اهمیت امر به معروف و نهی منکر نزد لسان الغیب
کد خبر: 4004603
تاریخ انتشار : ۲۱ مهر ۱۴۰۰ - ۱۳:۱۷

اهمیت امر به معروف و نهی منکر نزد لسان الغیب

در جهان بینی حافظ گناه باده نوشی بهتر از زهد و تقوای ریا کارانه است. وی هشدار می‌دهد که اگر زاهد و دعوت کننده به نیکی و ناهی منکر، ریاکار باشد هیچ خیر و خدمتی به دیگران نمی‌رساند و نتیجه کارش عکس خواهد بود.

به گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین حسین درودی، معاون امور استان‌های ستاد همکاری حوزه‌های علمیه و آموزش و پرورش، در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده به بررسی جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در نزد حافظ شیرازی پرداخته است. متن این یادداشت در ادامه می‌آید:
 
در سال‌هایی که بر ما می‌گذرد برخی روز‌ها انسان را به جان شناسی دعوت می‌کند که  مقدمه خداجویی بی‌غل و غش می‌تواند باشد چرا که انسان بدون درک از درون خویش هرگز به عطر تسبیح خالق خود مزین و مشرف نمی‌شود، در روز حافظ یک سوال و یک پاسخ در موضوع لنگر دینداری یعنی امر به معروف و نهی از منکر قابل طرح و نشر است. اگر از خواجه شیراز یعنی نکته‌دان قرآن و ناشر شهد شیرین عشق، پرسش شود که آیا جنابتان باده خواری حرام را با ریاکاری اقبح از آن قیاس می‌کنید، مانند کثیری از غافلان که می‌گویند شتر را با بار می‌برند حالا چند تار مو یک دختر و زنی و یا یک مقدار از بیت‌المال سرقت کردن چیزی نیست باید جلوی دانه درشت در فساد را گرفت، فساد و فسق کوچک و جزء ربطی به کل ندارد و این همه مته به خشخاش گذاشتن برای برخی لاابالی‌گری و فساد و فحشا قابل قیاس با فساد آقازاده‌ها و امثال آن ندارد، آیا حضرت خواجه از همین ره از برای یکی جواز در مقابل شرع مقدس علم می‌دارد، یا اینکه پیچشی در پنهان است که برای تبیین و تشریح فساد بیماری ریا و میگساری این دو آلوده و آلاینده در یک طراز از سوی حضرت عالی بازگذاری شده است که اگر چنین باشد این خود نوعی پارادوکس و تناقضی را در دل می‌دارد که قاعده از سافل به اسفل و از نقصی به نقصانی را به یاد می آورد.
 
لکن خواجه با توجه به مدد کتاب آسمانی پاسخ می‌دهد چرا که ایشان بر مدار و محور آیات نور سروده‌های خویش را منظوم و منشور کرده‌اند، و این چنین از اهل دقت و دال پرسش می‌کنند که آیا آیات وحی را توان چنین تفسیر و توصیف نمود، مانند آیه شریفه: «يَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فيهِما إِثْمٌ کَبيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما وَ يَسْئَلُونَکَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ کَذلِکَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآياتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ؛ از تو درباره شراب و قمار می پرسند، بگو: در ارتکاب آن دو گناهی است بزرگ و سودهایی (مادی) برای مردم، و گناه آنها بزرگتر از سودشان است. و از تو می پرسند که چه چیز انفاق کنند؟ بگو: آنچه میسور است. این گونه خداوند برای شما آیات خود را روشن می کند، شاید بیندیشید.» (219/ بقره). آیا خداوند هستی در این آیه شریفه از منفعت و منزلت خمر و میسر گزارش می‌دهد و آن را صاحب جواز و طهارت می‌نماید و هم چنین پندار بندگان را پروا‌زدایی می‌کند، یا اینکه برای شرح و بیان این دو خبیثه این هنرنمایی را شرط اعجاز دانسته و قرآن را بدان مزین و مستور نموده است، زیرا منفعت طلبی شیطان‌زده و خیال آلود مشهور در میان انسان‌ها چه کارها که نمی‌کند زیرا قطب‌نمای امر به معروف و نهی از منکر را خانه‌نشین و خانه ذلیل نموده، و به همین سبب انواع فساد در رگ رگ جامعه حلول و ظهور پیدا می‌کند و جای منکر و معروف را عوض می‌نماید و دروغ‌ها را به جای حقیت می‌نشاند و در نهایت استکبار را در برابر اسلام سلطه و سلطنت می‌بخشد. با توجه به مقدمه مذکور خواجه می‌گوید می‌ خوردن صواب‌‌تر و اصلح‌تر است از ریا کاری که در لباس زهد و تقوی جلوه‌گری می‌کند، با این توضیح حافظ را از کدامین رندان و خراباتی باید بدانیم که چنین می‌سراید، خرابات او خلوت و می پر سر صدایش تنها، خداوند سبحان است.
 
با این دیدگاه مجری و مسئول امر به معروف و نهی از منکر باید ابتدا خود را در فکر و اندیشه و عمل به این فریضه آراسته بنماید و با هوش هیجانی این ترتب را یافته باشد یعنی که ابتدا عامل به امر به معروف و سپس آمر به این فریضه باشد، لذا تقابل گناه می‌خواری و ریاکاری در شعر زیر برای نجات از آتش ریا  به ویژه اختلاف در میان امت به خوبی قابل درک و فهم است.
 
می‌ خور که صد گناه ز اغیار در حجاب / بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند
 
باده نوشی گناه است و لیکن شخص باده‌نوش که در او تزویر و ریا نیست بهتر و برتر از زهد فروشان ریاکار است چراکه ریا، ابزار شیطان است از برای میِ ملوث و خالی کننده خرد از جان آدمی، حافظ در عین رندی و پند دادن و بی‌تفاوت نبودن و به دور از مرض گوشه‌گیری، به مخاطب رندانه فریاد می‌زند که ریاکاری و زاهد ریاکار و امر به معروف کننده ریاکار بسی از باده نوش بدتر است زیرا یکی پایه و دیگری رو پای است.
 
 باده نوشی که در او روی و ریایی نبود / بهتر از زهد فروشی که در او روی و ریاست
           
در مکتب رندی ساخته و پرداخته حکیمانه حافظ، هستی و مستی و راستی حرف اول را می‌زند و از ریاکاری خبری نیست.
 
ما نه رندان ریاییم و حریفان نفاق / آن که او عالم سر است بدین حال گواست
 
حافظ معتقد است که صفت رندی بی‌ریایی ودیعه‌ای ازلی است که نصیب او گردیده، نه اینکه به واسطه حرفه و حمایت مردم و حراست از موقعیت اجتماعی با نیرنگ و ریا در جنگ و ستیز است، در بیت زیر نیز حافظ بر رندی خود می‌نازد و می‌بالد و در لباس رندی، هم امر به معروف می‌کند و هم نهی از منکر  دارد، و در عین حال هشدار می‌دهد که مبادا در این راه هم ریا مخفی صورت پذیرد و از احاطه به سر و ضمیر خود بدون توجه به مقام انسان کامل غافل و غائب باشیم.
 
حافظ مکن ملامت رندان که در ازل/ ما را خدا ز زهد ریا بی‌نیاز کرد
 
همچنانکه امروز جامعه ما و جهان از فساد ریا، به نآرامی گرفتار افتاده است و بوی ریا و تزویر ساحت معابد و مساجد و محافل فرهنگی را پر کرده و اهالی آن مست ریا و تزویرند. حافظ مانند طبیبی حاذق بر آن واقف شده و انزجار خود را اعلام و اعلان نموده است. چه بسیار ریاکارانی که مردم را با وعظ و خطابه امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند در حالی که از گمراهی خود جزء بی‌خبرانند.
 
گرچه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود / تا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشود
 
در جهان بینی حافظ گناه باده نوشی بهتر از زهد و تقوای ریا کارانه است. در بیت زیر باز هم هشدار می‌دهد که اگر زاهد و دعوت کننده به نیکی و ناهی منکر ریاکار باشد هیچ خیر و خدمتی به دیگران نمی‌رساند و نتیجه کارش عکس خواهد بود و بسیاری را انگیزش ترش و تلخ می‌چشاند.
 
اگر به باده مشکین دلم کشد شاید / که بوی خیر ز زهد ریا نمی‌آید
           
حافظ وظیفه خود را در فریضه مهم امر به معروف و نهی از منکر هشدار دادن می‌داند که زاهد ریاکار و آمر به معروف ریاکار و دغل، اتفاقا در مسجد و صومعه می‌توانند رحل اقامت افکنده و افسون کنند چرا که شیطان این طریق بر آنان می‌گشاید، پس تا کمال یک رنگی و زهد کسی مسلم نگردد نباید به ارشاد دیگران همت بگمارد:
 
خوش می‌کنم به باده مشکین مشام جان / کز دلق پوش صومعه بوی ریا شنید
 
حافظ به قاعده خرد رشید واصل است که به جای این که سخن اهل ریا را بشنود ترجیح می‌دهد ابتدا عمل را از دیگران ببیند و بعد سخنش را بشنود و بنوازد که این خود آموزش دشمن شناسی در دیوان خواجه را برای همگان تصویر‌گری می‌کند.
 
من و همصحبتی اهل ریا دورم باد/ از گرانان جهان رطل گران ما را بس
 
خواجه حکیم بر این باور است که امر  به معروف و نهی از منکر اثر گذار و آخرت باور در جستجوی انسان صادق و اهل دل و پاکدلان است
     
جام می‌گیرم و از اهل ریا دور شوم / یعنی از اهل جهان پاکدلی بگزینم
           
خواجه شیرین سخن درس و بحث و مدرسه و مدارک تحصیلی را پیشگیر و درمانگر بیماری نیرنگ و ریا نمی‌داند بلکه تنها طریق را عشق و محبت به دور از ریا و تزویر حاکم بر جامعه و هم چنین بدور از قیل و قال عالمان بی‌عمل به سیر و سلوک عاشقانه و رندانه، نجات جامعه و افراد آن معرفی می‌کنند.
       
عمری‌ست تا به راه غمت رو نهاده‌ایم / روی و ریای خلق به یک سو نهاده‌ایم
 طاق و رواق مدرسه و قال و قیل علم / در راه جام و ساقی مه رو نهاده‌ایم
 
در قرآن می‌خوانیم که «هیچکس بار گناه دیگری را بر نمی‌دارد.» البته این گفته منافاتی با امر به معروف و نهی از منکر ندارد، قرآن عیب‌جویی و تجسس در زندگی دیگران را محکوم کرده و با آن مخالف است و به صراحت گفته که هرکس مسئول اعمال خود است.
 
امّا امر به معروف و نهی از منکر در رابطه با اعمال ظاهری انسان در جامعه می‌باشد،  برای اینکه اگر در جامعه‌ای کارهای زشت و پلشت انجام شود و کسی هم آن را محکوم  و محروم نکند، اندک اندک اعمال زشت در جامعه رواج پیدا کرده و پس از مدّتی در آن جامعه منکر، معروف و معروف، منکر و دروغ به جای حقیقت می‌نشیند و از همین راه دشمنان اسلام و انسانیت بر مسلمانان استیلای خود را استمرار بخشیده یا پدید می‌آورند. منکر می‌شود معروف و محبوب و چنین جامعه‌ای از پایه و اساس نابود می‌شود، زیرا امر به معروف و نهی از منکر سلیقه شخصی افراد جامعه می‌شود.
 
علامه طباطبایی می‌گوید: در شهری سه گروه زندگی می‌کردند. گروه اوّل هر نوع گناهی را مرتکب می‌شدند. گروه دوّم نه گناه می‌کردند و نه به گناه کاران کاری داشتند. گروه سوّم از گناه کاران انتقاد می‌کردند(نهی از منکر و پلشتی). سرانجام شبی گروه سوم که ناراحت بودند از شهر خارج شدند و خداوند هم گروه اول را که گناه می‌کردند و هم گروه دوم را که نهی از منکر نمی‌کردند، عذاب کرد. این عذاب‌ها قابل توجه و تفکر و تمایلات کسانی است که از شعار محتسب و مسئول شنیده می‌شود (ما ماموریم و معذور) که خود از ناهیان منکر و متخلفات باشند و در عین حال  نهی از منکر را برای خود و نزدیکانش واجب الاجرا نمی‌داند و متخلف در خفاست، و به راه و رسم ریاکاری وقوف کامل و کافی دارد و عبادت و عابد پیشه‌گی او از غایت دینداری و انسانیت نیست، و با کمال تأسف و تأثر سیمای متعبدی دارد و جانب احتیاط را رعایت  می‌کند و لکن چون به خلوت می‌رود آن کار دیگر می‌کند، مشخص است که طمع شیطان و لشگر پیاده و سواره آن را بر روی کشور و خانواده‌ها این چنین گشوده می‌شود.

 

انتهای پیام
captcha