تحول در علوم قرآن، معلول تحول در علوم مرتبط و نوع نیاز مفسران است
کد خبر: 1412317
تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۸:۳۴
حجت‌الاسلام اسدی‌نسب:

تحول در علوم قرآن، معلول تحول در علوم مرتبط و نوع نیاز مفسران است

گروه دانشگاه: مدیر گروه قرآن‌پژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان این‌که تحول در علوم قرآن معلول تحول در علوم مرتبط و نوع نیاز مفسران است، بر ضرورت تحول در این رشته تأکید کرد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، چندی پیش نشستی با عنوان «مطالعات قرآنی؛ وضعیت حال، چشم‌انداز آینده» برگزار شد و در آن مباحث مهمی در رابطه با وضعیت قرآن‌پژوهی کنونی و آسیب‌شناسی آن مطرح شد.
در خصوص مباحث مطرح‌شده در این نشست، با حجت‌الاسلام و المسلمین محمدعلی اسدی‌نسب، مدیر گروه قرآن‌پژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به گفت‌وگو نشستیم که مشروح آن در ادامه می‌آید.

ایکنا: آیا موافق هستید که مطالعات قرآنی ما در شرایط فعلی در همان چارچوب مطالعات قرآنی در سده‌های گذشته در حال انجام است؟
من موافق این مسئله نیستم که فعالیت‌های فعلی ما در زمینه قرآن در چارچوب همان محورهای گذشته محدود مانده است، زیرا در گذشته به شکل موجود تفاسیر با گرایش‌های گوناگون فعلی نبوده است. نگارش دانشنامه‌های قرآنی در گذشته وجود نداشته اما در حال حاضر دانشنامه‌نگاری قرآنی رواج دارد. تفاسیر موضوعی جامع، شبیه تفاسیر موضوعی آیات عظام جوادی، مکارم و سبحانی در گذشته وجود نداشته است.
علاوه بر این در گذشته مباحث پیراتفسیری بسی اندک و بیشتر در مقدمه تفاسیر یافت می‌شد و درباره برخی علوم مثل مبانی، قواعد، مناهج و فلسفه تفسیر، زبان قرآن و... چندان بحثی وجود نداشت، اما امروزه این مباحث از جایگاه مهمی برخوردارند و به تفصیل درباره آن‌ها بحث می‌شود.
همچنین یکی از حوزه‌هایی که الان خیلی جدی پیگیری می‌شود پاسخگوئی به شبهاتی است که در عرصه قرآن مطرح می‌شود و نقد و بررسی شبهات جدید در عرصه قرآن در حال حاضر سایه بر فعالیت‌های قرآنی افکنده است.
ایکنا: تعریف و توصیف شما از رشته علوم قرآن چیست و آیا تحول در این رشته را ضروری می‌دانید؟
علوم قرآن همانند بقیه رشته‌ها در عرصه علوم انسانی گستره‌ای است که دارای اهداف و قواعد و مبانی خاص خود است؛ رشته‌ای متشکل از مجموعه‌هایی از مسایل متناسب با یکدیگر که هر یک از این مجموعه‌ها خود یک علم از علوم قرآن شمرده می‌شود. تحول نیز در این رشته ضروری است چرا که علوم قرآن باید در مقابل پیشرفت‌ها در دیگر علوم بتواند پاسخگو باشد. یعنی لازم است برخی از مسایلی که به شکل جزئی در این علوم بحث می‌شود خود علمی مستقل شود.
علاوه بر این لازم است که برخی علوم دیگر نیز به شکل مستقل اضافه شود. امروزه تاریخ تفسیر و مفسران و نیز زبان قرآن و مبانی تفسیر و قواعد تفسیر خود علمی جداگانه شده‌اند و دیگر علوم قرآن یا به کلی شامل آنها نمی‌شود و یا در علوم قرآن از این علوم به شکل بسیار مختصر و گذرا بحث می‌شود.
ایکنا: پس شما معتقدید که علومی جدید باید در علوم قرآن نقش‌آفرین شوند؛ چه به شکل گسترش یافتن مباحثی که از پیش مطرح بوده و چه مباحث جدیدی که تاکنون چندان التفاتی به آن‌ها صورت نگرفته است. خب این تحول به نظر شما چگونه و در چه سطحی باید اتفاق بیفتد؟
تحول در علوم قرآن هم باید در ساختار و هم در محتوا صورت پذیرد. از علوم جدید هم هر آن چه که مفید است باید در عرصه علوم قرآن گنجانیده شود. به دیگر سخن تحول در علوم قرآن معلول تحول در علوم مرتبط و نوع نیاز مفسران رقم می‌خورد. در این زمینه هم لازم است که در نشست‌های علمی انواع شناخت‌ها راجع به قرآن به شکل علمی و منطقی دسته‌بندی و معرفی شود تا بتواند مقدمه‌ای برای تحول فراهم کند.
شاید بتوان مجموعه اطلاعات و علوم مرتبط به قرآن را با عنایت به علوم جدید به این شکل دسته‌بندی کرد که بخشی از این علوم در تفسیر قرار می‌گیرند و بخشی در مباحث مربوط به کلیت قرآن و درباره قرآن، مثل علوم قرآن.
مباحث تفسیر هم شامل تفسیر ترتیبی و موضوعی و نیز مباحث پیراتفسیری مثل فلسفه تفسیر، مبانی تفسیر و منطق فهم قرآن و تاریخ تفسیر و ... خواهد بود.
مباحث مربوط به کلیت قرآن نیز مباحثی از قبیل محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ، اسباب نزول، وحی‌شناسی، تاریخ قرآن، قرائت قرآن، تحریف‌ناپذیری قرآن، جمع قرآن و... را در بر خواهد گرفت.
ایکنا: در این زمینه چه جایگاه برای رویکردهای جدید و مطالعات نوین در حوزه علوم انسانی قائل هستید؟ البته شاید این مطالعات در تقابل با رویکردی قلمداد شود که خواهان استفاده از قرآن برای متحول کردن علوم انسانی است. نظر شما در این رابطه چیست؟
مراحل تحول در علوم انسانی بر سه نوع مطالعه استوار است؛ یکی مطالعه دقیق و عمیق آموزه‌های قرآن، دوم مطالعه دقیق وعمیق علوم انسانی و البته محوری که قرار است تحول در آن محور انجام پذیرد؛ مانند مثلاً سیاست یا تربیت. مرحله سوم هم تطبیق یافته‌های آن دو مطالعه با یکدیگر و در نتیجه تکمیل و تهذیب علوم انسانی بر اساس آموزه‌های قرآنی است.
ایکنا: ارزیابی شما به طور خاص از رویکردی که در آن، به شاخه‌های علمی جدیدی برای مطالعه و پژوهش در قرآن رجوع می‌شود، چیست؟ به نظر شما در این صورت چه اتفاقاتی در حوزه مطالعات قرآنی خواهد افتاد؟
بستگی به شیوه و نوع هدف دارد. اگر مطالعه آموزه‌های علوم جدید به عنوان وحی منزل قلمداد بشود ما با التقاط مواجه خواهیم بود؛ چرا که همراه با تحمیل نظریه‌های علمی بر قرآن، به معنی فروکاستن وحی به اندازه فهم بشری و دست برداشتن از بخش مهمی از وحی است و این همان التقاط است.
همچنین اگر این مراجعه به علوم جدید با هدف پاسخگویی و با رویکرد انتقادی باشد، در این صورت هم ما فاقد نوآوری خواهیم بود. اما اگر به دیده انصاف در آنها بنگریم و عالمانه آنها را بررسی کرده و مطالب خوب و مفید را اخذ کنیم، شاهد تحول علوم جدید در حوزه قرآن و علوم انسانی خواهیم بود.
ایکنا: پیشنهادی برای آشنایی بیشتر محققان با مباحث جدید در حوزه علوم قرآن و پیشرفت این علم در این راستا دارید؟
برگزاری نشست‌ها و تأسیس انجمن‌ها و نگارش مقالات در این موضوعات و ترجمه آثار مفید و همچنین تأسیس و تدریس مواد و رشته‌های جدید توسط اساتید فن در این باره می‌تواند، مفید و مؤثر باشد.

مطالب مرتبط
captcha