حج یک مناسک است؛ اعمالی مشخص و به صورت دقیق از پیش تعیین شده که همه مسلمانان حاضر در این مراسم باید به صورت دقیق آن را انجام دهند. اما آیا منظر و مقصود خداوند از قرار دادن حج به عنوان یکی از فروع دین اسلام انجام ظاهری همین اعمال است؟
مطالعه احادیث حضرت رسول(ص) و ائمه اطهار(ع) و نیز کتابهای بزرگان دین در خصوص حج حکایت از وجود اسراری ژرف در پس هر عملی در این مناسک دارد. اسراری که مطالعه و آشنایی با آنها موجب به کمال مطلوب رساندن عمل عظیم حج میشود.
خبرگزاری ایکنا ضمن آرزوی حجی مقبول برای همه زائران بیتالله الحرام، درس گفتارهای اسرار حج را با تدریس حجتالاسلام عبدالحسن افتخاری، استاد حوزه و دانشگاه و روحانی کاروانهای حج تهیه کرده است تا گامی در جهت آشنا کردن هرچه بیشتر زائران با اسرار حج برداشته شود.
ششمین بخش از این مجموعه با موضوع «احرام» را با هم میبینیم و میخوانیم.
احرام، پوشیدن یک لباس خاص برای ضیافت و رفتن از میقات به سمت حرم است؛ میقات یعنی محل ملاقات؛ میقات یک مرز است؛ یعنی زمان و مکان ملاقات. جایی که از آنجا ملاقات خود را با حضرت حق را آغاز میکنیم.
وقتی که محرم میشویم جملاتی را میگوییم. ببینید این جملات چه قدر زیباست و معانی جالبی دارد. «أحرم لك شعري و بشري و لحمي و دمي و عظامي و مخّي و عصبي من النساء و الثياب و الطيب أبتغي بذلك وجهك و الدار الآخرة»
احرام را به بدنم بستم ولی با این احرام موهای من هم مُحرِم میشود و در احرام قرار میگیرم و پوست تن من هم محرم میشود و گوشت بدنم و خونم و استخوانم محرم میشود. مغزم و تمام رگ و پی بدن من محرم میشود.
احرام یک عمل ظاهری نیست. احرام در واقع ورود جان، جسم، روح و تن به فضایی است که در آن فضا خودمان را آماده برای ورود به حرم میکنیم و احترام نگه میداریم. ما در آن سرزمین(محدوده حرم) دیگر نمیتوانیم یک علف را بکنیم و یا شاخه درختی را بشکنیم. آن علف و شاخه احترام دارد. همانطور که شما احترام دارید، آن گیاه و شاخه نیز احترام دارد، شما حق حیات دارید، آن هم حق حیات دارد.
حتی اگر یک شپش را در آن سرزمین دیدید نمیتوانید آن را بکشید چراکه شما هم یک مخلوق خدا هستید، آن هم یک مخلوق خداست. چه بسا آن شپش در قیامت بگوید ضایعاتی که من در تمام زندگیم تولید کردهام به اندازه برخی آدمها نبوده اما از این آدم بپرسید که در طول زندگی خود چه ضایعاتی تولید کرده و طبیعت را چگونه به فاضلاب تبدیل کرده است. این سؤال را باید فرد از خودش بپرسد که من چه چیزی برتر از این موجود دارم؟
شما در این سفر به محرمترین فرد زندگیتان، همسر خودتان باید به عنوان یک موجود مستقل و مخلوق خدا که او هم در این سفر دارد کار خود را انجام میدهد نگاه کنید و او دیگر تعلقی به شما ندارد و شما هم تعلقی به او ندارید؛ نه اینکه عقدی باطل شود خیر؛ عقد سر جای خود است اما هر کسی نقش خود را باید بازی کند و راه خودش را برود. در این سفر کافی است که شما یک دروغ بگویید، فخرفروشی کنید، تهمت بزنید یا تحقیر کنید بازی را باختهاید و جریمه میشوید؛ جریمههای سنگین.
قرار است در این سرزمین شما حرمت حرم را نگه دارید. اگر نتوانید حرمت حرم را نگهدارید باختهاید. یعنی اینکه شما در فضایی قرار گرفتهاید که میخواستید در یک مدت کوتاه حداکثر یک ماهه زیباترین نقشهای زندگی خودتان را بازی کنید اما حتی یک ماه هم نتوانستید؛ پس جریمه سنگین ممکن است داشته باشد.
ورود به حرم با این احرام، یک دنیا حرف دارد. احرام باید پاک بماند و در طول این مسیر تمام حرفی که باید بزنی یک جمله است: لبیک اللهم لبیک. لبیک لا شریک لک لبیک.
انتهای پیام