به لحاظ فرهنگی، جامعهای که امام محمدباقر (ع) با آن مواجه بود درگیر جریانات فکری متناقض و فرقههای متفاوتی همچون خوارج، موجیه و معتزله بوده است. این عوامل موجب شد امام مواضع مدبرانه و صحیحی در برابر این جریانات فکری اتخاذ کند و پاسخگوی سوالات و شبهات مردم باشد.
پس از رحلت امام سجاد (ع) امام محمد باقر (ع) به امامت نائل شد و رهبری گروهی از شیعیان را عهدهدار شد. شیعیانی که در کنار مشکلات سیاسی و اجتماعی، گرفتار بحرانهای دیگری مثل ضعف باورهای دینی شده بودند و میرفت تا شبههانگیزی منکران جامعه را دچار تزلزل کند و امام باقر (ع) میبایست حرکتی جدید را در رهبری و هدایت فکری این نسل شروع کند.
انقلاب فرهنگی که امام محمد باقر (ع) به آن دست زد تحولی بود که به طور مستقیم بر باورها و اعتقادات جامعه اثر گذاشت و نتیجه این اقدام تاسیس دانشگاه بزرگ اسلامی شد که در واقع موسس آن امام باقر (ع) بود. جامعه اسلامی در آن زمان به یک تحول علمی و یک نهضت پرشور نیازمند بود که اساس اسلام را از تهدیدها و آفات تبلیغات سوء و ناروا محفوظ دارد. برههای از زندگی امام باقر (ع) مقارن با افول قدرت بنی امیه و توام با ضعف و ناتوانی آنها بود، برههای که سرمداران آن برای نگهداری خلافت خود دست و پا میزدند و به نیروهای فعال و سازنده فشار میآورند و با اعمال این محدودیتها قصد داشتند جلوی رشد و تکامل انقلاب فکری، اسلامی را بگیرند.
جایگاه دینی و علمی امام محمد باقر (ع) قطعا از محوریترین مباحث زندگی او است، چرا که هر یک از امامان به نسبت نیازها و شرایط فرهنگی و سیاسی دوران خود در بعدی از ابعاد کمالات ظهور مییافتند و امام باقر (ع) از امامانی بود که شرایط زمان جامعه به وی مجال علمی داد تا در تبیین معارف دین و تفسیر کلام وحی بدرخشند.
این ویژگی به همراه مقام علمی و مراتب زهد و تقوی وی را شخصیتی ممتاز و فرزانه معرفی میکرد و قطعا این محسنات حاکمان زمان را بر موقعیت امام حساس و بیمناک میکرده و به توطئه وا میداشت. خلفای بنیامیه که نه تکیهگاهی داشتند و نه مقبولیت اجتماعی، بنابراین از وجود پایگاه علمی و دینی که در راس آن فردی پرنفوذ و آگاه چون امام باقر (ع) حضور داشته باشد واهمه داشتند. اگر چه شیعه در این زمان به لحاظ سیاسی در محدودیت بود و در دوران تقیه به سر میبرد، اما به هر حال برای حکومت امویان نیرویی بود که قدرتی اجتماعی محسوب میشد و منصب امامت امام باقر (ع) در مرکز رهبری این نیرو قرار داشت. امام باقر (ع) شاگردان و رشدیافتگان فراوانی را تربیت کرد که خود را وامدار تعالیم ان حضرت میدانستند.
زندگی پربرکت امام باقر (ع) دستاوردهای گرانمایهای برای اسلام داشت، چرا که امام باقر (ع) با تحکیم باورهای دینی جامعه باعث گسترش فرهنگ و احکام دین شد و با تربیت شاگردانی کارامد در میدانهای فقه، کلام و مباحث اخلاقی و... رهبری جامعه شیعی را به سوی اندیشههای ناب اسلامی به عهده گرفت.
پس از واقعه تاسفبار کربلا و نیز اتخاذ روش تقیه که توسط امام سجاد (ع) صورت گرفت امام باقر (ع) جامعه را درگیر نوسانات سیاسی و قیامهایی همچون قیام مختار، توابین و وقایعی همچون حره دید که نمایشدهنده چهارچوب حرکت امویان بود. اگرچه هیچکدام از این قیامها به نتیجهای که میبایست نرسید، اما اعتراضی همه جانبه به جور خلفا و دورشدن امویان از مبانی و اساس اسلام اصیل بود.
امام باقر (ع) که در چهار سالگی حادثه کربلا را به چشم دیده بود با قرار گرفتن در آستانه امامت، جامعه را در سراشیبی سقوطی فرهنگی یافت که بخشی از تلاشهای امام سجاد (ع) در قالب دعا، صحیفه سجادیه، رساله حقوق و تربیت شاگردان فراوان حرکت در رفع همین مشکلات بود. و این میراث فرهنگی عظیم بدست امام باقر (ع) سپرده شد.
ایشان با تلاش و درک موقعیت اجتماعی و سیاسی به ایجاد مباحث و مناظرات علمی در مساجد و موسم حج و نیز تربیت شاگردان فراوان در زمینه تفسیر، حدیث، فقه و کلام اقدام نموده و بازکننده درهای اجتهاد و تفسیر به روی شیعه بودند.
امام باقر (ع) طی سالهای 94 تا 114 هجری یعنی مدت 19 سال امامت خود در این جامعه که فضایی پرتلاطم و پرمخاطره داشت قرار گرفت. در دورههای پیشین در نتیجه مبارزه، جهاد و سلطه سیاسی و نیز آزار و شکنجه و اختناق فرصت نشده بود که دیدگاههای امامان عترت مدون و به صورت استدلالی بیان شود و این امر منجر به ایجاد انحرافات فکری شد که خلفای اموی از یکسو با ظلم و استبداد بر مردم جامعه را تحت تاثیر خود قرار داده و از سوی دیگر جامعه درگیر جریانهای فکری و فلسفی بود که از یونان، هند و سرزمینهای مفتوحه به درون جامعه اسلامی وارد میشد.
وجود مجادلههای کلامی و نیز یورش فکری و فرهنگی مکاتب بیگانه موجودیت اسلام راستین را تهدید میکرد، حکام اموی با وجود آن همه کشتار و ظلم هنوز نسبت به اسلام و اهل بیت علیهم السلام درون پرکینهای داشتند و برای انکه شعاع روشنگرانه اسلام را خاموش کنند، نقل حدیث و نوشتن و انتشار آن را ممنوع کرده بودند، البته ممنوعیت نقل حدیث بعد از ارتحال پیامبر آغاز شد.
امام باقر (ع) با اندیشههای انحرافی مواجه بودند که فعالیتهای فرهنگی غلات یکی دیگر از این شاخههای انحرافی است. (این گروه با سوء استفاده از روایات امامان، احادیث جعلی و ساختگی غلوآمیزی را در جامعه نشر میدادند. مرجیه گروه دیگری بودند که واجبات عملی اسلام را تحقیر میکردند و هیچ مسلمانی را به دلیل گناهی که کرده بودند محکوم نمیکردند. امام باقر (ع) به شدت با این گروه مبارزه میکرد و آنان را کافر و دشمن اهل بیت میدانست) و نیز از امام باقر (ع) روایت شده است که فرمود : شباهت یهود به مرجیه و قدریه به نصرانیت همچون شباهت شب به شب و روز به روز است.
علاوه بر اقدامات مناسب امام باقر (ع) در برخورد با تشتت و انحرافهای فرق گوناگون و بحثهای فرهنگی و علمی امام موفق به پایهگذاری اجتهاد در بنیان تشیع شد. اجتهاد به معنی بهره گرفتن از احکام شرع و دین برای دست یافتن به ادله است و امام اولین کسی است که اجتهاد را پایهگذاری کرد.
امام باقر (ع) به دلیل فشارهایی که از طرف دستگاه خلافت بر جامعه آن روز سایه گسترده بود مجبور به رعایت اصل تقیه و پرهیز از هرگونه درگیری بودند، اما همین موضوع باعث ایجاد اختلافهایی شد، زیرا بسیاری از شیعیان عراق که بر اثر فشار و اختناق موجود انتظار داشتند امام به عراق آمده و نبرد کند نسبت به امامت ایشان و امامت برادر امام باقر (ع) یعنی زید دچار تردید شدند و این امر خود موجب پیدایش انشعاباتی در شیعه شد. امام سعی میکرد جامعه آن روز را به سمت خویشتنداری و مقاومت سوق دهد، چرا که جامعه دچار تناقض و چندگانگی شده بود و افکار متناقضی در حال اوجگیری بود که اساس دین را تهدید میکرد، اما دریافته بود که فرهنگ تشیع در انزوا قرار گرفته و لازم میدید به یک انقلاب وسیع فرهنگی دست بزند و با تشکیل حوزه علمیه و تربیت شاگردان برجسته فقه، خط فکری تشیع را اشکار سازد، چرا که سنگ بنا و اساس انقلاب و قیام، نهضتی فکری و فرهنگی است.
امام با زمینهسازی بسیار عمیق، میراثی فرهنگی را ایجاد کرد که بعدها آن را به دست فرزندش امام صادق (ع) سپرد و میتوان اذعان داشت که موسس و بنیانگذار حوزه علمیه شیعه و نهضت فکری و انقلاب فرهنگی تشیع امام باقر (ع) بود.
منبع:
کتاب تاریخ امامان شیعه و Hawzah.net
انتهای پیام