به گزارش ایکنا، حمید ملکزاده؛ دبیر جامعه ایرانی پدیدارشناسی انجمن علوم سیاسی ایران، شامگاه ۳۱ مردادماه در نشست علمی «سیاست حقیقت یا حقیقت سیاست» که از سوی این جامعه برگزار شد با بیان اینکه حقیقت آن چیزی است که با حاق واقع منطبق باشد، گفت: آنطور که بنده میفهمم و مطلعم سیاست را عموماً به عنوان کار دولت، تعریف میکنند؛ کار واحد سیاسی و یا دولت، نوعی مداخله قصدی برای ساماندادن امری طبیعی و تبدیل آن به امری مدنی است یعنی سیاست نوعی مداخله اندیشیده براساس یک نظام حقیقت(مجموعه گزارههای درست اندیشیدهشده درباره جهان) در زندگی طبیعی برای بسامان کرده زندگی طبیعی برای فهم آن حقیقت است.
وی افزود: در این معنا، دولت حیثیت بیرونی نسبت به زندگی و آن چه طبیعی است پیدا میکند یعنی به نیرویی در بیرون و جریان طبیعی زندگی تبدیل میشود که به اعتبار نظام حقیقتی که آن را نمایندگی میکند در جریان طبیعی امور دخالت میکند.
دبیر جامعه ایرانی پدیدارشناسی انجمن علوم سیاسی ایران، افزود: این فهم از دولت مستلزم فهم دوگانه طبیعی _ مدنی است که در نظریات قرارداد و سایر صورتهایی که از نظریه دولت میشناسیم وجود دارد؛ وقتی امر طبیعی امری عاری از حقیقت است برای آن که مسئله دخالت در زندگی براساس یک نظام حقیقت را حل کنیم لازم است قبل از هر چیز فهم خودمان از دولت و حقیقت را مورد ارزیابی قرار دهیم.
ملکزاده تصریح کرد: پیشنهاد بنده برای این کار آن است که دولت را به بنیاد زیستجهانی خود برگردانیم و برای این کار باید دوگانه مدنی _ طبیعی را معلق کنیم و در مرحله دوم هم فهم خود را از حقیقت به صورت بنیادین مورد بازنگری قرار دهیم.
دبیر جامعه ایرانی پدیدارشناسی انجمن علوم سیاسی ایران، بیان کرد: حقیقت در فهم بنده، عبارت از مجموعهای از نسبتبرقرارکردنهای متعدد با جهان و افراد دیگر است که در آن جهان به چیز معناداری تبدیل میشود؛ انسان، هستندهای است که به لحاظ مادی مستقر شده و جای خاصی را در جهان اشغال کرده است و این اشغال، اشغال بدنی است و به اعتبار استقرار بدنی در جهان، کنشگری دارد؛ این استقرار بدنی، مستلزم دیدن و معناکردن و براساس این معنا، عملکردن است و البته این استقرار بدنی، محدودیتهایی دارد که مهمترین آن در دیدن و فهمیدن و معناکردن است.
ملکزاده با بیان اینکه انسانِ تنها، امکان به دستآوردن همه حقیقت و معنا را به تنهایی ندارد لذا بنیان حقیقت، بیناانسانی است، تصریح کرد: برای آن که از حقیقت سخن بگوییم میتوانیم از حقیقت بین مجموعهای از افراد سخن بگوییم و نه حقیقت در نزد یکنفر. شیوههای مختلف از فهم جهان در تظاهرات رفتاری مجموعه افراد به ایجاد نهادهایی منتهی میشود که منافع جمعی و یا خیر جمعی را پی میگیرند و این مبنای شکلگیری دولت است؛ لذا دولت مجموعه نهادهایی با مبنای زیستجهانی است که روایات بیناذهنیت و روایاتی از یک جمع مردمی را محقق میکند.
ملکزاده با بیان اینکه روایت جمعی به خودی خود، حقیقت جمعی دارد، افزود: هر روایتی اینطور نیست که مطابق با حقیقت و واقع باشد بلکه حقیقت خاص خود را دارد؛ پس حقیقت مفهومی ذاتی در جهان دارد و چون با مفهوم زندگی پیوسته است و زندگی چون حیثیت سیاسی دارد پس حقیقت، بالذات حیثیت سیاسی دارد ولی از آنجایی که حقیقت، روایت فعلا موجود بیناذهنیت و جوامع و مردم است همواره نسبت به تغییرات، حالتی گشوده دارد و مشکل از وقتی ایجاد میشود که روایتی، حیثیتی بیرونی پیدا کند و به حقیقت و روایت بیناذهنیتی جامعه خدشه وارد کند.
وی افزود: مشکل دقیقا از زمانی شروع میشود که سربازان نیرو و قدرتِ تأسیس به سرداران وضع مستقر تبدیل شوند که در تاریخ معاصر به خصوص بعد از انقلاب شاهد این مسئله هستیم یعنی انگار حقیقتی در تاریخ ظهور یافته و وضع ایدهآل مطلوبی را ایجاد کرده است و برای حفظ شکوه لحظه تاسیس با هر امکان دیگری برای ظهور نیروی تاسیس برخورد قهری میکند. این مسئله دقیقا باعث جابجایی در مفهوم حقیقت خواهد شد.
ملکزاده با بیان اینکه از این موضوع به عنوان بحران در علم سیاست جدید یاد میشود، اظهار کرد: دولت که خودش محصول زیستجهانی بین مجموعهای از افراد است، به یک نقطه آغاز سیاست تبدیل میشود؛ یعنی محصول عمل و زندگی سیاسی به خود یا تمام سیاست تبدیل و از قواعد خاص خود پیروی میکند لذا در این صورت خواهیم گفت برای حفظ حقیقت جمعی میتوان دروغ هم گفت در صورتی که در طول زمان، دولت به هیولایی تبدیل میشود که برای تداوم حیات خود علیه مردم و علیه خودش عمل میکند.
دبیر جامعه ایرانی پدیدارشناسی انجمن علوم سیاسی ایران، در جمعبندی خود با بیان اینکه حقیقت موضوعی مربوط به زندگی است، گفت: حقیقت اصولاً در ذات و جوهر خود حیثیت سیاسی دارد لذا سیاست هر چند ضد دولت نیست ولی دولتپایه هم نیست و دولت، دقیقهای از سیاست است.
انتهای پیام