کد خبر: 1407272
تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۰۹:۳۰
اعظم پویازاده:

جریان علمی قرآن‌پژوهی، بیرون از دانشگاه پویاتر است

گروه دانشگاه: به گفته پویازاده، بحث‌های جدید در حوزه قرآن‌پژوهی غالباً از بیرون دانشگاه آغاز می‌شوند و مسیر خود را می‌رود و دانشگاه هم مسیر خودش را؛ خارج از دانشگاه، آثاری متفاوت از مجلات و کتاب‌های درون دانشگاه منتشر می‌شوند و معمولاً این بحث‌ها بیرون از دانشگاه پویاترند.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، چندی پیش نشستی با عنوان «مطالعات قرآنی، وضعیت حال، چشم‌انداز آینده» برگزار شد و در آن مباحث مهمی در رابطه با قرآن‌پژوهی مطرح شد.
در خصوص مباحث مطرح‌شده در این نشست، با اعظم پویازاده که هم‌اکنون عضو هیئت علمی گروه علوم قرآن دانشگاه تهران است و در سال گذشته به عنوان یکی از بانوان قرآن‌پژوه برگزیده انتخاب شده است، به گفت‌وگو نشستیم که مشروح آن در ادامه می‌آید.

 

ایکنا: تا چه حد با این مسئله موافق هستید که مطالعات قرآنی ما در شرایط فعلی همان مطالعات قرآنی سده‌های گذشته است و با همان چارچوب در حال انجام است؟ آیا در این زمینه تفاوتی میان مطالعات آکادمیک و غیرآکادمیک وجود دارد؟

وقتی درباره مطالعات قرآنی سخن می‌گوییم، باید این دو حوزه‌ای را که شما اشاره کردید از هم تفکیک کنیم؛ مطالعات قرآنی در دانشگاه و مطالعات قرآنی خارج از دانشگاه. مطالعات قرآنی در دانشگاه در دو بخش قابل بررسی است. دروسی که در رشته علوم قرآنی تدریس می‌شوند و منابع آن دروس که در بخش آموزش قرار می‌گیرند و دیگری پایان‌نامه‌ها و رساله‌های دانشجویان که در بخش پژوهش.
این تفکیک اهمیت دارد، زیرا در جامعه ما گاه تقریباً در اکثر رشته‌های مربوط به الهیات، جریان علمی خارج از دانشگاه مسیر خود را می‌رود و دانشگاه هم مسیر خودش را. تحقیقات خارج از دانشگاه در مجلات، روزنامه‌ها و کتاب‌هایی منتشر می‌شوند که متفاوت از مجلات و کتاب‌های درون دانشگاه است. معمولاً این بحث‌ها بیرون از دانشگاه پویاترند. بحث‌های جدید در حوزه قرآن‌پژوهی غالباً از بیرون آغاز می‌شوند و بعدها به صورت خاصی وارد دانشگاه می‌شوند؛ یعنی اولاً با تاخیر زمانی زیاد، ثانیاً بسیار کمرنگ و ثالثاً بیشتر به منظور نقد و نه فهم جدی. این در مورد سایر رشته‌های الهیات هم صدق می‌کند.
بله، مطالعات علوم قرآنی در همان چارچوب سده‌های گذشته، گاه فقط گسترش یافته است. من با جناب استاد پاکتچی موافقم. به این معنا که منابع استفاده شده در سرفصل‌ها و در حال تدریس اکثراً همان منابع کهن‌اند و از میان این منابع برخی تسلط بیشتری دارند. کتاب‌های جدیدی که نوشته شده، گاه ادبیات آنها قدری جدیدتر است و گاه توسعه‌ای در تحقیقات گذشته است، وگرنه چارچوب همان چارچوب کهن است. البته گاه عناوین جدید و این بیان جدید رهزنی می‌کنند و این گمان را پیش می‌آورد که چارچوب تغییر کرده است.
اما خارج از دانشگاه، بحث‌های جدیدی در علوم قرآنی طرح شده است که از سوی دانشگاهیان جدی گرفته نمی‌شوند. برای نمونه تحقیقات قرآن‌پژوهان غربی. این تحقیقات ابتدا خارج از دانشگاه مطرح شد و بعدها به کندی و با مقاومت دانشگاه پای در دانشگاه هم گذاشت. گرچه همچنان بسیاری از دانشگاه‌ها هنوز درسی در این حوزه ندارند. بحث‌های زبان قرآن، هرمنوتیک و نقد متن و بحث‌هایی دیگر، ابتدا در خارج از دانشگاه مطرح شده است و همچنان جای محکمی در رشته علوم قرآن ندارند.
پس پاسخ سؤال شما این خواهد بود که بیرون از فضای آکادمیک، مطالعاتی با روش‌های جدید هرمنوتیکی و پدیدارشناسی آغاز شده است، که چه با آن‌ها موافق باشیم چه مخالف، وجود دارند.

ایکنا: به نظر شما آیا تحولی در مطالعات قرآنی و همچنین رشته علوم قرآن ضروری است یا نه؟
بله این یک نقطعه ضعف است. گذشتگان پرسش‌ها و دغدغه‌های قرآنی خود را داشتند و مطالعات قرآنی در پی همان پرسش‬‌ها شکل گرفته است. نتایج این تحقیقات برای گذشتگان قانع‌کننده بوده و به اشتیاق آنان پاسخ می‌داده است، ولی امروز پرسش‌های دیگری مطرح شده است. دنیای امروز دنیای روش و متدولوژی است. بدون روش نمی‌توان کار علمی اقناع‌کننده‌ای ارائه کرد. پس باید این روش‌ها را آموخت و مطالعات علوم قرآنی را بر آنها استوار کرد.
البته یک نکته را لازم است یادآوری کنم و آن این‌که باید مراقب یک مطلب بود. روی کردن به شیوه‌های جدید و ایجاد تحول در علوم قرآنی به معنای کنار گذاشتن و بی‌مهری کردن به منابع  گذشته نیست. من معتقدم در دروس رشته علوم قرآنی هم منابع سنتی باید مورد تحقیق و تفحص قرار گیرند و به دانشجویان آموخته شوند و هم منابع جدید. البته طبیعی است وقتی ما مجهز به روش شویم، در بازگشت به منابع کلاسیک هم نگاه روشمند خواهیم داشت.

ایکنا: اساساً به نظر شما رشته علوم قرآن، ماهیتاً چگونه رشته‌ای است و تعبیر و توصیف شما راجع به آن چیست؟ آیا تحولی را در این رشته ضروری می‌بینید؟ به نظر شما تحول در این رشته در چه سطحی باید صورت گیرد و تا چه حد در این تحول باید رویکردهای جدید در حوزه علوم انسانی و علم‌شناسی جدید را دخیل کرد؟
پرسش خوبی را مطرح کردید. هر رشته‌ای مطابق با تعریفی که برای آن وجود دارد، فعالیت‌های خود را سامان می‌دهد. پیداست که محور کلیه فعالیت‌ها در این رشته «قرآن کریم» است. در مورد قرآن دو نوع بحث وجود دارد؛ بحث‌های "در قرآن" و بحث‌های "درباره قرآن". در گذشته بحث‌های "در قرآن" مورد توجه بیشتر بوده و بحث‌های نوع دوم کمرنگ‌تر بوده است. به همین دلیل است که حجم کتاب‌های تفسیری بسی بیش از حجم کتاب‌های تاریخ تفسیر، روش‌های تفسیری و علوم قرآنی بوده است. و همین مقدار هم بسیار متأخر از تفسیر بوده است. اما امروز بحث‌های "درباره قرآن" در همه رشته‌های علمی و خصوصاً علوم انسانی جایگاه وسیعی پیدا کرده است. این بحث‌ها در حوزه علوم درجه دوم قرار دارند (second order discipline).
بسیاری از موضوعات نیازمند پژوهشی که آقای دکتر پاکتچی در سخنرانی خود در پژوهشگاه علوم انسانی به آن‌ها اشاره کرده‌اند، به این حوزه مربوطند. مطالعات قرآنی برای پرداختن به علوم "درباره قرآن" حاجت به یک سری از علوم غیرقرآنی دارد که برای این نوع پژوهش ضروری است؛ مانند فلسفه علم، معرفت‌شناسی، فلسفه تاریخ، زبان‌شناسی، فلسفه زبان، روش‌های مطالعات دینی و هرمنوتیک. حتی در دروس رشته علوم قرآنی، به نظر من، دانشجویان باید در هر یک از این علوم دو واحد درسی بگذرانند تا با کلیاتی از آراء و نظرات موجود در این علوم آشنا شوند و با فضای این دانش‌ها مأنوس گردند.

ایکنا: به نظر شما با چنین رویکردی که در آن با تصوری به‌روز از علوم انسانی، به شاخه‌های علمی جدیدی برای مطالعه و پژوهش در قرآن رجوع می‌شود، چه افقی پیش روی مطالعات قرآنی خواهد بود و چه اتفاقاتی در رشته علوم قرآن خواهد افتاد؟
معلوم است چه اتفاقی خواهد افتاد. این رشته جایگاه علمی خود را پیدا خواهد کرد. غیرعلم از حوزه این علم خارج خواهد شد. با یک رشته علمی زنده روبرو خواهیم شد و پاسخی برای پرسش‌های امروز خودمان در این رشته پیدا خواهیم کرد.

ایکنا: با توجه به این‌که مطالعات و ارزیابی‌ها برای تحول در سرفصل‌های رشته علوم قرآن مدتی است آغاز شده است، آیا شما موافق هستید که نتایج مباحث مطرح شده در نشست‌هایی که با سخنرانی دکتر پاکتچی آغاز شده است، در تغییر سرفصل‌های رشته علوم قرآن لحاظ شود؟
من چندان اطلاعی از این مسئله ندارم، اما در هر حال، به قول مولوی که می‌گوید «هین بگو که ناطقه جو می‌کند» گفتن این مطالب بالاخره جای آن‌ها را باز خواهد کرد. نمی‌دانم. ولی امیدوارم در تغییر سرفصل دروس سلیقه‌های مختلف دخالت داشته باشند و شتاب‌زدگی صورت نگیرد، چون یکی از مشکلات ما شتاب‌زدگی است.

مطالب مرتبط
captcha