حج یک مناسک است؛ اعمالی مشخص و به صورت دقیق از پیش تعیین شده که همه مسلمانان حاضر در این مراسم باید به صورت دقیق آن را انجام دهند. آیا منظر و مقصود خداوند از قرار دادن حج به عنوان یکی از فروع دین اسلام انجام ظاهری همین اعمال است؟
مطالعه احادیث حضرت رسول(ص) و ائمه اطهار(ع) و نیز کتابهای بزرگان دین در خصوص حج حکایت از وجود اسراری ژرف در پس هر عملی در این مناسک دارد. اسراری که مطالعه و آشنایی با آنها موجب به کمال مطلوب رساندن عمل عظیم حج میشود.
خبرگزاری ایکنا ضمن آرزوی حجی مقبول برای همه زائران بیتالله الحرام، درس گفتارهای اسرار حج را با تدریس حجتالاسلام عبدالحسن افتخاری، استاد حوزه و دانشگاه و روحانی کاروانهای حج تهیه کرده است تا گامی برای آشنا کردن هرچه بیشتر زائران با اسرار حج برداشته شود.
دومین بخش از این مجموعه با موضوع «شکستن؛ آغاز حج» را با هم میبینیم و میخوانیم.
شروع حج ابراهیمی با شکستن بتهاست؛ بت هوا و هوس، بت نفس، بت خودخواهی، خودبینی و خودستایی و به جای آن خداخواهی، خداجویی و خداطلبی را قرار دادن. حج سفری خاص برای کسانی است که میخواهند موحدی باشند که خدا در زندگی آنها خود را نشان دهد.
امام صادق(ع) در تعبیری میفرمایند: «إِذَا أَرَدْتَ الْحَجَّ فَجَرِّدْ قَلْبَکَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ قَبْلِ عَزْمِکَ مِنْ کُلِّ شَاغِلٍ وَ حِجابِ ... »؛ اگر قرار است حج انجام دهی و اراده، مشیت و قصد حج را داری، باید قلبت را برای خدا از هر آنچه قرار است تو را مشغول و از خدا دور کند، خالی کنی و هر حجابی که بین تو و خداست برداشته شود تا بتوانی وارد این سفر شوی.
مرحوم علامه طباطبایی تعبیر زیبایی دارند و میفرمایند: داستان حضرت ابراهیم(ع) و حرکت او و رفتن او به سوی حرم الهی، بردن همسر و فرزند، صحرای مکه و ذبح اسماعیل و بنای کعبه و تمام رفتارهایی که حضرت ابراهیم(ع) انجام دادند یک دوره کامل سیر و سلوک عبادی، روحانی و معنوی است.
یعنی انسان از تنگناهای زندگی که در آن مانده مثل خودپرستی و خودستایی جدا شود و تا اوج قرب به خدا حرکت کند، بعد بگوید من دیگر نمیخواهم وابسته نام و نان و هوا و هوس باشم. من به دنبال این هستم که وصول داشته باشم به سرزمین کبریایی حضرت حق، جایی که آدمها دستشان را در دست خدا میگذارند و بزرگ میشوند و دیگر از کوچک بودن خسته هستند.
پیش آمده شما از بلندی به خیابان نگاه کنید؟ آدمهایی که به هم تنه میزنند، ماشینهایی که جلوی هم میپیچند و ... را دیدهاید؟ آنهایی که پایین هستند به آنها سخت میگذرد و سر و صدا و تنه خوردنها و ... را تحمل میکنند اما شما که از بالا آنها را میبینید، آن صحنه برای شما صحنه بازی به نظر میآید و شما گرفتار آن وضعیت نیستید.
روح اوج گرفته انسان اتفاقهای زندگی را همینطور میبیند. دیگر حرفهای نامربوط و نامناسب دیگران به او بر نمیخورد، دیگر اگر چیزی که دوست داشت به دست بیاورد را کسب نکرد، ناراحت نمیشود بلکه آدم وقتی نگاه میکند و میبیند دستش در دست کسی است که همه اینها را نه تنها میبیند و خبر دارد بلکه مهمترین مسئلهای که با تو دارد این است که شما پاکترین رفتار خودت را نشان دهی و بهترین بخش نیت، افکار، زبان و حرکتهایت را نشان دهی حالت خوب میشود.
برای همین زرنگترین آدمها کسانی نیستند که راهی را پیدا میکنند و سریع و جدا از بقیه حجاج اعمالشان را انجام میدهند و تمام میکنند؛ زرنگترین آدمها کسانی هستند که هم بین مردم هستند و هم اتفاقهای عادی بین مردم آنها را آزرده نمیکند و هم به هر کسی که بتوانند کمک میکنند.
کسی که ساکش را برمیدارد و زود میرود تا جای بهتری را بگیرد، آن فرد زرنگ نیست. بلکه زرنگ آن کسی است که میماند تا اگر کسی زمین مانده باشد به او کمک کند. این حرکت عبادی و سیر و سلوکی است که علامه میفرماید که گاهی حتی تو دست زن و بچه و دوست و آشنا را میگیری و با خودت میبری و نمیگذاری زمین بمانند و این یعنی حج ابراهیمی.
انتهای پیام