به گزارش ایکنا، کتاب «آئین اشک و عزا در سوگ سیدالشهدا(ع)» به قلم حسین انصاریان در ۱۰ بخش به ارائه بیش از ۱۲۰ مطلب خواندنی پیرامون شخصیت نورانی حضرت اباعبدالله الحسین(ع) پرداخته است.
این اثر با موضوع مراسم اشک و عزا در سوگ سیدالشهدا(ع) برگرفته از متن سخنرانیهای حجتالاسلام شیخ حسین انصاریان در ماه محرمالحرام ۱۳۸۸ در مسجد سیدعزیزالله شهر تهران است.
«منزلت امام حسین(ع) و یاران و خاندان گرامی ایشان» و «آیین اشک و عزا» دو بخش اصلی این کتاب هستند که در این بخشها با استناد به آیات، روایات و متن زیارتنامهها جایگاه، زندگی و شخصیت امام حسین(ع) معرفی شده است.
خبرگزاری ایکنا، به مناسبت ایام پرسوز و گذار عزاداری سیدالشهدا(ع)، بخشهایی از این کتاب را باز نشر میکند؛ امید اینکه این مطالب بتواند روشنگر عزاداران حسینی در شناخت ابعاد بیشتری از منزلت، شخصیت و زندگی امام حسین(ع) باشد.
یکی از دستورات تربیتی و اخلاقی دین مبین اسلام، بوسیدن و اظهار محبت به خردسالان و کودکان است؛ حتی تقدم سلام بر کودکان از سنتهای اصلی دین اسلام است. رسول خاتم(ص) همواره کودکان را مورد نوازش قرار میداد و آنان را میبوسید.
در منابع روایی آمده است پیامبر اسلام(ص) علاقه فراوانی به دختر گرامیشان داشتند و همواره ایشان را میبوسیدند. عایشه که از این موضوع خشنود نبود، به پیامبر(ص) در مورد این عمل اعتراض میکرد؛ اما پیامبر(ص) میفرمود «هرگاه میخواهم بوی بهشت را استشمام کنم، حضرت زهرا(س) را میبوسم».
یکی دیگر از اعتراضهای عایشه به پیامبر(ص) این بود که چرا پیامبر تا این حد به فرزندشان حسین(ع) علاقه داشته و او را میبوسند؛ پیامبر(ص) نیز در پاسخ میفرمود: «حسین ثمره و میوه دل من است و من به او عشق میورزم».
ملاطفت و مهربانی با کودکان موجب میشود که آنان در دوران جوانی و بزرگسالی به دیگران محبت نموده و بذر محبت را در نسلهای آینده بکارند. البته محبت و مهربانی با کودکان روشهای ویژهای دارد که یکی از این روشها در آغوش گرفتن کودکان و بوسیدن آنان است. گاهی مشاهده میشود که والدین به دلیل خستگی فراوان کودکان خود را فراموش کرده و به آنان محبت نمیکنند؛ عدهای دیگر نیز به دلیل خجالت، از ابراز محبت به فرزندانشان خودداری میکنند اما آنها باید بدانند با این اعمال فرزندشان در آینده دچار ناهنجاریهای اخلاقی و اجتماعی میشود که آثار سوئی به دنبال دارد.
امام حسین(ع) در این زمینه الگوی تمام انسانهاست. ایشان همواره دست نوازش و محبت خود را بر سر کودکان میکشیدند و با آنان هم بازی میشدند. در سیره سیدالشهدا(ع) آمده است که روزی حضرت از کوچههای مدینه عبور میکرد، در یکی از کوچهها مشاهده کرد عدهای از کودکان پس از پایان بازی در گوشهای نشستند و در حال خوردن خردههای نان خشکی که از منازلشان آورده بودند، هستند. وقتی کودکان امام حسین(ع) را دیدند، از جا برخاستند و دامان ایشان را گرفتند و گفتند آیا با ما غذا میخورید؟ حضرت نیز درخواست آنان را اجابت کرد. حضرت همانند دیگر کودکان بر روی زمین نشست و با آنها خردههای نان خشک میخورد بعد از آن که خرده نانها تمام شد، حضرت رو به کودکان فرمود: من دعوت شما را اجابت کرده و با شما هم غذا شدم، حال من از شما تقاضایی دارم، آیا آن را اجابت میکنید؟ کودکان گفتند آری، حضرت فرمود من همه شما را به منزل خود دعوت میکنم؛ کودکان که بسیار خوشحال شده بودند به همراه حضرت وارد منزل ایشان شدند.
حضرت به خادمان منزل دستور داد تا به همه کودکان لباس زیبا داده و غذای لذیذ و مطبوعی برای آنان فراهم کنند. سپس فرمود: این کودکان هر چه داشتند سر سفره گذاشتند، من هر کاری برای آنان انجام دهم نسبت به عمل آنان اندک است و نمیتوانم محبت آنان را جبران کنم.
به فرموده امام حسین(ع)، علیاکبر آئینه تمام نمای رسول خدا بوده است. درباره دوران کودکی علی اکبر روایتی نقل شده که گویای کرامت و تربیت او در دامان حسین بن علی(ع) است.
کثیر بن شاذان نقل میکند: خودم شاهد بودم که علی اکبر در غیر فصل مناسب از پدر بزرگوارش انگور طلب کرد. ناگاه امام حسین(ع) با دست به کناره دیوار مسجد زد و انگور و موزی از آن خارج شد. پس فرزند خود را از آن خورانیده و فرمود: «از آنچه نزد خدای تعالی هست، به اولیائش بیشتر میرسد».
در منابع تاریخی آمده است که عدهای از سردمداران حکومتی و اصحاب امام حسین(ع) ایشان را از رفتن به کوفه منع کرده و حتی نسبت به این سفر اعتراض میکردند؛ اما حضرت با دلایل مستدل پاسخ آنان را میدادند.
در تواریخ نقل شده است که روزی فرزدق در مسیر به امام حسین(ع) عرض کرد: یابن رسولالله به سمت کوفه حرکت نکن حضرت در پاسخ فرمود: يا فرزدق! أنّ هؤلاء قوم لزموا طاعة الشيطان وتركوا طاعة الرحمن، وأظهروا الفساد في الارض و أبطلوا الحدود و شربوا الخمور؛ ای فرزدق این قوم ملازم شیطان شدهاند و اطاعت الهی را ترک نمودند و در زمین فساد کردند و حدود الهی را باطل نمودند و شراب نوشیدند.
این پاسخ میتواند معیار نسبی برای مقابله با فساد و جهاد در راه خدا و احیای امر به معروف و نهی از منکر باشد. در زمان حیات امام حسین(ع) احکام الهی در حال تغییر بود و حرامهای الهی تبدیل به حلال میشد. یزید و پیروانش به صورت آشکارا شراب میخوردند و حدود الهی را رعایت نمیکردند. در اینجا وظیفه حضرت اقتضا میکرد به جنگ با آنان بپردازد و با نثار جان مبارک خود اجازه ندهد تا احکام الهی دچار تغییر و تحول شود.
یکی دیگر از معترضان حرکت امام حسین به کوفه، مروان بن حکم بود. او قبل از حرکت حضرت به سوی کوفه، نزد ایشان آمد و حضرت را به بیعت با یزید دعوت کرد. حضرت در پاسخ فرمود: عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ ؛ یعنى فاتحه اسلام خوانده شده است.
اگر حضرت با یزید بیعت میکرد دین مقدس اسلام تباه میشد و چیزی از آن باقی نمیماند. مسئولیت حضرت در آن عصر بسیار سنگین بود؛ زیرا باید در برابر انحرافها و تحریفاتی که یزیدیان به وجود آوردند ایستادگی کند ولو اینکه جان مبارک ایشان به خطر افتد. البته دیگر اعضای جامعه اسلامی نیز چنین وظیفهای داشتند چرا که رسول خدا میفرماید: «كلكم راع وكلكم مسئول عن رعيته، همۀ شما مسئول هستید و همۀ شما نسبت به زیر دستانتان وظیفه دارید».
در جامعه اسلامی تمام افراد همچون زنجیری به هم متصل و پیوسته هستند و هر کدام نسبت به یکدیگر و دستورات الهی وظایفی دارند. اگر امروز در جامعه اسلامی مفاسد اقتصادی و اخلاقی و بیعفتی رواج پیدا کند و اندیشمندان فرهیختگان و دیگر اعضای جامعه سکوت کنند آسیب جدی بر پیکر نظام اسلامی وارد شده و به تدریج جامعه از درون نابود میشود.
اگر در عصر حضرت سیدالشهدا(ع) همه افراد به یزید اعتراض کرده و حرمت شراب خوری را به او گوشزد میکردند او نمیتوانست به صورت آشکارا شراب بنوشد.
خلاصه آنکه مسئولیتپذیری حضرت موجب وقوع حادثه جانگداز عاشورا شده و وظایف شیعیان و پیروان حضرت آن است که این فرهنگ عاشورایی را پاس بدارند و در حفظ و غنی سازی و تقویت آن کوشا باشند.
انتهای پیام