کد خبر: 1324216
تاریخ انتشار : ۰۵ آذر ۱۳۹۲ - ۱۸:۰۴
غلام‌رضا اعوانی:

عرفان اصیل حاصل جنبه حقی خداوند است

گروه اندیشه: دین بدون عرفان وجود ندارد و ادیان الحادی ساخته دست بشر هستند که چیزی به نام عرفان ندارند، دین دو وجه دارد؛ یکی روی در حق داشتن و یکی روی در خلق داشتن و عرفان اصیل از جنبه یلی‌الحقی حق حاصل می‌شود.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، نخستین نشست از سلسله نشست‌های «نیاز انسان و بررسی عرفان‌ها» با عنوان «بررسی عرفان اصیل شیعی» با حضور محمد اسدی‌گرمارودی، مدیر گروه معارف دانشگاه صنعتی شریف و غلام‌رضا اعوانی، چهره ماندگار فلسفه دیروز سه‌شنبه 5 آذرماه در سالن جابر بن حیان دانشگاه صنعتی شریف برگزار شد.

غلام‌رضا اعوانی، استاد فلسفه با بیان این‌که رسانه‌ها و صدا و سیما در بحث عرفا‌ن‌های کاذب دارای افراط هستند و حق و باطل را درهم می‌آمیزند، گفت: رسانه‌ها با غلو در عرفان‌های کاذب آن‌چنان شبهه افکنی می‌کنند که انسان به این نتیجه می‌رسد که اساسا چیزی به نام عرفان وجود ندارد.

شبهه در عرفان

وی با بیان این‌که معیارهای عرفان صادق باید مشخص شود، افزود: دین بدون عرفان معنا ندارد و عرفان باطن دین است و این ادیان ساخته دست بشر هستند که با جنبه الحادی خود فارغ از عرفانند. شبه در بودن یا نبود، عرفان و هم‌چنین سرمنشاء‌های عرفان اسلامی از مستشرقین وارد ادبیات علمی دینی شد . گروهی از مستشرقین، عرفان را حاصل اندیشه‌های یونانی، برخی برگرفته از مسیحیت و برخی از بوداییان می‌دانند اما ریشه عرفان اسلامی در قرآن است.

وجوه مختلف دین

این استاد فلسفه، به عنوانی یکی از راه‌های تعریف عرفان به جنبه حقی آن اشاره کرد و افزود: دین دو وجه دارد، یکی وجه یلی‌الحقی است یعنی روی در حق داشتن و یکی هم وجی یلی‌الخلقی یعنی روی در خلق داشتن. عرفان‌های کاذب جنبه یلی‌الحقی ندارند ولی عرفان اصیل از جنبه یلی‌الحقی حق حاصل می‌شود و جنبه ولایت دارد. دین بدون ولایت معنا ندارد. خداوند هیچ ولی‌ای را جاهل قرار نداده‌است چون که علم وی علم لدنی است.

معنای ولایت

وی خاطرنشان کرد که ولایت از ریشه ولی است. ولایت به معنای قرب است یعنی این‌که بین دو چیز آن چنان نزدیکی‌ای باشد که هیچ حائل و واسطی مابین آن دو نباشد. تقربی که ولی دارد حاصل نزدیکی به خدا، معرفت حاصل از ولایت حقه الهیه و جنبه یلی‌الحقی او است .این جا معلوم می‌شود که خداوند هیچ دوستی از دوستان خود را جاهل قرار نداده‌ است.

قرب نوافل

این چهره ماندگار فلسفه بیان کرد: عرفان را از راه‌ قرب نوافل نیز می‌توان تعریف کرد؛ در شریعت فرایض تکلیف هستند ولی بر پیامبر(ص) همه چیز از فرائض و نوافل واجب است ایشان فرض و غیر فرض نداشتند و به همه اعمال می‌رسیدند؛ ولی نیز، باید به همین ترتیب باشد در این حالت به قرب نوافل می‌رسد. در روایت آمده که عبد با قرب نوافل به درجه‌ای می‌رسد که محبوب خدا می‌شود و خدا هم او را دوست دارد و در این حال خدا چشم و گوش و زبان و دست و پای بنده می‌شود.

وی ادامه داد: وقتی قرب نوافل حاصل شد وجود الهی بنده آشکار می‌شود. ما همه دارای وجود الهی هستیم اما برخی با فراموشی به بعد رسیده‌ایم و حال باید این بعد را با انجام فرائض و نوافل به قرب بدل کنیم.

عرفان حقیقی در تبعیت در پیامبر است

عضو هیئت رئیسه کنفدراسیون بین‌المللی انجمن فلسفه جهان یکی دیگر از راه‌های تعریف عرفان را تبعیت از پیامبر(ص) می‌داند و می‌گوید: در قرآن آمده کسانی که خدا را دوست دارند باید از پیامبر خدا تبعیت کنند تا به مقام محبی برسند. بنابراین إتِّباع باید در همه چیز باشد و به بیان دیگر عرفان در پیروی همه جانبه از رسول اکرم(ص) است. هیچ‌کس در اتباع از پیامبر کامل‌تر از حضرت علی(ع) نیست. در قرآن از نفس حضرت علی(ع) و حضرت محمد(ص) در آیه مباهله به عنوان یک نفس واحد سخن رفته‌است.

تخلق به اخلاق الهی

وی خاطرنشان کرد: بیان دیگر از تعریف عرفان تخلق به اخلاق الهی است . در قرآن و دین در رابطه با تحقق اخلاق الهی سخن بسیار رفته‌ است در واقع دینِ بدون اخلاق دین نیست. خداوند در قرآن بالاترین و جامع‌ترین تعریف از انسان را آنجا که می‌گوید « وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا، و [خدا] همه [معانى‏] نامها را به آدم آموخت» (بقره/31) آورده‌است. خداوند در این آیه به این نکته اشاره دارد که انسان مظهر تمام اسماء و صفات حق تعالی است. تخلق یعنی تمام اسمایی که خداوند به ما آموخته است را از حالت قوه به حالت فعل در بیاوریم. اگر ما به مقامات عرفانی توجه کنیم می‌بینیم که هر مقامی با اسمی از اسماء الهی ارتباط دارد.

عرفان علم وراثت است

وی گفت: تعریفی دیگر از عرفان آن را علم وراثت معرفی می‌کند. علمی که در مکتب و دانشگاه وجود دارد علم دراست است لیکن علمی که درعرفان از آن صحبت می‌شود علم وراثت است. علم وراثت یعنی همان علمی که از پیامبر(ص) به ائمه(ع) و از آنان به اولیاء‌الله رسیده‌ است.

نخستین رئیس انجمن بین‌المللی فلسفه ادامه داد: نوع دیگر از تعریف عرفان، تعریف آن به نوع علم است. مراتب علم در قرآن به سه بخش علم‌الیقین، عین‌الیقین و حق‌الیقین منقسم است. آن علمی که از علم‌الیقین است، علم شنیده‌هاست. به عنوان مثال می‌گویند آتش سوزان است این علم‌الیقین است ولی یکبار تجربه می‌کنیم که این آتش سوزان است و آن عین‌القین است در مرحله بعد خود در آتش قرار داریم و با آتش می‌سوزیم این همان حق‌الیقین است.

وی خاطرنشان کرد: کسی که به حق‌الیقین می‌رسد محقق است  . البته محقق نه به معنایی که امروزه گفته می‌شود. ارزش با علم تحقیقی است آن‌چنان که مولوی می‌گوید:

علم  تقلیدی بود  بهر فروخت    چون بیاید مشتری خوش بر فروخت

مشتری علم، تحقیق حق است    دایما  بازار  او  پر  رونق  است

ما بسیار درباره فضیلت صحبت می‌کنیم ولی این فضیلت باید تحقق پیدا کند، وقتی که می‌گوییم صدیق منظور ما فردی است که صدق در همه کار او و همیشه با اوست. حکیم الهی افلاطون می‌گوید کسی که علم دارد خطا نمی‌کند و علم انسان را به جایی می‌رساند که انسان خطا نمی‌کند در واقع افلاطون به حق‌الیقین بسیار توجه داشته‌است.

captcha