به گزارش ایکنا، کتاب «آئین اشک و عزا در سوگ سیدالشهدا(ع)» به قلم حسین انصاریان در ۱۰ بخش به ارائه بیش از ۱۲۰ مطلب خواندنی پیرامون شخصیت نورانی حضرت اباعبدالله الحسین(ع) پرداخته است.
این اثر با موضوع مراسم اشک و عزا در سوگ سیدالشهدا(ع) برگرفته از متن سخنرانیهای حجتالاسلام شیخ حسین انصاریان در ماه محرمالحرام ۱۳۸۸ در مسجد سیدعزیزالله شهر تهران است.
«منزلت امام حسین(ع) و یاران و خاندان گرامی ایشان» و «آیین اشک و عزا» دو بخش اصلی این کتاب هستند که در این بخشها با استناد به آیات، روایات و متن زیارتنامهها جایگاه، زندگی و شخصیت امام حسین(ع) معرفی شده است.
خبرگزاری ایکنا، به مناسبت ایام پرسوز و گذار عزاداری سیدالشهدا(ع)، بخشهایی از این کتاب را باز نشر میکند؛ امید اینکه این مطالب بتواند روشنگر عزاداران حسینی در شناخت ابعاد بیشتری از منزلت، شخصیت و زندگی امام حسین(ع) باشد.
یکی از سؤالاتی که پیرامون واقعه کربلا وجود دارد علت کم بودن یاران و سربازان حضرت سیدالشهدا در برابر دشمنان دین بود. از یک سو وجود هجده هزار نامه شیعیان کوفه در بیعت با حضرت سیدالشهدا و از سوی دیگر قدرت ولایت و معنویت ایشان بر این شبهه دامن زده بود؛ اما با کمی تأمل در اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر حضرت سیّدالشهدا میتوان به این سؤال پاسخ گفت.
پس از تشکیل سقیفه بنی ساعده، خلافت و حکومت ظاهری به سمت مقام خواهان و شهوت پرستان منحرف شد؛ آنان با سوء استفاده از عناوین مذهبی مردم را در جهل و نادانی فرو برده بودند سردمداران و حاکمان اموی با حیلههای فراوان توانستند سالیان بسیاری بر مردم حکومت کنند. به عبارتی دیگر مردم را از اهل بیت دور کرده و دین و اسلام همانند شعاری بی روح، لقلقه زبانشان شده بود.
سردمداران در این راستا از دو روش به طور ماهرانه استفاده کردند. اول: از فقر مردم سوء استفاده کرده و آنان را با ثروت فراوان تطمیع کردند. دوم از قدرت نظامی خود نهایت بهره را برده و اجازۀ قیام یا شورش را به مردم نمیدادند و در دلهای آنان رعب و وحشت ایجاد میکردند.
با این شرایط اسفناک تنها 72 تن از شیعیان حقیقی بودند که از ثروت و مقام دنیوی کناره گیری کرده و به جای آن به بالاترین مقامات اخروی میاندیشیدند. از میان این هفتاد و دو نفر، تنها هفده نفر از فرزندان و خاندان حضرت سیدالشهدا و بقیه افرادی بودند که بر حسب ظاهر و نَسَب با حضرت نسبتی نداشتند؛ اما در واقع همچون نور واحدی شده بودند که در آسمان معرفت میدرخشیدند و عالم را با نور خود روشن میساختند.
یکی از بهترین و مؤثرترین روشها برای به دست آوردن حکومت و در اختیار گرفتن زمام امور مردم جوامع، تغییر و دگرگونی در فرهنگ آنهاست؛ زیرا مردم نمیتوانند حکومتی که با فرهنگ آنان ناسازگار است را به رسمیت بشناسند. این نکته از دید عناصر فاسد و بیمار پنهان نمانده است و بدان توجه میکنند. افرادی که بیماردل، جاه طلب و با هدایت و رستگاری انسانها مخالف بودند، میدانستند که برای خارج کردن خلافت اسلامی از مسیر صحیح آن و جلوگیری از هدایت مردم تنها نفوذ در صفوف مسلمانان کافی نیست بلکه باید فرهنگ آنان را دگرگون کنند تا بتوانند در باورهای مردم تغییرات اساسی ایجاد نمایند.
آنها آگاه بودند که کار مشکلی پیش رو دارند؛ زیرا هنوز صحابه پیامبر اکرم(ص) میان مردم حضور داشتند و احکامی را که از حضرت رسول اخذ نموده بودند برای مردم بیان میکردند لذا آنان نمیتوانستند بپذیرند که غاصبان حق ولایت و امامت زمام جامعه اسلامی را به دست گیرند. معاویه تا سال هشتم هجری در مقابل مسلمانان قرار داشت و علیه مسلمانان میجنگید در جنگ احزاب و خندق معاویه، پدرش، عمو و همه قبیلهاش علیه مسلمانان میجنگیدند، پس مسلمانان چگونه میتوانستند به آسانی بپذیرند!!! بسیار عجیب است که چنین شخصی خلافت و عمارت را به عهده گیرد؟ تبدیل و تبدل عقاید به حدی میان مردم شایع شد که به یک اصطلاح تبدیل شده بود. لذا اگر شخصی که با پیامبر و مخالف بود و پس از مدتی در صفوف مسلمانان دیده میشد در مورد او میگفتند «أنّه بدّل وأحدث؛ او عقیده خود را تغییر داده است».
پس از رحلت جانگداز رسول خاتم(ص) و تشکیل سقیفه بنی ساعده، شرایط سختی در جامعه اسلامی حکم فرما بود. کسی جرأت نداشت نام حضرت زهرا(س) و امیرمؤمنان علی(ع) را بر فرزندان خود بنهد و این گونه شد که حضرت زهرا و امیرمؤمنان علی(ع) بی یار و یاور گشتند.
به عبارت دیگر زمینه پیدایش واقعه جانگداز کربلا از سقیفه بنی ساعده آغاز شد. شرکت کنندگان در این جلسه برای رسیدن به مقامات منافع دنیوی تمام اصول دینی و اسلامی را لگدمال کردند و ولایت را از امیرمؤمنان علی(ع) غصب کرده و دین اسلام را به انحراف کشاندند؛ در روز سقیفه تیری از دشمنان دین پرتاب شد که در سرزمین کربلا به قلب نازنین امام حسین اصابت کرد. آنان عذاب الهی را به جان خریده و لعنت ابدی شیعیان را تا روز قیامت به همراه دارند.
انتهای پیام