هر سال با آغاز اسفندماه، هر چه به روزهای پایانی سال و آغاز سال نو نزدیک میشویم، تکاپو و جنبوجوشمان نیز بیشتر و بیشتر میشود. گویی اتفاقی بزرگ در راه است و همه میکوشیم خود را برای آن لحظه خاص و باشکوه آماده کنیم. همانطور که طبیعت دگرگونیها و تغییر فصول خود را، نه یکباره، بلکه در فرایندی آرام آرام و بهتدریج طی میکند، ما نیز رفته رفته به تکاپو میافتیم و هر چه به ساعات و لحظات پایانی نزدیک میشویم، بر سرعت آن میافزاییم. این تکاپو و جنبوجوش از آن رو است که ما سال نو را نقطه عطفی برای خود تعریف کردهایم و به سادگی از کنار آن عبور نمیکنیم. نقطه عطفی که دو سویه دارد؛ فرصتی که دارد از دست میرود و فرصت تازهای که پیش رو قرار دارد. در نتیجه، تمام تلاش خود را بهکار میگیریم تا از این نقطه عطف و فرصت تازه، بیشترین بهره را ببریم. همین موضوع، ما را به حرکت وا میدارد و نور امید را در دلمان روشن میکند. وقتی آن لحظه خاص فرا برسد و ما آماده استقبال از آن باشیم، آن وقت است که احساس رضایت میکنیم.
این نقطه عطف را میتوان در سراسر زندگی تکثیر کرد و آن را فقط به آغاز سال نو محدود نساخت. اگرچه نوروز، جشنی در پیوند با طبیعت محسوب میشود، ولی تعیین اول فروردین بهعنوان آغاز سال نو، امری قراردادی است که انسانها برای اداره امور خود آن را وضع کردهاند و از این امور قراردادی در زندگی، فراوان میتوان داشت. هر ساعت و لحظهای، به نوبه خود زمانی نو محسوب میشود، نه صرفاً آنچه در تقویمها با این عنوان نامیده شده است.
ما در زندگی با واقعیتهایی روبرو هستیم که یکی از آنها، همین محدود بودن فرصت زندگی و در پیش داشتن سرنوشتی محتوم بهنام مرگ است و اگرچه در کلام بزرگانمان بر استفاده از فرصتها و غنیمت شمردن آنها تأکید شده است، ولی بسیاری از ما در حالت عادی، ارزش وقت و زمان را نادیده گرفته و در حال فرصتسوزی هستیم. یک راهکار برای اینکه این فرصتسوزیها به فرصتسازی تبدیل شود، این است که نقاط عطف متعددی در زندگی برای خود تعریف کنیم. در واقع، آغاز سال نو میتواند نمادی از تمام نقاط عطف زندگی و هر لحظهای که بهسوی هدف یا تحولی بزرگ قدم برمیداریم، آغازی بر یک نوروز باشد که من اسم آن را قانون نوروز یا قانون سال نو میگذارم.
هر کس بنا به اهدافی که در زندگیاش ترسیم کرده است، میتواند از این قانون برای دستیابی به آنها استفاده کند. در سطحی کلانتر، ملتی که از وضع خود راضی نیست و خواهان تغییر است، بهجای اینکه منفعلانه منتظر بماند تا حادثهای، تاریخش را به قبل و بعد از خود تقسیم کند و به نقطه عطفی تبدیل شود، میتواند با اتخاذ یک تصمیم بزرگ و بازبینی در نگرشها، رفتارها و سبک زندگی خود، سکان کشتی سرنوشتش را خود به دست گرفته و خود نقطه عطف تاریخش را تعریف کند.
تجربه ملتها و افراد موفق نشان میدهد که تحولات بزرگ در اثر تغییرات تدریجی و اقدامات آهسته و پیوسته رخ میدهد، همانطور که دگرگونیها در طبیعت آهسته و پیوسته رخ میدهد تا زمین با آغاز بهار، اوج رویش و شکوفایی خود را تجربه کند و نوروز بهعنوان فرایند دگرگونی در طبیعت، میتواند راهنمای اقدام و عمل ما برای ایجاد تحول در زندگی باشد. طبیعت با فرایندی که برای دگرگونی طی میکند، در نوروز به شکوفایی میرسد و شاید یکی از درسهایی که میتوان از نوروز فرا گرفت، این است که تا تغییر و تحولی نباشد، شکوفایی نیز رخ نخواهد داد.
بیش از یک سال از زمانی که دنیا با ویروس کرونا درگیر شده است، میگذرد و در این مدت، انسانها با خسارتهای جانی، مالی و روحی زیادی روبرو شدهاند. مطالبی که در مورد منشأ این ویروس مطرح میشود و آن را به بدرفتاری انسان با طبیعت نسبت میدهد، اگر درست باشد، نشان میدهد که انسان باید در سبک زندگی و نوع تعامل خود با محیط اطرافش تجدیدنظر کرده و طرحی نو دراندازد. به امید اینکه با ریشهکن شدن ویروس کرونا و درسها و عبرتهایی که از آن میآموزیم، تحول و شکوفایی دیگری را برای خود رقم بزنیم.
یادداشت از محبوبه فرهنگ
انتهای پیام