هنر اسلامی مقولهای پیچیده است که به دلیل سیر تطور تاریخی و تغییرات مختلفی که امروزه با تکنولوژی نیز درآمیخته جای بحث زیادی دارد. در دومین گام از این سلسله گفتوگو در ایکنا، با ابوالفضل ورمزیار؛ پژوهشگر هنر و مدرس دانشگاه همراه میشویم.
ایکنا- تعاریفی که از هنر اسلامی ارائه میشود عموماً شکل ظاهری دارد و تنها سطح را مدنظر قرار میدهد. این اتفاق را در برخی آثار امروز میتوان بهخوبی مشاهده کرد. در آغاز سخن پیرامون بحث هنر اسلامی ریشهیابی از هنر قدسی و دینی در میان ایرانیان داشته باشید؟
درباره ریشههای هنر اسلامی در کشورمان باید سیری در تاریخ داشته باشیم. پیش از ورود اسلام، ریشههایی از هنر الهی را در کشورمان شاهد هستیم. در دوران مادها، تاریخ کتبی نداریم اما هنر را شاهد هستیم. هنر مادها بیشتر وام گرفته از دیگر کشورهاست و از خود هنری مستقل ندارد. در دوره هخامنشیان شرایط بهکلی تغییر کرده و شاهد هنر مخصوص ایرانیان هستیم. گواه این ادعا را در آثار جاودانه تخت جمشید مشاهده میکنیم. در آثار هخامنشی یک نکته مشترک در میان کارهای هنری وجود دارد آنهم وابستگی تمامی کارها به یزدان است.
دلبستگی هنر ایران باستان به یزدان ربطی به اسلام ندارد اما نشان میدهد ایرانیان از ابتدا راه توحید را پیشگرفتهاند. ملت ایران هرگز سر تعظیم مقابل کسی فرود نیاورده و هیچگاه مشرک یا کافر نبودهاند. این ویژگی در آثار هنری کاملاً عیان است. هنر ایرانی بعد از هخامنشیان، در سلسله اشکانیان و ساسانیان هم ادامه پیدا کرد. در دوره ساسانی اوج هنر معماری را شاهد هستیم بهویژه میتوان گفت ساخت گنبد و انواع طاقها از این دوران بود که شکل گرفت. بهترین نمونه در این میان طاق کسری است.
ایکنا- این نکته را نباید حمل بر ملیگرایی کرد اما باید گفت هنر اسلامی بهواسطه ایرانیان رشد کرد. این دیدگاه صحیح است؟
درباره هنر اسلامی باید نکتهای را بهوضوح مورد تأکید قرار دهم. ریشه هنر اسلامی، بدون هیچ تردیدی در میان ایرانیان است زیرا در دیگر کشورهای مسلمان، بیشتر هنرشان شفاهی است. صدق این گفتار را در حوزه ادبیات کشورهای عربی میبینیم. در کشورهای عربی ما قویترین شکل از علم لغت را شاهدیم اما این قدرت تنها در کلام باقیمانده و شکلی مکتوبی ندارد ولی در ایران پس از اسلام، وقتی ایرانیان به قدرتی در حوزه ادبیات میرسند کلامشان شکلی مکتوب دارد.
در تقسیمبندی آثار هنری در علم هرمنوتیک و علم شکلشناسی چنین به نظر میآید وقتی هنری زمینه بروز و ظهور پیش از خودش را داشته است، متعلق به آن محسوب میشود اما اگر همزمان با آن مکتب، هنر شکل گیرد بهطور مشخص مربوط به هنر خواهد بود. هنر اسلامی همزمان با ظهور اسلام کاملاً مشخص و متمایز از سایر هنرها، کشورها و ملتها، استقلال مشخص داشت. بهعنوان مثال، نگارگری در چین از ابتدا وجود داشت و با آمدن حکومتها از بین نرفت اما خوشنویسی، ادبیات و نگارگری در سرزمینهای اسلامی کاملاً متمایز از سابقه گذشته خود، استقلالی مشخص پیدا کردند.
اسلام از زمانیکه فتوحات از مرزهای عربستان عبور کرد و شرق و غرب عالم را درنوردید هنر اسلامی را همراه خود آورد. در اسپانیا معماری با ورود اسلام دستخوش تغییر شد. این تغییر را در معماری ایران هم میبینیم. برای اثبات این گفته کافی است مقایسهای بین معماری پیش و بعد از اسلام داشته باشید تا متوجه تغییرات آشکار آن شوید.
ایکنا – برخی از هنرها شکل کاربردی دارند و بخشی دیگر شکل تزئینی. هنر اسلامی این دو را توأمان باهم دارد یا اینکه از یکدیگر جدا هستند؟
در هنرهای اسلامی هیچ فعل یا اثری هنری تولید نشده که صرفاً برای تزئین باشد. اساس کار هنر اسلامی سرگرمیسازی نیست. این نکته بسیار مهمی است. هنر اسلامی اگر به نگارگری یا مینیاتور روی میآورد چیزی برای سرگرمیسازی به عنوان اصل در آن وجود ندارد. این در حالی است که بخشی از هنر اروپایی و مسیحی برای سرگرمی به وجود آمده است. دلیل دوری هنر اسلامی از سرگرمی این است که این شکل از هنر در پی تعالی روح آدمی است.
این نکته به معنای دوری هنر اسلامی از سرگرمی تعبیر نشود چون در این شکل از هنر هم سرگرمی وجود دارد اما این ویژگی در خدمت مفارقتی است که برای نزدیکی به تعالی روح مدنظر قرار میگیرد. به زبان سادهتر سرگرمی ابزاری میشود تا بهواسطه قدرت تعالیبخشی هنر افزایش پیدا کند. امروز ما بین یک دوراهی گرفتار آمدهایم. از سویی با گسترش وسایل ارتباطجمعی غربی، بهطور کامل رو به شاخصههای غربی آوردهایم، درحالیکه کمتر از الگوهای دینی و اسلامی سود بردهایم.
گاهی مواقع در ظاهر از مفاهیم اسلامی استفاده کردهایم اما این تولیدات هیچ عمقی ندارند. این امر زنگ خطری برای متفکران دینی است. ما ایرانیان در بینش چیزی کم نداریم ولی در روش ارائه ضعیف هستیم. به همین دلیل است در کلام مدعی جامعه دینی هستیم اما در عمل آن چیزی که میبینیم چندان با شاخصههای اسلامی همخوانی ندارد.
ایکنا – بخش بعدی سخنانمان به بحث نزدیکی هنر اسلامی با فرهنگ رمضان اختصاص دارد. پیرامون این موضوع نظر خود را بیان کنید؟
رمضان ازجمله آدابی است که در قرآن کریم روی آن تأکید ویژه شده است. ماه رمضان همچنین مورد تأکید همه جهان اسلام است. در کشورهای مسلمان برای رمضان به دلیل نزول قرآن جشنی عظیم برپا میشود اما در جهان تشییع چون در میانه این ماه، شهادت حضرت علی(ع) وجود دارد اندوهی بر این ماه حاکم است. بههرحال این ماه الهامبخش آثار متعددی در هنر اسلامی بوده و هست. این ویژگی در عرصه ادبیات نیز وجود دارد. حکایتهای لقمان و برخی داستانهای نظامی ازجمله هنرهایی است که وامدار ماه رمضان هستند.
ایکنا – برای رسیدن به هنر اسلامی چه مسیری قابل پیمودن است. آیا صرف دستورالعمل یا بخشنامه قادر است مسیری برای رسیدن به این شکل از هنر باشد یا راهکارهای دیگری نیاز است؟
برای رسیدن به این خواسته باید ابتدا تعریف و چارچوبها به دست آید سپس باید ببینیم با چه روشی قادریم به هنر اسلامی دست پیدا کنیم. اینجاست که کار مشکل میشود چون همانگونه که پیشتر گفتم ما در بینش قوی هستیم اما در روشها مشکل داریم. پیشنهادم این است که هیئتهایی برای این عرصه در نظر گرفته شود تا علاوه بر بینش، راهکارهای اجرایی هم برای آن در نظر گیریم. قدم ابتدایی در این مسیر نیز، باید از کودکان آغاز شود چون تربیت صحیح از این دوران آغاز میشود.
مصاحبه از؛ داوود کنشلو
انتهای پیام