامشان آمده است که بدرفتاری پیشه کردند اما این زن از بدو ورود خود را کنیز حضرت زهرا و فرزندانش نامید و ترجیح فرزندان فاطمه(س) بر فرزندان خویش زبانزد عام و خاص است. نقل است که در عاشورا، حضرت عباس، علمدار حسین(ع) آخرین فرزند امالبنین است که در رکاب حسین(ع) و امام زمانش شهید شد چون دوست دشت تا ببیند همه برادرانش در رکاب امام به شهادت میرسند و سرانجام خود را فدای امام کرد؛ وقتی خبر شهادت کربلائیان به گوش امالبنین میرسد راوی میگوید امالبنین، عون، جعفر و عثمان شهید شدند و عباس هم شهید شد اما امالبنین میپرسد راوی گفتم از کربلا چه خبر؟ از فرزندان زهرا(س) چه خبر؟ از حسین و فرزندانش چه خبر و وقتی پیام شهادت حسین(ع) را شنید از هوش رفت و بی دلیل نیست که از چنین مادری، فرزندی مانند عباس(ع) زاده شود که سرآمد شهدای تاریخ و جاننثاران امامت است.