کد خبر: 3360785
تاریخ انتشار : ۱۸ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۰:۵۸

آل‌احمد؛ عصیان‌گرِ غرب‌ستیز

گروه اندیشه: جلال آل‌احمد را شاید بتوان نماینده عصیانی تاریخی در روح ایرانی دانست و شاید همین عصیان، وی را به قهرمان غرب‌ستیزی در ایران معاصر بدل کرده است.

جلال آل احمد در حدود 99 سال پیش در طالقان به دنیا آمد. از مرگ وی سی و شش سال می گذرد ولی آثار و اندیشه وی نقش مهمی در شکل‌گیری فرهنگ امروز ایران داشته است. نگاهی به زندگی کوتاهش خبر از عصیانی می‌دهد که در خصوص هژمونی غرب وی را به قهرمانی در این راه بدل کرد.

پاره‌هایی از زندگی یک عصیان‌گر
جلال آل‌احمد را روشنفکر، نویسنده و مترجم دانسته‌اند، اما بی‌شک او یکی از معماران اندیشه ایران امروز است. وی پس از فردید به بال و پر دادن به مفهوم غرب‌زدگی پرداخت و با این اصطلاح به نقادی ایران مدرن مشغول شد. نگاهی به زندگی‌اش از وی طرحی از یک عصیان‌گر به جای می‌گذارد.


جلال آل‌احمد در خانواده‌ای مذهبی در تهران و به تاریخ 11 آذر 1302 به دنیا آمد. البته یکی از ویژگی‌های بسیاری از ایرانیان همین مذهبی بودن است اما اهمیت آن در خصوص جلال آل‌احمد وقتی معلوم می‌شود که با عصیان در مقابل همین خانواده سر از حزب دین‌ستیز توده درآورد. برای شناخت خانواده مذهبی جلال باید دانست که پسر عموی وی آیت‌الله طالقانی بوده است.
اولین عصیانش در مقابل خانواده بود؛ بخشی از جوانی‌اش در تعقیب و گریزی سپری شد که به تحصیل در دبیرستان شبانه گذشت، پدرش با تحصیل پسر مشکل داشت و جلال گستاخی نافرمانی داشت. در جوانی به خواندن شریعت سنگلجی و کسروی مشغول شد که خانواده‌اش دل‌خوشی از این دو نداشتند.
پدرش وی را به نجف فرستاد تا دانش دینی بیاموزد و نزد برادر بزرگ‌ترش سیدمحمدتقی اعتقادی مستحکم پیدا کند، اما دستاورد گویا برعکس بود و آل‌احمد بی‌دین‌تر شده بود. پس از برگشت گویا این بی‌دینی را می‌شد دید، عصیانش پس از بازگشت از این سفر وقتی نمایان شد که از زبان خودش نماز را بدون مهر می‌خواند و البته این عصیان ادامه یافت.
وی در سال 1322 وارد دانشسرای عالی شد و در سال 1323 وارد حزب توده. این حزب در سال 1320 غیر قانونی اعلام شده بود و این عضویت نوعی عصیان در مقابل حکومت پهلوی می‌توانست قلمداد شود. در این حزب مارکسیست ـ لنینیست سریع پیش رفت و زیر نظر متفکر حزب احسات طبری مامور راه‌اندازی ارگانی حزبی به نام «ماهنامه مردم» شد.

 

ماندنش در این حزب اما چندی به طول نکشید و به همراه اندیشمند سوسیالیست و عضو توده به نام خلیل ملکی و 9 تن دیگر، در سال 1326 از حزب خارج شد. موضوع کتاب از «رنجی که می‌بریم» خبر از این خروج می‌دهد. این خروج نیز نوعی عصیان می‌تواند تلقی شود. این خارج‌شدگان از حزب توده که بسیاری و در مقاطع گوناگون از آن خارج شده بودند، نمی‌توانستند سلطه برادر بزرگتر (جماهیر شوروی) را بر حزب بپذیرند.
ازدواج جلال هم عصیان‌آلود و علی‌رغم میل خانواده و به خصوص پدر بود. در روز عقد وی با سیمین دانشور پدر خانواده برای سال‌ها خانه را به مقصد قم ترک کرد. این عصیان ادامه داشت و به گرایش در برابر حکومت منجر شد؛ جلال آل‌احمد در سال 1331 به همراه خلیل ملکی در «نیروی سوم» شرکت کرد و به حمایت از دکتر مصدق پرداخت. اشرار در جریان یک سخنرانی زخمیش کردند و در سال 1332 از نیروی سوم جدا شد. پس از کودتای مرداد 32 افسرده شد و «سرگذشت کندوها» سرگذشت این روزهایش است.
وی در سال 1342 با امام خمینی(ره) دیداری داشت و گویا کتاب غرب‌زدگی جلال مورد تقدیر رهبر انقلابی حوزه علمیه واقع شده بود. جلال در سال 1348 فوت کرد، برادرش علت را ساواک و همسر و پزشک قانونی علت را موضوع دیگری نقل می‌کند، واقعیت هر‌چه باشد وی در آغاز میان‌سالی جهان را ترک کرد؛ جهانی که با آثارش تاثیری مهم در آن داشت. مرگ آل‌احمد عصیانی که وی در مقابل غرب ایجاد کرده بود را پایان نداد.
آل‌احمد، عصیان‌گر غرب‌ستیز
جلال آل‌احمد تاثیری بزرگ در ادبیان ایرانیان داشت، اما وی ذهن هم‌وطنان خود را به سوی یک عصیان رهنمود کرد. هر چند ادبیات او را می‌توان به سادگی چپ خواند، اما نگاهی به شخصیت و زندگی‌اش این باور را تقویت می‌کند که او بیشتر دچار یک عصیان فکری بود. هر چند او در اواخر عمرش به اردوگاه پدری بازگشته و دین‌مدار شده بود، اما نحوه مرگش نشان از آن می‌داد که او هنوز نوعی عصیان و نافرمانی در وجودش باقی مانده بود. 
نافرمانی آل‌احمد اما به نوعی متعهدانه نیز بود. زیباکلام در خصوص وی می‌گوید: غرب‌ستیزی وی را در طول تاریخ کشور جاودانه کرده است. وی ابراز داشت که کتاب در خدمت و خیانت روشنفکران جلال ادعانامه‌ای علیه غرب و علیه جریان روشنفکری است، زیرا روشنفکران متمایل به غرب هستند و غرب ستیز نیستند.
البته شاید بتوان غرب‌ستیزی وی را حاصل نوعی عصیان دانست و البته عصیانی که ملتزم به نوعی استقلال ملی و دینی بود. جلال‌ آل‌احمد که در خانواده‌ای دینی بالیده بود، علی‌رغم عصیانش در مقابل مذهب به سوی آن باز می‌گردد و همین زمینه تولید آثاری دینی می‌شود.

captcha