به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، نشست «مطالعات قرآنی؛ وضعیت حال، چشمانداز آینده» عصر امروز دوشنبه، هشتم اردیبهشت ماه با سخنرانی احمد پاکتچی، استاد دانشگاه امام صادق(ع) و با حضور جمعی از اساتید و پژوهشگران علوم و مطالعات قرآنی همچون ابوالفضل خوشمنش، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، محمدعلی لسانی فشارکی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، حجتالاسلام و المسلمین سید محمدعلی ایازی، استاد حوزه و دانشگاه، رضا سلامتپناه، معاون مطالعات و برنامهریزی دبیرخانه شورای توسعه فرهنگ قرآنی و فروغ پارسا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این پژوهشگاه برگزار شد.
گزارش تصویری این نشست را اینجا ببینید!
بنا بر این گزارش، در ابتدای این نشست فروغ پارسا به عنوان مجری با اشاره به سابقه طولانی مطالعات قرآنی، گفت: مطالعات قرآنی عمری به درازای خود قرآن کریم دارد، اما به طور خاص مطالعات آکادمیک و دانشگاهی در این حوزه و شکلگیری رشته علوم قرآنی در کشور ما عمری بیش از چند دهه ندارد و به ویژه در دو دهه اخیر است که ما شاهد گسترش این رشته در دانشگاههای مختلف کشور و رشد پژوهشها و مطالعات قرآنی در قالب پایاننامه کتاب و مطالب مختلف بودهایم.
وی با اشاره به هدف از برگزاری این نشست، بیان کرد: در این نشست البته ما نمیخواهیم کارهایی را که قبلاً صورت گرفته بررسی کنیم و شاید بشود گفت هدف اولیه این نشست این است یا گفتوگوی ما در حول و حوش این مطلب است که انتظار امروز از مطالعات قرآنی و چشماندازی که برای آینده آن ترسیم میکنیم، چیست و شاید بشود گفت که ما به دنبال این هستیم که برنامه راهبردی مطالعات قرآنی کشور را با همکاری و همفکری صاحبنظران این حوزه تدوین کنیم.
پارسا با اشاره به سؤالات مختلفی که ممکن است در این ارتباط مطرح باشد، گفت: این که کارکرد مطالعات قرآنی چیست و چه باید باشد، مطالعات قرآنی پاسخگوی چه مسائلی باید باشد و آیا اساساً شأن پاسخگویی دارد یا ندارد، این که نسبت مطالعات قرآنی ما با مطالعاتی که در جهان اسلام صورت گرفته است چیست، و این که مطالعات قرآنی ما چه نسبتی با تحولات فلسفه علم دارد و چه تأثیراتی از آن پذیرفته و آهنگ این تأثیرپذیری چگونه بوده است، مجموعه سؤالاتی است که در این رابطه باید پاسخ داده شود.
وی افزود: شاید بشود گفت در مجموع تبیین و تدقیق این سؤالات و پاسخگوئی به همه آنها ما را کمک میکند تا بتوانیم برنامه راهبردی مطالعات قرآنی را با همفکری صاحبنظران این حوزه تدوین کنیم.
این عضو هیئت علمی گروه مطالعات قرآنی پژوهشگاه علووم انسانی و مطالعات فرهنگی اضافه کرد: در واقع این هدف دور ماست که شاید دست یافتنی و یا دست نیافتنی باشد اما به هر حال آن چیزی که دغدغه خاطر گروه مطالعات قرآنی پژوهشگاه علوم انسانی بوده است، همین مطلب است.
در ادامه این نشست احمد پاکتچی، به ارائه طرحوارهای پرداخت تا در قالب آن تبیین خود از سیر مطالعات قرآنی و وضعیت فعلی و چشمانداز آینده آن را توضیح دهد. او در آغاز سخنان خود بر این مطلب تأکید کرد که برای روشن ساختن وضعیت فعلی ناچار است که به وضعیت گذشته علوم قرآنی بپردازد، به این دلیل که وضعیت کنونی همان وضعیت قدیم است.
پاکتچی بر همین اساس کتاب «اتقان» سیوطی را محور بحث خود در بخش اول سخنانش قرار داد و بر این مطلب تکیه کرد که هنوز هم «اتقان» متن درسی علوم قرآن است و هنوز متون درسی ما به شدت اتقان محورند و نوع نگرش در حوزه علوم قرآنی به شدت تحت تأثیر نوع نگرش در اتقان است.
این استاد دانشگاه امام صادق(ع) که با محور قرار دادن اتقان و استفاده از چند کتاب دیگر از قدما در زمینه علوم قرآن، به دستهبندی مطالب و نوع مباحث این کتب و کدگذاری آنها از طریق تجمیع مشابهات پرداخته بود تا به یک گونهشناسی دست یابد، در ادامه به طرح گونههای مطالب این کتب بر اساس دستهبندی خود پرداخت.
وی پس از بیان گونهشناسی خود که به شکلی بارز وامدار مباحث جدید در حوزه علوم انسانی بود، اظهار کرد: اگر روند را بررسی کنیم میبینیم که روند پیگیری مطالب خیلی در راستای آن برداشتی که ما امروز داریم نیست. باید دید که ما چقدر قدرت همذات پنداری با شخصی مانند سیوطی داریم و نوع تفکر ما چقدر همراه است با نوع تفکری که در آن زمان منجر به چینشی شده است که در این بررسی شاکله آن آشکار میشود.
پاکتچی افزود: بر اساس گونههای مطالبی که ما دستهبندی کردیم ما در این کتابهای قدما دائم با پرشهایی روبرو هستیم که در آنها از یک گونه مطلب به گونهای دیگر از مطالب گذر میشود، یعنی برای مثال از مباحث زبانی به مباحث کلامی گذر میشود و از آن جا به مباحث زبانی برمیگردد و بعد به مباحث تفسیری میرسد و دوباره بحثی زبانی یا کلامی مطرح میشود.
وی عنوان کرد: در نگاه کسی که امروزه با علوم انسانی آشنایی دارد این چینش و این پیوند خیلی قابل درک نیست و برای این فرد این احساس به وجود میآید که این مطالب یه شکلی آشفته کنار هم قرار داده شده و ارتباطی منطقی بین آنها برقرار نیست و شاید دقیقاً به همین دلیل است که خیلی از دانشجویان ما که هنوز این مطالب برای او به یک عادت ذهنی تبدیل نشده است، وقتی که این کتابها را میخواند این احساس به او دست میدهد که مطالب کشکولواری است بدون این که ارتباط منطقی آنها با هم چیست، کنار همدیگر چیده شده است و احساس میکند مقدم و تالیای که منجر به یک نتیجه بشود وجود ندارد.
پاکتچی در ادامه به ارزیابی فعالیتهای انجام گرفته طی سده اخیر و سالهای گذشته پرداخت و در این باره گفت: دقیقاً ما میتوانیم چنین احساسی را پیدا کنیم که ما خیلی از مواقع با یک موجبه جزئیه مواجه شدهایم و سعی کردهایم آن پدیده را رفع کنیم تا پیشبردی در آن موضع اتفاق بیفتد؛ اما این که بتوانیم به تصویری برسیم همچون تصویری که یک فضانورد از کره زمین دارد، برای ما میسر نمیشود؛ چرا که خیلی اوقات به دلیل اتصال و حتی الصاق ما به پدیده مورد مطالعه، تصویر خیلی روشنی از آن پدیده نداریم.
وی افزود: این نوع گامها میتوانند باعث بهبودی در روند کار بشوند اما این بهبود از جنس بزرگ شدن شهر تهران خواهند بود، و کمتر کسی این تصویر را دارد که این شهر قرار است چه شکلی باشد و قرار است به کدام مسیر پیش برود. من نام آن چه را هم که در مباحث قرن اخیر در علوم قرآن روی داده توسعه روشهای کلاسیک میگذارم. یعنی روش همان است که بوده اما ما تا حدی آن را بهبود بخشیدهایم و جلو بردهایم.
وی افزود: در این کتابهای جدید علم جدیدی شکل نگرفته است بلکه مطالعه جدیدی در راستای علمی که از قبل وجود داشته، شکل گرفته است. حتی در تفسیر هم بحث تفسیر قرآن به قرآن همان توسعه روشهای کلاسیک است. در واقع نهایت چیزی که در دوره جدید اتفاق افتاده چینش نوی برای همان مباحث کلاسیک است، اما این که این چینش نو از چه فلسفه علمی نشأت میگیرد و چه نوع تغییر نگرشی باعث شده که ما از آن چینش دست برداریم و این چینش نو را جایگزین کنیم، به آن اندیشیده نشده است.
وی در ادامه به این مطلب اشاره کرد که برخی مباحث هستند که مباحث مطروح در سده اخیر هستند. مباحثی که تحت عنوان ساختار هندسی قرآن با یک نگاه ریاضی مطرح میشود، گامهایی که در جهت یافتن آیههای نظیر برداشته شده، بعضی از مطالعات ساختاری که با مدلهای مطالعات ادبی غربی صورت گرفته، مباحثی که در چارچوب بینامتنیت انجام گرفته، مطالعات معناشناختی قرآن، مطالعات ایماژشناختی، مطالعات کنایهشناختی (با معنایی فنی از کنایه معادل «آیرونی»)، از جمله مواردی بود که پاکتچی به آنها به عنوان مواردی اشاره کرد که در ادبیات قرآنی ما پیش از سده اخیر سابقهای نداشته و به تازگی انجام شده است.
پاکتچی گفت: چنین مطالعاتی است که این احساس را میدهد که گویی پلی ارتباطی زدهاند بین اتفاقهایی که در علوم انسانی جدید در حوزههای مختلف افتاده و مطالعات قرآنی. این مطالعات دیگر به دنبال بسط دانشهای موجود در حوزه مطالعات قرآنی نیستند بلکه به دنبال افقهای جدید هستند؛ و البته در این جا صورت مسئله این است که این ها تا چه حد میتوانند این اتصال را درست برقرار کنند.
وی از توجه خاص به مباحثی از قرآن که در بین قدما توجه آکادمیک به آنها نشده مانند مانند مبحث اصوات قرآن و مطالعه در جغرافیای قرآن، و همچنین مطالعه تطبیقی کتب مقدس، بحثهای متدولوژی تفسیر، رویکردهای موضوعی و تفسیرهای موضوعی و رویکردهای تدبری، به عنوان موارد دیگری اشاره کرد که در دروه حاضر به شکلی که مسبوق به سابقه جدی نبوده، مورد توجه قرار گرفته است، اشاره کرد.
این استاد دانشگاه امام صادق(ع) در حین همین توضیحات با اشاره به این مطلب که کتب روششناسی تفسیر همه در دوره معاصر نوشته شدهاند، این را نکتهای مهم در راستای مباحث خود دانست و بیان کرد: گوئی که در گذشته احساس میکردند که تفسیر باید از مقوله الکلام یجر الکلام باشد اما در عصر حاضر احساس میکنند که تفسیر باید در قالب یک متدولوژی و روش قرار بگیرد.
پاکتچی در ادامه مباحث خود نیز به تبیین رویکردهایی که انتظار میرود در آینده گسترش یابند و چشمانداز مطالعات قرآنی را تشکیل دهند پرداخت. این رویکردها عبارت بودند از رویکردهای متنپژوهی، رویکردهای تاریخی، رویکردهای زبانشناختی و نشانهشناختی، رویکرد انسانشناسی و مطالعات فرهنگی و مطالعات قرآنی و میانرشتگی.
ظرفیتهای متنپژوهی کتاب مقدس، ظرفیتهای نقد ادبی متون، ظرفیتهای نقد متون تاریخی، ظرفیتهای باستانشناسی، مطالعه تاریخی روند نزول، مطالعه تاریخی تداول شفاهی و کتبی قرآن، مطالعه تاریخی بافت نزول قرآن، مطالعه تاریخی تأثیر قرآن در تمدن اسلامی، مطالعه قرآن در سطوح آواشناسی، واجشناسی، سازهشناسی، نحوشناسی، معناشناسی و کاربردشناسی همگی در قالب رویکرد زبانشناختی، مطالعات نشانهشناختی، رویکردهای مطالعات انسانشناختی و مطالعات ادیان و تعدادی از موارد که فرصت طرح آنها نبود از جمله مواردی بود که پاکتچی به عنوان محورهای قابل توجه در مطالعات آینده قرآنی به آنها اشاره کرد.
وی این طرحواره خود را نمونهای از یک جدول مندلیف در حوزه مطالعات قرآنی توصیف کرد و گفت: ما در این حوزه به یک جدول مندلیف نیاز داریم و باید در حوزه مطالعات قرآنی جدولی ارائه کنیم و جاهای خالی را شناسایی کنیم تا با مشارکت بتوان آن جاهای خالی را استفاده کنیم. وزارت علوم هم میتواند با اعطای بورسیههایی در این رابطه، زمینه را برای تکمیل شدن این فضاهای خالی در حوزههای پیشروی مطالعات قرآن فراهم کند.
پاکتچی در بخش پایانی سخنان خود، بر بازبینی ما در «نظریه معنا» تأکید کرد و گفت: ما باید بپذیریم که معنا یک امر جامد و ایستا نیست بلکه ما با یک معنای منظومهای نزدیک به معنای شبکهای مواجه هستیم که نمیتوان در آن یک کلمه را در یک کلمه دیگر خلاصه کرد. ما باید از این نگاه عبور کنیم و متوجه بشویم که درک معنا جدیتر از این است که شرح لفظ کنیم. باید حوصله ما زیاد شود و بپذیریم که با معنا به صورت پویا مواجه شویم.
عبور از تلقی کردن برخی موارد در قرآن به عنوان شگردهای تفننی یکی دیگر از مواردی بود که مورد تأکید پاکتچی در بخش پایانی سخنانش بود.
پاکتچی در این باره اظهار کرد: استعاره یک فن ادبی نیست. امروز در علوم انسانی همه چیز بر پایه استعاره است و استعاره مبنای تفکر بشری است و یک ضرورت است. وقتی که ما بپذیریم که این ها یک ضرورت هستند و نه یک تفنن قطعاً نوع مطالعه ما تغییر پیدا خواهد کرد.
وی بر استفاده از ظرفیتهای مطالعات چندروشی نیز تأکید کرد و گفت: در مباحث روش شناسی این مطرح است که مطالعات چندروشی درجه دقت را بسیار بالا میبرد و اگر ما بتوانیم یک صورت مسئله را با دو یا سه روش و از دو یا سه نقطه آغاز مختلف بررسی کنیم و در یک جا به نتیجه تأیید شدهای برسیم این نتیجه از درجه اطمینان بسیار بالایی برخوردار خواهد بود. ما این ظرفیتها را داریم و باید به سمت آن ها برویم.
نکات پایانی مورد تأکید و توجه پاکتچی نیز استفاده از ظرفیتهای میانرشتگی قرآن، اهمیتبخشی به کارکرد عاطفی در کنار کارکرد اطلاعرسانی قرآن، رسیدن به باور عدم کفایت مطالعات شرقشناسان درباره قرآن در حوزه علوم جدید و دفاع از ساحت تخصص در قرآنپژوهی بود.