سیره سیاسی امام رضا(ع) در برخورد با حکومت جور
کد خبر: 3929644
تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱۳۹۹ - ۰۹:۱۶

سیره سیاسی امام رضا(ع) در برخورد با حکومت جور

آشنایی با زندگی امامان معصوم (ع) نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای در حیات امت اسلامی دارد و آگاهی از زندگی و سیره ائمه می‌تواند منشأ تحولاتی عظیم در زندگی امت اسلامی شود.

سیره سیاسی امام رضا(ع) در برخورد با حکومت جوراز نظر شیعیان امام آن‌کسی است که سخنش و رفتار و کردار او جنبه الگویی دارد، یعنی قیام، قعود، صلح، جنگ، حرکت و سکون او الگو است و همین ویژگی امامت را از رسالت و نبوت ممتاز می‌کند.

این جنبه مرجعیت در هر شرایطی از امام جداشدنی نیست، خواه امام حکومت ظاهری تشکیل داده باشد یا خیر. هرچند تشکیل حکومت نیز از شئونات امام است، اما مشروط به آن است که جامعه ولایت و حکومت وی را بپذیرند و وظیفه آنان نیز همین است.

امام هشتم حضرت علی بن موسی‌الرضا (ع) نیز همچون دیگر معصومین میراث گسترده‌ای از اخلاق نظری و عملی در اختیار انسان‌ها قرار داده‌اند، به‌طوری‌که می‌توان از سیره مبارک ایشان فرهنگ اخلاقی جامعی با ابعاد مختلف آن استخراج نمود.

نام مقدس آن حضرت علی و کنیه ایشان، ابوالحسن است و مشهورترین لقب آن حضرت «رضا» است. این لقب از طرف خداوند به آن حضرت اعطاء شد. پدر بزرگوارش حضرت باب‌الحوائج الی‌الله، موسی بن جعفر علیه‌السلام و مادر مکرمه آن حضرت «تکتم» که لقبش «نجمه» و کنیه‌اش «ام‌البنین» است زمان تولد آن حضرت 11 ذیقعده سال 148 ه‌.‌ق در شهر مدینه است و شهادت آن حضرت در آخر ماه صفر سال 203 هجری قمری در سن 55 سالگی و به دلیل مسمومیت توسط مأمون عباسی با دانه‌های مسموم انار و حبه‌های مسموم انگور در شهر سناباد نوقان (یکی از محله‌های شهر فعلی مشهد) رخ داد و مرقد مطهر آن حضرت در منزل حمید بن قحطبه است و قبر هارون زیر پای آن حضرت قرارگرفته است.

دوران زندگی آن حضرت دارای سه بخش است: قبل از امامت، 35 سال (148 تا 183 ه.‌ق)،دوران امامت و 17 سال در مدینه.

دوران امامت، 3 سال در خراسان که حساس‌ترین دوره زندگی آن حضرت به شمار می‌آید. پس از شهادت امام موسی کاظم(ع) اگرچه امام رضا(ع) مبارزه علنی و رسمی پیش نکشید، اما برای مدتی اختناق و خودکامگی به‌طور نسبی از میان رفت و فشار حکومت علیه امام(ع) کاشته شد. امام(ع) نیز شیوه مبارزه پدر بزرگوارش را در پیش گرفت و به ایفای صحیح رسالت امامت پرداخت. از طرفی دستگاه خلافت هارونی نیز چون موجودیت خود را درخطر می‌دید، شیوه گذشته را تغییر داد و روشی را که نسبت به امام موسی کاظم(ع) اتخاذ کرده بود به صلاح حکومتش نمی‌دید.

دوران حکومت امام رضا(ع) از مهم‌ترین دوران تاریخ اسلام است. یاران حضرت به دلیل فعالیت‌های سیاسی امام(ع) در آغاز امامت که معترضانه انجام می‌شد، از یکسو بر جان او بیمناک شده و از آن حضرت می‌خواستند که راه تقیه را در پیش گیرد و از سوی دیگر عوامل و مزدوران هارون‌الرشید از تلاش‌های سیاسی آشکار امام(ع) احساس خطر کرده و بارها از او نزد خلیفه شکایت نمودند. علت پافشاری امام(ع) بر این سیاست این بود که امامت شیعی در آن شرایط حساس از هر سو مورد تهدید قرارگرفته بود و چنانچه امام (ع) به تثبیت و تحکیم پایه‌های آن نمی‌پرداخت چه‌بسا دشمنان ضربه‌های جبران‌ناپذیری بر مکتب اهل‌بیت وارد می‌ساختند. در دوران حکومت هارون دو عامل اساسی ازجمله محبت و مودت شدید مردم به امام و تزلزل سیاسی در حکومت هارون باعث شده بود که هارون‌الرشید از فکر کشتن امام (ع) بیرون بیاید.

در این دوران مأمون بسیار خود را معتقد به علویان نشان می‌داد، اما گرایش مذهبی مأمون درست مانند گرایش سیاسی او بود. او می‌خواست همان‌گونه که در سیاست احزاب مختلف سیاسی حتی علویان و عباسیان را گرد خود جمع کرده است، در گرایش مذهبی نیز حد میانه را برگزید، اما امام (ع) نیز با حرکت خود نیات مأمون را رسوا کرد.

ازآنجایی‌که امام رضا (ع) در عصری زندگی می‌کرد که با مشکلاتی چون توسعه و گسترش کشور اسلامی، شکل‌گیری نهضت ترجمه، پیدایش فرقه‌های ضاله و گروه‌های الحادی و... روبه‌رو بود، بنابراین آن حضرت با استفاده از روش‌های دقیق و حساب‌شده‌ای سعی در تبلیغ، آیین اسلام و مذهب حقه شیعه کرده و شبهات را پاسخگو بود و جلوی انحرافات را گرفتند.

امام(ع) همانند سایر پیشوایان معصوم(ع) برای آموزش مبانی و جهان‌بینی اسلامی اهمیت زیادی قائل بودند و همواره کوشش می‌کردند که در فرصت‌های مقتضی باورها و جهان‌بینی اسلامی به‌ویژه باور به توحید و یکتاپرستی را به افراد جامعه آموزش دهند.

در این عصر بیان مسائل کلامی، عقلی و فلسفی رونق داشت و جریان‌هایی مانند معتزله و اشاعره بحث‌های کلامی خود را داشتند و از سوی دیگر، با ورود آرای فلاسفه یونانی و طرح شبهه‌های جدید، دفاع از اسلام اهمیت ویژه‌ای یافت. درواقع اگر بخواهیم مجاهدت علمی امام رضا(ع ) را در نشر معارف و اصلاحات فکری و اعتقادی دسته‌بندی کنیم، با اندکی تساهل می‌توانیم بگوییم مباحث علمی عقیدتی امام پیش از دوران ولایتعهدی بر محور رد شبهه‌ها، رفع اختلاف‌های درون دینی و اشاعه معارف مکتب اهل‌بیت و تشیع سامان‌یافته بود.

هدف مأمون از طرح مسئله ولایتعهدی به امام رضا (ع) چه بود؟

مأمون جایگاهی در دولت اسلامی نداشت، بنابراین مأمون خواست موقعیت خود را تقویت کند و نفوذ خویش را بالا ببرد و بر حسودان خود چیره شود، پس به بستن قرارداد با بزرگ‌ترین شخصیت عالم اسلام اقدام کرد و او را به‌عنوان جانشین بعد از خود در دولت اسلامی تعیین نمود.

ازآنجایی‌که بیشتر سپاه مأمون را، شیعیان و معتقدین به ولایت و امامت امام رضا (ع) تشکیل می‌دادند او به این وسیله خواست درستی و اخلاص سپاهیان را نسبت به خود جذب کند.

یکی از اهداف مأمون این بود که عوامل اصلی شیعه را شناسایی کند و از هویت آنان آگاه شود، قابل‌ذکر است که جای شیعیان بسیار مخفی و پنهان بود و بعد از بیعت با امام (ع)، اولیای امور توانستند آن‌ها را پیدا کنند.

مأمون با انتخاب امام رضا(ع) برای ولایتعهدی توانست به حکومتش جنبه مذهبی بدهد تا چنین نشان دهد که او مانند پدرانش ستمکار نیست و شورش بر ضد او اشتباه بوده و بر مسلمانان واجب است با آن‌هایی که بر ضد او شورش می‌کنند، بجنگند.

مأمون که از نبوغ سیاسی ویژه‌ای برخوردار بود، باظرافت خاصی کوشید تا وانمود کند در این تصمیم خود خلوص نیت و از سر حق باوری نسبت به علویان و اعتقاد و علاقه‌ای که به امام رضا(ع) دارد، دست به این کار می‌زند. وی از یکسو از بدگویی و نکوهش صحابه معاویه خودداری می‌کرد و معتقد بود این سیاست برای ملک‌داری بهتر است و از سوی دیگر نسبت به خاندان پیامبر (ص) اظهار ارادت می‌کرد و حضرت علی(ع) را برترین آفریده خدا پس از رسول خدا می‌دانست. آنچه می‌توان درباره این موضع‌گیری متناقض مأمون گفت این است که مأمون در سیاست‌ها و مواضع سیاسی از مبادی اعتقادی خویش پیروی نمی‌کرد، بلکه اعتقادات خود را براساس شرایط سیاسی هماهنگ می‌کرد.

مأمون با این کار سعی در فرونشاندن نهضت علویان کرد که همواره خلفا را آزار می‌داد و برای مهار جنبش بالنده علویان و خلع سلاح ایشان دست به این اقدام زد.

مأمون که می‌دانست حکومت عباسیان چون حکومت امویان ازنظر مسلمانان فاقد مشروعیت است، با این کار تلاش کرد وجهه منفی و منفور خلافت را تغییر دهد و مناسب‌ترین راه برای تحقق این هدف، جذب فرزند پیامبر و پیشوای شیعیان به دربار خود و واگذاری سمت ولایتعهدی به وی بود.

بدون شک هدف اساسی مأمون از طرح مسئله ولایتعهدی، این بود که شخص امام رضا (ع) را از صحنه سیاسی کشور دور کرده و همچنین با این کار فعالیت‌های حضرت را زیر نظر گرفته و امام را از زندگی اجتماعی و پایگاه‌های مردمی دور سازد.

دلایل پذیرش ولایتعهدی از سوی علی بن موسی‌الرضا(ع)

باوجوداینکه امام رضا(ع) راضی به پذیرش ولایتعهدی نبود برخی عوامل موجب شد که امام (ع) تن به این امر بدهد.

یکی از این دلایل، حفظ جان خود و شیعیان بود. امام (ع) با دید عمیق امامت و ولایت دریافت در امتناع ورزیدن از ولایتعهدی مأمون نه‌تنها جان خویش را به‌ سادگی از دست می‌دهد، بلکه علویان و دوستداران حضرت(ع) نیز همگی در معرض خطر واقع می‌شوند وجود اما ملازمه آن زمان بود، زیرا امت اسلامی به وجود آنان و آگاهی بخشیدنشان نیاز بسیار داشت.

اعتراف عباسیان به سهیم بودن علویان در حکومت علاوه بر این نیل به مقام ولایتعهدی، اعتراف ضمنی از سوی عباسیان به شمار می‌رفت. علویان نیز در حکومت سهم شایسته‌ای دارند و این مورد باعث حفظ جان شیعیان می‌شد.

حضور محکم و بر حق خاندان پیامبر درصحنه سیاست از دیگر دلایل پذیرش ولایتعهدی امام رضا(ع) بود. زیرا که مردم باید خاندان پیامبر را درصحنه سیاست حاضر بیابند و به دست فراموشی نسپارند و گمان نکنند که آنان فقط علما و فقهایی هستند که در عمل هرگز به کار ملت نمی‌آیند.

به‌طورکلی می‌توان نتیجه گرفت از نگاه امامان معصوم (ع)، امام شایسته و توانمند، تنها عهده‌دار بیان احکام و تبیین حلال و حرام مردم نیست، بلکه امامت دینی بر حق باید بر جریان سیاسی و اجتماعی جامعه اسلامی نیز نظارت و رهبری داشته باشد و از نگاه اهل‌بیت(ع) دین در صورتی کامل به شمار می‌آید که برای رهبری اجتماعی، تدبیری اندیشیده شده باشد و مردم را در تعیین رهبری دینی و سیاسی، سرخود و سرگردان رها نساخته باشد.

بر همین اساس، قبول ولایتعهدی از جانب امام به‌طور یقین با درایت و آگاهی لازم صورت گرفته است. امام رضا(ع) از ابتدا هیچ رضایتی بر پذیرش این مقام نداشته‌اند و منابع موجود به‌خوبی دلالت و حکایت از اصرار بسیار مأمون بر این امر دارد، بنابراین پذیرش ولایتعهدی این واقعیت را آشکار می‌نماید که در نظر و دیدگاه امام شرایط پیش‌آمده برای معرفی تشیع و نیز ارتقاء جایگاه علویان و اظهار حقانیت آن‌ها بسیار مؤثر است و با ولایتعهدی، مصالح عامه مسلمانان در نظر گرفته‌شده است، بنابراین امام معصوم (ع) از هر فرصتی برای بیان این حقیقت و نمایاندن ناخشنودی خود استفاده می‌کردند.

امام با پذیرش ولایتعهدی و وجود مجالس مباحثه و مناظره آن‌چنان دیدگاه‌های سیاسی خود را در باب مسئله خلافت مطرح می‌کردند که این مسئله بیش از هر عامل دیگری در افشاء ساختن عدم مشروعیت خلافت مأمون تأثیرگذار بود. اهداف امام رضا(ع) در ولایتعهدی، مدیریت امام رضا(ع) را در جامعه زمان خود نشان می‌دهد، زیرا که مسئله ولایتعهدی و شرایط خاصی که تنها امام رضا(ع) با آن مواجه شدند، برای نخستین بار در طول 500 سال حاکمیت خلافت عباسی در این زمان رخ داد و سبب ارائه سیاست‌های خاصی از سوی امام شد.

گردآورنده: نگار نقیبی

منابع:
شریفی ، ع.ا و دیگران. (1396). « روش‌های تبلیغی امام رضا (ع)». نشریه فرهنگ رضوی. شماره 19. صص: 176-149.
احمدی،ع . (1394). « مدیریت و نقش امام رضا (ع) در تحکیم ولایت مداری ایرانیان». ماهنامه پژوهش ملل.شماره 1 .صص:9-1.
رزاقی. ص. (1391). «خورشید دو آسمان؛ پرتویی از سیره علمی و عملی امام رضا علیه‌السلام ». نشر البرز. صص : 208-1.
اکبری ،ا. (1390).«واکنش‌های سیاسی امام رضا(ع) در تقابل با بحران‌های عصر خویش». پژوهشنامه تاریخ.شماره 25. صص:32-1.

انتهای پیام
captcha