کد خبر: 1481
تاریخ انتشار : ۰۴ آبان ۱۳۹۲ - ۰۹:۲۵
حجت‌الاسلام احمدی‌فر عنوان کرد:

روایت بی‌اعتبار «سبعه احرف»؛ مبنای ادعای ناصواب تزلزل در مصدر وحی

گروه اندیشه: در منابع شیعی روایت «سبعه احرف» از پیامبر اکرم(ص) نقل نشده‌ و نقل آن در منابع اهل‌سنت باعث شده‌است که مستشرقین ادعای وجود اضطراب در قرآن را مطرح کنند و در نهایت با این مقدمه پایه‌های مصدر وحی را متزلزل نشان‌دهند.

حجت‌الاسلام والمسلمین مصطفی احمدی‌فر، مدرس دانشگاه علوم اسلامی رضوی در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) در ارتباط با تاریخ قرآن، بیان کرد: قبل از مواجهه با هر علمی ناگزیریم به تاریخ آن علم مراجعه کنیم. روایت «سبعه احرف» یکی از مهم‌ترین مباحثی است که در تاریخ قرآن مطرح و در سایه شبهات مستشرقان قرارگرفته‌‌‌‌‌‌‌است که بر طبق آن از رسول‌الله نقل شده است که قرآن بر هفت حرف نازل شده است و از میان مستشرقان، نولدکه، رژی بلاشر و گلدزیهر بیش‌ترین توجه را به این مبحث کرده‌اند.
وی قبل از بیان نظرات مستشرقان توضیحاتی راجع به چیستی روایت سبعه احرف به این مضمون بیان کرد: درباره این روایت در منابع اهل سنت مانند صحیح بخاری و صحیح مسلم و منابع شیعی و بسیاری از منابع دیگر روایت‌های متکثر و متناقض زیادی مطرح شده‌است که عمدتا این مباحث در چهار گروه دسته‌بندی می‌شوند.
نظرات پیرامون روایت سبعه احرف
وی در ادامه گفت: درباره این روایت، چهار گروه اظهار نظر نموده‌اند که گروه اول افرادی مانند زنجانی هستند که در کتاب تاریخ قرآن خود سبعه احرف را موجه با هفت حرف از الفاظ مترادف دانسته و روایات مؤید این مطلب را نیز آورده است. این نوع تلقی از سبعه احرف به دلیل این‌که باعث رواج ادعای تحریف در قرآن می‌شود، مردود است. گروه دوم افرادی مانند مختار‌عمر و سالم‌مکرم هستند که معنی این روایت را منطبق با هفت لهجه رایج آن روز عربستان می‌دانند و می‌گویند که قرآن مطابق با هفت لهجه فصیح عربی نازل شده‌است که در این نظریه علاوه بر این‌که جا برای طرح ادعای تحریف باز می‌شود، با سایر روایات معتبری که نزول قرآن را منطبق با لهجه مخصوص قریش می‌داند، در تناقض است.
این مدرس جامعة المصطفی درباره نظرات دو گروه دیگر ابراز داشت: افرادی مانند فیض کاشانی در گروه سوم‌اند که آنها روایت سبعه احرف را مربوط به بطون و تأویلات می‌دانند و لیکن این نوع از تلقی از اختصاصات قرائت‌های قرآنی است و ارتباطی با روایت مورد بحث ما ندارد. آخرین گروه افرادی هستند که مدعی‌اند که با توجه به کثرت روایات، تعارض معانی و دشواری در فهم معنی در این بحث نباید وارد شد و باید آن را مسکوت گذاشت که این مسئله چون در تناقض با شأن علمی بحث و علمای آن است مورد پذیرش نیست.
نظرات گلدزیهر درباره روایت سبعه احرف
وی با بیان اینکه قرآنی که اکنون در اختیار ماست، در زمان پیامبر اکرم(ص) نوشته شده‌ و به‌صورت مابین الدفعتین دراختیار مردم قرار گرفته است، گفت: گلدزیهر در کتاب «گرایش‌های تفسیری در میان مسلمانان» خود بر‌اساس روایت مورد بحث، ادعا کرده است که در میان کتب قانون‌گذاری و آسمانی نصی مانند نص قرآن از جهت اضطراب نفس وجود ندارد.
وی ادامه داد: نص قرآن نه‌تنها در زمان خود پیامبر(ص) که حتی در دوران کنونی نیز از مستحکم‌ترین متون و متقن‌ترین نصوص وحیانی است. شیخ عبدالفتاح عبدالغنی در کتاب قرائات المستشرقین و الملحدین دچار تضاد و دوگانگی بودن قرآن را محال دانسته و بیان کرده که نفس قرآن به‌دلیل هدف، بری از هرگونه اضطراب و تشویش است.
این پژوهش‌گر قرآنی با اشاره به اینکه ابن مجاهد مسئله قرائات قرآنی را مطرح کرده و از میان قرائات رایج آن روز هفت قرائت را به عنوان معیار برگزیده‌است، گفت: گلدزیهر علی‌رغم این‌که در کتاب خود به این نکته که بحث «سبعه احرف» را نباید با قرائت سبعه اشتباه گرفت، اشاره کرده‌است، اما در عین‌حال بین این دو بحث با وجود عدم ارتباط بین آن‌ها، خلط مبحث انجام داده‌ که این همان نقطه شروع کج‌فهمی او در قرآن‌شناسی است. گلدزیهر بسیار تحت تأثرآموزه های تملود و یهودیت بوده، تا آنجا که می‌بینیم وی شباهتی را بین روایت سبعه احرف و روایت تلمود تصور کرده‌است.
نظرات بلاشر
وی با اشاره به اینکه مستشرقین با مشوش نشان دادن متن قرآن به‌دنبال هدفی نهایی خود یعنی تضغیف و تخریب پایه‌های وحی هستند، گفت: رژی بلاشر یکی از بزرگ‌ترین اسلام‌شناسان مغرب زمین است که روش او در استشراق را تقریبا می‌توان روشی میانه و متعادل دانست. نظر وی نیز درباره متن قرآن براساس روایت مذکور همان ثابت نبودن نص قرآن در زمان پیامبر است که گلدزیهر هم بیان کرده‌است. وی در کتاب «در آستانه قرآن» خود رواج قرآن در دهه‌های ابتدایی صدر اسلام را به دلیل میل و هوس مسلمانان عنوان کرده‌است که این ادعا با آنچه که در روایات تاریخی مبنی بر دقت و ولع پیامبر اکرم(ص) در جمع‌آوری قرآن آمده، در تناقض است.
احمدی‌فر در ادامه افزود: از دیگر ادعاهایی که بلاشر در کتاب خود عنوان کرده است، مربوط به وحی قرآن است. وی در کتاب خود ادعای نقل به معنا بودن قرآن را مطح می‌کند؛ به این معنا که خداوند معانی را بر قلب پیغمبر القاء می‌نماید و ایشان با الفاظ خود آن معانی را بیان می‌کند. علت نادرستی این سخن را می‌توان با اعجاز معنوی و لفظی قرآن که هم مشرکین معاصر پیامبر را درمانده از آوردن مثل آن کرده‌بود و هم محققین معاصر را متحیر کرده‌است، تبیین نمود.
وی با بیان این‌که بلاشر سبعه احرف را راه رهایی مسلمانان از دشواری‌ها می‌داند، تصریح کرد: بلاشر می‌گوید؛ مسلمانان به‌واسطه داشتن لهجه‌های گوناگون در قرائت و تلفظ برخی از الفاظ قرآن با دشواری روبه‌رو بودند که با استناد به این روایت، مجوز تغییر در الفاظ و آوردن مترادف برای آن‌ها در مواقع دشواری تلفظ را به‌دست آوردند.
نظر نولد که نظرات گلدزیهر درباره روایت سبعه احرف در تاریخ قرآن
وی در ادامه گفت: نولدکه اولین تاریخ قرآن را نوشته است و در کتاب خود عنوان کرده، به این دلیل که در زمان کتابت قرآن به جهت برخی از اختلافات، شرایطی حاکم شد که قرائات قرآنی به درجه کمال خود نرسید، هیچ نص واقعی‌ای در قرآن وجود ندارد و همین نکته باعث شد تا تشویش و اضطراب زیادی بر قرآن عارض شود.
این محقق علوم حدیث و قرآن با نقل پاسخ از کتاب «قرائات قرآنی بین مستشرقین»، نوشته حاضر سلیمان، گفت: جهل مستشرقان نسبت به اسباب ترقی قرآن توسط مسلمانان باعث توهم آن‌ها در روش‌شناسی جمع‌آوری قرآن شده‌است. جمع‌آوری قرآن در زمان پیامبر توسط کاتبان وحی انجام می‌شده‌ و در تاریخ آمده‌است که شخص پیامبر(ص) بارها و بارها بر نوشته‌های کاتبان نظارت می‌کردند که این شهادت‌های تاریخی و وجود کاتبان وحی دال بر دقت در جمع‌آوری قرآن است.
وی در خاتمه گفت: روایت «سبعه احرف» خلط مباحث با قرائات سبعه هم شده‌ و شایان ذکر‌است در منابع شیعی روایت سبعه از پیامبر نقل نشده‌است و این روایت از مهم‌ترین مناشئ شبهات مستشرقین است که نه به لحاظ سندی اعتبار دارد و نه به لحاظ دلالی.
captcha