هنر اسلامی فاقد وجهی واقعی و متمرکز است + صوت
کد خبر: 4137120
تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۲
اسلام و هنرهای ایرانی/ 10

هنر اسلامی فاقد وجهی واقعی و متمرکز است + صوت

سید محسن موسوی گفت: هنر اسلامی، وجهی واقعی ندارد زیرا هنری وجود ندارد که اسلام به صورت متمرکز باعث به وجود آمدن آن شده باشد،

هنر اسلامی عنوانی است که پیرامون آن وحدت نظر وجود ندارد زیرا عده‌ای چنین نامی را از اساس اشتباه می‌دانند و بخشی دیگر معتقدند این شکل هنر به کشورهای مسلمان تعمیم پیدا می‌کند.

پیرامون این موضوع با سیدمحسن موسوی، استاد دانشگاه هنر و مدرسه اسلامی هنر گفت‌و‌گویی در ایکنا انجام داده‌ایم. 

ایکنا – لطفا در آغاز بحث پیرامون هنر اسلامی و اینکه چه تعریفی دارد، توضیح دهید.

اگر بخواهیم در مقیاس جهانی از هنر اسلامی تعریف داشته باشیم باید بگویم این عنوان، یعنی Islamic art سابقه‌ای ۲۵۰ ساله دارد. چنین عنوانی، وجهی واقعی ندارد، زیرا هنری وجود ندارد که اسلام به صورت متمرکز باعث به وجود آمدن آن شده باشد، یعنی در یک امر تأسیسی، اسلام آن هنر خاص را تجویز کرده باشد. در مقابل باید گفت که ما دارای هنر سرزمین‌های اسلامی یا هنر مسلمانان هستیم. البته در بعضی از حوزه‌های تمدنی، هنرهایی چون هنر مسیحی، هنر هندوان، هنر بودایی و... داریم. این موضوع در عرصه‌های دیگری نیز وجود دارد برای مثال به بحث فلسفه اسلامی اشاره می‌کنم. ما فلسفه اسلامی نداریم بلکه فلسفه حکیمان مسلمان داریم، یعنی قلمروی از اندیشه که عالمان و پیروان دین اسلام در آن حوزه به اندیشه‌ورزی و نظریه‌پردازی پرداخته‌اند.

ایکنا - در ادامه بحثتان کمی روی مصداق‌ها متمرکز شوید و بگویید مصداق‌های هنری در کشورهای مسلمان چیست؟

ابتدا از نظریه‌ای که سنت‌گرایان در باب هنر اسلامی دارند، آغاز می‌کنم. سنت‌گرایان، به هنرهای سنتی و هنرهای مقدس معتقد هستند. آنها هنر مقدس را برآمده از دل هنرهای سنتی می‌دانند و آنها را به سه بخش تقسیم می‌کنند. ابتدا بحث ساخت مساجد است. (معماری مسجد)، دوم قرائت قرآن است زیرا آنها این امر را نوعی از هنر می‌دانند. سوم موضوع خوشنویسی قرآن کریم است. سنت‌گرایان علاوه بر اینکه این سه موضوع را جزو هنرهای اسلامی قلمداد می‌کنند آنها را مقدس نیز می‌دانند و برای قداست آنها دلایلی نیز می‌آورند. علت اینکه سنت‌گرایان این سه هنر را مقدس می‌دانند این است که در هر مکانی، بدون اینکه ضرورت‌های طهارت و پاکی بر انسان مترتب باشد، می‌توان وارد شد، اما مکان مقدس مسجد، مکانی است که باید حتماً انسان دارای طهارت و پاکی باشد. همچنین مسجد جایی است که برای ساخت آن باید صیغه‌ای خوانده شود. قرآن کریم افرادی را که در امر ساخته مسجد فعال هستند در سوره توبه معرفی کرده است. ایشان باید اهل نماز، ذکات، ایمان به خدا و پیامبر(ص) و اهل انجام عمل صالح باشند.

مسئله دوم خوشنویسی قرآن کریم است. علت قداست این هنر نیز این است که خوشنویس باید دارای طهارت‌های قلب و جسم باشد زیرا برای دست زدن به متن قرآن حتما باید پاک بوده و وضو داشت. مسئله سوم به قرائت قرآن برمی‌گردد. سنتگرایان معتقدند نوع تلاوت که قرآن مجید از آن به عنوان ترتیل نام می‌برد، موضوع دیگری است که هنر اسلامی را شکل می‌دهد. همانطور که متوجه می‌شویم هیچ‌کدام از این موضوع‌ها از منظر هنر نمی‌توانند مقدس شمرده شوند، چون بحث هنر بودن این موضوعات توسط ما مطرح می‌شود، در‌صورتی‌که  در زمان صدر اسلام اساساً موضوعی تحت عنوان هنر نسبت به این سه‌گانه مطرح نبوده است. مثلاً مسجدی که در شهر مدینه برای اولین بار در زمان پیامبر(ص) ساخته شد دارای زیبایی‌های خاص هنری نبود چون تنها یک چهاردیواری را شامل می‌شد که روی سقف آن شاخه‌های خرما بود اما در ادامه دوران اسلامی، مساجدی ساخته شد که دارای ظرایف هنری و معماری نیز بود. لذا من ساخت مساجد و ظهورات و جلوات تزئینی و فرمی آن را بیشتر ناظر به یک امر تمدنی و فرهنگی و نه اسلامی می‌دانم. این مسئله را به قرائت قرآن نیز می‌توان تعمیم داد، چون اگر قرآن در یک سرزمینی غیر از عربستان نازل می‌شد شاید نوع تلاوت آن از لحاظ فرمیک متفاوت بود. به همین جهت معتقدم ویژگی‌های فرهنگی، بومی و قومی، در شکل‌دهی به آثار هنری، بسیار تاثیرگذار هستند.

ایکنا - با این تعاریف درباره ماهیت هنرهایی چون خوشنویسی که اسلام را به نوعی صادر کرده‌اند چه نظری دارید؟

درباره خوشنویسی نیز باید بگویم ما هنوز نمی‌دانیم خوشنویسی‌هایی که بر مبنای خط کوفی نگاشته شده، بر پایه اصول زیبایی شناسانه بوده است یا خیر؟ زیرا هنوز به این امر واقف نشده‌ایم در گذشته، یعنی زمان صدر اسلام، خوشنویسی بر اساس امور و قواعد زیبایی‌شناسانه تولید می‌شده یا اینکه صرفاً به جهت انتقال یک مفهوم و یک پیام، خطی نوشته شده است. توجه بفرمایید اصطلاح خوشنویسی را ما به کار می‌بریم در‌حالی‌که نویسنده همان کاتب بوده که می‌توانسته به ذوق شخصی خود ضرورت‌ها و مؤلفه‌هایی نیز برای کتابت خود به عنوان یک امر کاربردی و نه تزیینی به کار برد.


بیشتر بخوانید:

تولید آثار هنری اسلامی بدون هنرمند مؤمن میسر نیست


در حقیقت باید گفت در گذشته کاربرد بر کارکرد در ساخت اکثر پدیده‌ها غلبه داشته و قلمروی کارکرد نیز در میان قلمروی کاربرد مستتر بوده است و امری استقلالی نبوده، اما امروزه ممکن است پدیده‌ای مثل سیاه‌مشق کارکرد زیبایی‌شناسانه داشته باشد اما هیچ کاربردی از لحاظ انتقال پیام و غیره نداشته باشد. با توجه به توضیحاتی که ارائه کردم باید بگویم هنر اسلامی ذات ندارد، یعنی نمی‌توان همانند هنر مسیحیت برای آن ذات تعریف کرد. در مسیحیت هنر دارای ذات است و یا لااقل بگوییم که پیروان این دین چنان اراده کرده‌اند که بعضی از امورات و شعائر دینی خود را به وسیله هنر توضیح و تشریح کنند و گویی بدون کاربرد تمثال‌ها و موسیقی مذهبی، امور عبادی به کمال نمی‌رسد. برای نمونه در باب شمایل‌نگاری و تصویرسازی از حضرت مسیح(ع) این موضوع وجود داشته است. همین امر سبب شده که مسیحیان از صدها سال قبل تصاویر حضرت مسیح(ع) یا دیگر قدیسان خود را در منازل و اماکن مقدس خود داشته و در هنگام عبادات خاصه، توجه عمیقی به این شمایل کنند. این موضوع را به وفور می‌توان در کلیسا‌ها و دیر‌های مذهبی مشاهده کرد. نظاره بر شمایل برای یک مسیحی مؤمن، در حکم نظاره به قرآن برای یک مسلمان است. این یعنی توجه دینی به هنر و به عبارتی هنر مذهبی و دینی.

ایکنا - آیا از هنرهای مدرن نیز می‌توان به صورت کاربردی در حوزه تبلیغ مفاهیم اسلامی بهره برد؟

البته که جواب مثبت است اما ‌ظرافت‌هایی خاص دارد. اگر ما به واسطه‌ هنر و امور هنری، بتوانیم در عرصه‌های مختلف زندگی اجتماعی و شخصی انسان معاصر، جاذبه‌هایی ایجاد کنیم، تا حدی توانسته‌ایم یکی از کارکردهای مهم هنر را که همان نشانه‌سازی است، به کار بگیریم. همان‌طور که قبلاً هم عرض شد یکی از وظایف اثر هنری، نشانه‌سازی است. فرض کنید شما به واسطه کاربرد آثار و روش‌های هنری بتوانید موضوع نظافت در یک کشور اسلامی را آنچنان برجسته کنید که هر بیننده‌ای را به تمجید وادارد، دیگر نیازی نیست نام این نظافت را نظافت اسلامی بگذارید، چنانچه اگر ترافیک درستی هم داشته باشید به واسطه هنر نشانه‌ای ارائه می‌کنید که دال بر حضور در یک کشور اسلامی است و باز هم مورد تمجید خاص و عام قرار می‌گیرید و نیازی به القابی از جمله ترافیک اسلامی، اقتصاد اسلامی، سینمای اسلامی و غیره نیست.

کد

هر عقل سلیمی در برابر این پدیده‌های موزون که برآمده از سعی مسلمانان است، آن را به رفتار و کنش‌گری مسلمین منتسب می‌کند و در برابر یک انتخاب، آن بخشی را انتخاب می‌کند که با فطرت آدمی هماهنگتر است. هنرهای مدرن نیز همگی ابزار هستند. این اشکال جدید از هنر نیز دستاوردهای جهانی است. با گزینش صحیح هر یک از آنها می‌توان با زبانی جدید به ارائه‌ مفاهیمی عمیق پرداخت. البته سنت‌گرایان هنرهای دوران مدرن از جمله سینما را جزء هنرهای نافع نمی‌دانند چون معتقدند که این هنر، ریشه در سنت ندارد. در‌ صورتی‌که همه می‌دانیم هنر - صنعت سینما از چه امکانات پیشرفته‌ای در جهت انتقال پیام برخوردار است. مخلص کلام، در هر حوزه‌ای همواره باید فرزند زمان خویشتن بود.

سیدضیاءالدین موسوی

انتهای پیام
مطالب مرتبط
captcha